چین، شریکی تجاری که بسیاری در ایران او را دوست دوران تحریم نام نهادند، آرام آرام روابط اقتصادی خود با ایران را به حاشیه برده است. در گفتگو اخیرم با روزنامه سازندگی، دربارهی همین سیاست محتاطانهی چین در برابر ایران صحبت کردهام.
چین، شریکی تجاری که بسیاری در ایران او را دوست دوران تحریم نام نهادند، آرام آرام روابط اقتصادی خود با ایران را به حاشیه برده است. ممنوعیت فعالیت شرکتهای خارجی در ایران به واسطه تحریم های آمریکا موضوع غریبی نیست، اما عجیب است چینیهایی که در مقاطع بسیار بهرههای فراوان از ایران بردند حال این چنین دست رد به سینه ایران میزنند. در همین زمینه با پدرام سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق ایران به گفت و گو پرداختيم.
چرا چین در حال کاهش سرمایهگذاری خود در ایران است؟
چینی ها از ۱۰ سال گذشته تاکنون استراتژی محتاطانهای را با ایران دنبال کردند. در واقع این رویکرد از اواخر سال ۱۳۸۸ آغاز شد. در آن زمان شرکت دولتی نفت چین، در قرارداد دو و نیم میلیارد دلاری سرمایهگذاری در میدان نفتی آزادگان حضور داشت اما آنها به رغم اخذ امتیازات ویژه از دولت ایران شروع به کند کردن کار و بهانه تراشی کردند. این مدل رفتار موجب شد، شرکت ملی نفت ایران نیز این قرارداد را ملغی کند. بنابراین سیاست عقبگرد چین از همان زمان آشکار شده بود. به طور قطع مشکل این نبود که آنها توان انجام کار را نداشتند بلکه همانند بسیاری از کشورهای دیگر سیگنال قطع ارتباط با ایران را دریافت کرده بودند. مجددا و پس از خروج توتال از قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی در سال ۹۷، مقرر شد چینیها همکاری جدیدی با ایران داشته باشند و در واقع جایگزین شرکت توتال فرانسه شوند، به رغم مذاکرات اولیهای که صورت گرفته بود، بار دیگر پا پس کشیدند. به طور کلی استراتژی چین در قبال ایران و کشورهایی که ممکن است چالش جدی با ایالات متحده آمریکا داشته باشند محتاطانه است.
با وجود این چینیها در برخی مذاکرات با مقامات ایرانی، خود را شریک راهبردی ایران معرفی میکنند. به نظر شما این چنین نیست؟
به نظر من زمانی که موضوعات اقتصادی به زمین سیاسی کشیده شوند، چینیها تلاش میکنند که با آن کارت به بازی بپردازند. در این هنگام رویکرد آنها از استراتژیک به تاکتیک تغییر میکند. ایران همواره همین نقش را برای آنها داشته و در تمام این سالها کشورمان کارتی در جیب آنها بوده است. حمایت و جانبداری آنها از ایران در عرصه سیاسی در راستای منافعشان در بخشهای دیگر بوده و به این وسیله نیز با آمریکا روابط خود را تنظیم میکنند، در واقع آنها از همه ابزارهای خود برای حضور سیاسی و اقتصادیشان در عرصه بینالمللی بهره میبرند و به باور من از نگاه حفظ منافع ملی خودشان سیاست درست و هوشمندانهای اتخاذ کرده اند. این موضوع به معنی این نیست که ایران برای چین جذابیتی ندارد.
در واقع کشورمان از حیث تأمین گاز، مواد اولیه و خام برای آنها حائز اهمیت است اما مادام که چین بتواند مواد مورد نیاز خود را با دادن و گرفتن امتیاز، هم از ایران و هم از کشورهای دیگر، با شرایط مناسبتری فراهم کند با ایران سیاست کجدار و مریزی را دنبال خواهد کرد. بدین معنی که نه ایران را از خود دور میکند نه خیلی به آن نزدیک میشود.
برخی از کارشناسان معتقدند تمایل ایران به اروپا بعد از برجام یکی از موضوعات تكدر خاطر چین از ایران است.
