حتما شما هم داستان مناظره سال ۱۳۵۸ شهید آیتالله بهشتی و مرحوم مهندس بازرگان را با عنوان «تعهد بالاتر است با تخصص» شنیدهاید و همچنین این کلام هوشمندانه شهید دکتر چمران را که گفتهاند: «تقوی از تخصص بالاتر است ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعا انسان بیتقوایی است.» خیلی دوست داشتم که این سه بزرگوار اکنون زنده بودند و با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، بار دیگر در این باره اظهار نظر میکردند. دوست داشتم از این بزرگان میپرسیدم «چرا وضع جامعه ما، مدیریت دولتی ما و اقتصاد ما اینگونه است؟ چرا فساد چنین در کشور ما ریشه دوانیده است؟ چرا تظاهر سکه رایج رفتار جامعه ما شده است؟ آیا اولویت دادن تعهد به تخصص ما را به اینجا کشانیده است با اینکه خیل بیتقوایان بیتخصص، مناصب را قبول کردهاند و از عهده کارها برنیامدهاند؟» قطعا ایشان میتوانستند با نگاهی عمیقتر و با
حتما شما هم داستان مناظره سال ۱۳۵۸ شهید آیتالله بهشتی و مرحوم مهندس بازرگان را با عنوان «تعهد بالاتر است با تخصص» شنیدهاید و همچنین این کلام هوشمندانه شهید دکتر چمران را که گفتهاند: «تقوی از تخصص بالاتر است ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعا انسان بیتقوایی است.»
خیلی دوست داشتم که این سه بزرگوار اکنون زنده بودند و با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، بار دیگر در این باره اظهار نظر میکردند. دوست داشتم از این بزرگان میپرسیدم «چرا وضع جامعه ما، مدیریت دولتی ما و اقتصاد ما اینگونه است؟ چرا فساد چنین در کشور ما ریشه دوانیده است؟ چرا تظاهر سکه رایج رفتار جامعه ما شده است؟ آیا اولویت دادن تعهد به تخصص ما را به اینجا کشانیده است با اینکه خیل بیتقوایان بیتخصص، مناصب را قبول کردهاند و از عهده کارها برنیامدهاند؟»
قطعا ایشان میتوانستند با نگاهی عمیقتر و با توشهای از ۳۸ سال تجربه و مشاهده بیشتر، نظریههای خود را کاملتر کنند و یا مانند شهید دکتر بهشتی بزرگمنشانه بگویند: «آقا من دیگه صحبتی ندارم.»
اما مایلم خودم را در مقام پاسخ به این سئوالات و اظهار نظر درباره پارادوکس تعهد/تخصص قرار دهم:
تعهد و تخصص هر دو دارای دو کالبد و دو لباسند. کالبد تعهد با سالها اخلاقگرایی، پرهیزگاری، ریاضت درون و سلوک در مراتب دین و عرفان ساخته میشود. کالبد تخصص هم با سالها دانشپژوهی، کار و فعالیت متمرکز و پیمودن مراحل متعدد یک کارراهه و رشته از پایین به بالا شکل میگیرد. بسته به هوش و استعداد و تمرکز و جد و جهد، یک نفر میتواند این کالبدها را کم و بیش بهتر یا کاملتر از دیگری در خود بنشاند. اما به هر حال این کوشش و صرف وقت است که حاصل می دهد.
اما لباس تعهد و تخصص چیست؟ لباس، عملا ظاهری است که یک فرد میتواند به رفتارهایش بپوشاند. در واقع همان ژست و اداهایی که میتوانند برای بیننده نشانههایی از کالبد شخصیتی فرد مربوطه باشند. اگر فردی یک متعهد با متخصص کالبدی باشد غالبا لباس مشابه را هم بر تن دارد، ولی وقتی کسی بخواهد گندم نمای جو فروش شود سعی میکند علیرغم نداشتن تعهد یا تخصص، خود را به آن لباس در آورد. یعنی یک فرد بیتقوا میتواند تظاهر به دین و اخلاق مداری کند و یا یک فرد غیر متخصص میتواند خود را متخصص جلوه دهد.
و اما نکته مهم اینجاست لباس تخصص کم دوام است زیرا در کارگاه عمل و در نتیجه اقدام از تن فرو میافتد و کالبد واقعی آشکار می شود. کافی است که فرد تخصص پوش را به کاری که ادعا میکند بگمارید. در کوتاه زمانی نتایج کارهایش بیتخصص بودنش را آشکار میسازد. راننده نابلد تصادف میکند، دکتر قلابی بیمار را بدحال میکند و مهندس قلابی ساختمانش فرو میریزد. مدیر کارنابلد نیز بنگاه را به ورشکستگی میرساند یا سازمان را به بحران و ناکارآمدی میکشاند.
در مقابل، لباس تعهد بادوام است زیرا در خلوت از تن درآورده میشود. فقط گاهی که تعهدپوشان غفلتا لباسشان را در جایی از تن در میآورند که آنجا را خلوت میشمارند، اما چشمهایی نظارهگرند، کالبد واقعیشان آشکار میشود. گاهی این خلوت خارج از کشور است، گاهی حساب بانکی همسر و فرزند، گاهی فضای مجازی و گاهی حتی آسانسور مجهز به دوربین مخفی.
اگر آن بزرگواران امروز در میان ما بودند به ایشان عرض میکردم که: «تعهد یک فضیلت درونی است و تخصص یک مهارت بیرونی، مقایسه این دو با هم از اصل اشتباه است. شیوه درست این است که کارها را بر حسب تخصص به افراد بسپاریم تا هر کس سر جای خودش قرار گیرد. آنگاه جامعهای سالم و پیشرو خواهیم داشت که همه میدانند کالبد مهم است نه لباس. و چنین جامعهای تعهد را در خود متبلور میکند.
منبع: یادداشت پدرام سلطانی منتشر شده در جهان اقتصاد
بدون دیدگاه