اطلاعات مدیران بنگاه‌های ما درباره مسئولیت اجتماعی پایین است و بسیاری از آنها مسئولیت اجتماعی را در انجام کار خیر خلاصه می‌کنند، این در حالی است که کار خیر در ایران و سایر کشورها سابقه‌ای به اندازه تاریخ کل بشریت دارد.

مسئولیت اجتماعی شرکتی مفهومی است که به وظایف یک بنگاه اقتصادی در برابر جامعه پیرامون خود می‌پردازد. در سال‌های اخیر بسیاری از شرکت‌های بزرگ در قالب فعالیت‌های عام‌المنفعه به مفهوم مسئولیت اجتماعی جنبه عملی بخشیده و شرکت‌های دیگر را هم به فعالیت در این زمینه ترغیب کرده‌اند. «پدرام سلطانی» مدیر عامل یکی از این شرکت‌ها و نایب رئیس اتاق بازرگانی تهران است.  پروژه «ایرانِ من» یکی از نمونه‌های مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها در کشور ماست که با همراهی کارآفرینان اتاق بازرگانی و فعالان اقتصادی بخش خصوصی و با سرپرستی سلطانی در حال انجام است. با سلطانی درباره تفاوت کار خیر و مسئولیت اجتماعی گفت‌وگو کردیم.

مفهوم مسئولیت اجتماعی در مورد شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی به چه معناست و چه نقشی در بهبود وضعیت جامعه دارد؟

 مسئولیت اجتماعی یکی از مفاهیم متأخر و جدیدی است که نزدیک به چهل سال است وارد ادبیات مدیریت شده و به کار برده می‌شود. این ترکیب بر این پایه پدید آمده که بنگاه‌های اقتصادی به‌ویژه واحدهای صنعتی و معدنی در مکانی که فعالیت می‌کردند به واسطه ماهیت فعالیتشان لطماتی به محیط اطراف وارد می‌کردند بدون آنکه نفعی به اهالی آن منطقه برسانند. طبیعتا این موضوع به عنوان مثالی بارز برای برون‌دادهای منفی یک فعالیت اقتصادی متفکرین را بر آن داشت که آیا یک فعالیت اقتصادی همین‌که اشتغال‌زایی کرده و قدری مالیات به دولت پرداخت کند، وظایف خود را انجام داده یا اینکه باید در ازای آثار منفی‌ای که فعالیتش بر جامعه می‌گذارد مسئولیت‌هایی را بپذیرد؟ اینگونه بود که مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی به عنوان یک فعالیت داوطلبانه از جانب یک واحد اقتصادی در قبال جامعه اطرافش مطرح شد. این مفهوم در سال‌های بعد پا را از مسائل محیط زیستی فراتر گذاشت چرا که بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی که معدنی و صنعتی نبودند آلودگی زیادی تولید نمی‌کردند؛ بنابراین برون‌داد منفی آنها ملموس و عینی نبود، به همین دلیل مفهوم مسئولیت اجتماعی گسترده‌تر شد، به طوری که هر شرکتی به عنوان عضوی از جامعه مسئولیتی در قبال آن دارد و این مسئولیت در بخش‌های مختلف متناسب با ذی‌نفعان متفاوت باید تعریف شود، فرقی نمی‌کند فعالیت‌های ان آسیب‌زا باشد یا نباشد؛ برای مثال یک واحد صنعتی در قبال دولت مسئول است مالیات و سایر تعهدات دولتی را به درستی بپردازد، در تعامل خود با صاحب‌منصبان شفاف باشد و سعی در تطمیع آنها برای به دست‌آوردن امتیازات نداشته باشد. یک شرکت در قبال کارکنان خود نیز مسئولیت‌هایی دارد مثل قراردادن آنها تحت پوشش بیمه و … . از سوی دیگر بنگاه‌های بزرگ در قبال خرده‌سهام‌دارانی که عملا اختیار و کنترلی بر شرکت ندارند مسئول هستند که حساب‌های خود را شفاف نگه دارند، به آنها گزارش عمومی بدهند و از حساب‌سازی پرهیز کنند. در مرحله‌ای بالاتر مسئولیت اجتماعی شرکتی شامل مسئولیت یک بنگاه اقتصادی در برابر جامعه اصطلاحا دور و نزدیک می‌شود که همان مفهومی است که امروزه بیشتر به آن توجه شده‌اس؛. بنابراین می‌توانیم بگوییم که ساده‌ترین بخشِ مسئولیت اجتماعی مدیریت، کاهش و جبران برون‌دادهای (Externality) منفی یک فعالیت اقتصادی است که شامل جامعه نزدیک می‌شود و در لایه‌های پیشرفته‌تر مسئولیت اجتماعی می‌تواند به معنای تقویت برون‌دادهای مثبت حاصل از دانش، مهارت و تولید یک بنگاه باشد؛ به عنوان مثال یک بنگاه اقتصادی پرسنلی دارد که می‌توانند از طریق ارتباط برقرار کردن با جامعه نزدیک آموزش‌هایی به برای شهروندان بدهند، هم از حیث دانش و مهارت آنها برای خوب‌تر زیستن و هم از حیث آموزش‌هایی که زمینه اشتغال آنها را فراهم کنند. لایه بعدی مسئولیت اجتماعی یا لایه دور آن، حضور و مشارکت مادی، معنوی و سازمانی در جبران یا مرتفع کردن بعضی از آسیب‌ها و مشکلات جامعه است، مانند بنگاهی که با توجه به نقصان آموزشی در یک منطقه مبادرت به مدرسه‌سازی می‌کند.