تا حدی با این موضوع موافق هستم. نوع رویکرد و برخورد آقای روحانی با چین مناسب نبود، به خصوص زمانی که شیجینپینگ، رئیس جمهور این کشور برای بازدید به ایران آمد، استقبال خوبی از او صورت نگرفت. همین موضوع تا ماهها روی روابط چین با ایران تأثیر گذاشت. به نظر من هر چند این نوع برخورد تا حدی به تبختر آقای روحانی بر میگردد اما این باور که چون روابط ما با کشورهای دیگر مرتفع شده، دیگر نیاز چندانی به تحویل گرفتن چینیها نیست، نیز در اتخاذ این رویکرد بدون تأثیر نبوده است. به شخصه این نقل واقعه را در چند جا شنیده بودم که قطعا نشان از بیتدبیری و فقدان نگاه آینده نگرانه و بیبرنامگی ما دارد. در سازمانهای دولتی باید تعاملات و مذاکرات بین المللی درباره بهینه کردن منافع ملی در جریان باشد، اما شاهدیم که مذاکرهکنندگان حرفه ای و مسلط در سازمانها اندک هستند. به همین دلیل در پای میز مذاکره کمبود تخصص و عدم دانش کافی افراد مانع کسب امتیاز برای کشور می شود. نکته حائز اهمیت به عنوان پیش شرط هر مذاکره این است که منافع مشترک ابتدا طراحی و تعریف شود.
آیا همین دلایل موجب شده که چین حاضر به تغییر مسیر جاده ابریشم به نفع ایران نباشد؟
چین در پروژه جدید جاده ابریشم مسیر را به نحوی تغییر داده که شاهراه آن از بالای ایران می گذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده، حال آنکه ایران در مسیر تاریخی جاده ابریشم، شاهراه اصلی بوده است. به نظر من این رویکرد آنها نیز استراتژیک است زیرا چینیها با خود میاندیشند که ایران در سالهای آینده ثبات و پایداری لازم را ندارد. بر این اساس اگر آنها بخواهند تخم مرغهای خود را در سبد ایران بچینند، ممکن است در یک موقعیتی شرایط به ضرر آنها تمام شود. این که کدام مسیر باثباتتر و پایدارتر است تعیین کننده مسیر جاده ابریشم نوین شده است. از سوی دیگر چین در معاهدات چند جانبه آسیایی نیز به ایران محتاطانه نگاه میکند. در تمام سالهایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای است، چین مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان بوده است. حال آن که هند و پاکستان که بعد از ایران عضو ناظر در این سازمان شدند به عضویت اصلی درآمدند. الحاق به سازمان همکاری های شانگهای که در آینده میتواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بسیار حائز اهمیت است اما چینیها در گذشته برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان، بندی را در منشور آن گنجاندند مبنی بر این که کشورهایی که سازمان ملل علیه شان تحریمهایی وضع کرده است نمی توانند به عضویت این سازمان در آیند، حتی پس از لغو تحریمهای سازمان ملل، مخالفت آنها با عضویت ایران همچنان باقی ماند.
تحلیل شما از منتفی شدن این تفاهمات چیست؟ آیا چینیها دست رد به سینه ایران زدند؟
به نظر من این تفاهمات بعد از اجرای برجام که فضای سیاسی ایران نسبت به گذشته بازتر شده بود صورت گرفته است و ایران قصد داشته که چین را به شریکی استراتژیک برای خود تبدیل کند. چین نیز تمایلات اولیه اما با تخفیفهای بالا را برای خود در نظر داشته اما به دلیل خروج آمریکا از برجام و افزایش چالشهای ایران در جامعه جهانی این تفاهمات در همان سطوح ابتدایی باقی ماند، تمام این موارد نشان میدهد که متاسفانه چین آینده خوبی را برای ایران پیشبینی نمیکند. ما با هیچ کشوری، از همسایگانمان گرفته تا کشورهای بزرگ و تعیین کننده دنیا، نتوانستیم به اشتراک راهبردی دست پیدا کنیم. بنابراین رفتار همه کشورها با ما بیشتر تاکتیکی و پروژهای است. طبیعی است که هیچ کشوری برای منافع تاکتیکی، منافع راهبردی خود را فدا نمیکند. از سوی دیگر به میزانی که ایران به چین وابسته است آنها وابستگی چندانی به همکاری با ایران ندارند. موضوع مهمتر این که چین هزینه حل مشکلات ما را نخواهد داد. چین حاضر نخواهد بود که ریسک تعاملات بانکی با ایران را بردارد چین علاقهای ندارد که در دور جدید فشارهای آمریکا بر ما خودش را درگیر کند، چین در تقابل کشورهای همسایه با ما، بنابر اصول دیپلماتیک برخورد خواهد کرد و منافع خود را جست وجو می کند. بنابراین افزایش این مخاطرات چینیها را بیشتر در کار با ایران محتاط و سخت گیر خواهد کرد.
منبع: مصاحبه با پدرام سلطانی منتشر شده در روزنامه سازندگی
بدون دیدگاه