با توجه به این مسئله که در حال حاضر در کشور ما مسئولیت اجتماعی بیشتر معطوف به لایه‌ای است که شما تحت عنوان مسئولیت شرکت‌ها در قبال جامعه دور و نزدیک به آن پرداختید چقدر ضرورت دارد که بنگاه‌های اقتصادی با جامعه پیرامون خود آشنا باشند و بر مشکلات و آسیب‌های آن اشراف لازم را داشته باشند تا بتوانند در صدد نفع رساندن به جامعه برآیند؟

مسئولیت اجتماعی را باید متناسب با توان یک بنگاه تعریف کنیم؛ یعنی هر چه یک بنگاه بزرگ‌تر باشد هم مسئولیت اجتماعی بیشتری در قبال جامعه دارد هم فعالیت او در این زمینه عمق بیشتری خواهد داشت و اصطلاحا حرفه‌ای‌تر است. برای مثال این گفته شما که بنگاه‌های اقتصادی باید آسیب‌های جامعه را بشناسند و سپس آنها را مورد هدف قرار دهند، بیشتر در بنگاه‌های بزرگ مصداق پیدا می‌کند؛ بنگاه‌هایی که به لحاظ بنیه اقتصادی این توانایی را دارند که به جذب متخصص و کارشناس در این زمینه بپردازند و بتوانند مطالعاتی دراین‌باره داشته باشند. بنگاه‌های بزرگ در شکل امروزی یک واحد مسئولیت اجتماعی دارند که یکی از وظایف آن مطالعه در زمینه مسئولیت اجتماعی و شناسایی عرصه‌هایی است که آن بنگاه می‌تواند متناسب با فعالیت خود وارد شده و در آنها مفیدتر ظاهر شود. همان طور که می‌دانید امروز دیگر مسئولیت اجتماعی از سوی شرکت‌های بزرگ هزینه به حساب نمی‌آید، بلکه هوشمندانه به بررسی حوزه‌های مسئولیت اجتماعی می‌پردازند و در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنند. پرداختن به مسئولیت اجتماعی امروزه می‌تواند باعث افزایش فروش، سودآوری و بالارفتن اعتبار برند آنها شود. بنگاه‌های اقتصادی بزرگ در جهان در ایفای مسئولیت اجتماعی خود به رقابت با هم می‌پردازند تا بتوانند این کار را به طوری انجام دهند که اثر مثبت آن را روی عملکرد خود شرکت ببینند؛ اما برای بنگاه‌های کوچک عملا آن چیزی که در دسترس مدیر بنگاه و مجموعه تصمیم‌گیرندگان است و در فهم آنها معنای مسئولیت اجتماعی پیدا می‌کند، می‌تواند مد نظر قرار گیرد. کار بدی هم نیست؛ بالاخره اینکه هر کسی در حد و اندازه خود وارد حوزه مسئولیت اجتماعی شود می‌تواند مفید باشد.

اما این قسم از کارهای پراکنده نمی‌توانند در رفع یک معضل اجتماعی مؤثر واقع شوند.

بله درست است و به همین دلیل معتقد هستم که باید بنگاه‌های اقتصادی را به کمک تشکل‌ها و اتاق‌های بازرگانی هدایت کنیم. سازمان‌های غیردولتی می‌توانند اطلاعات، تجارب و خدمات خود را در اختیار این بنگاه‌ها قرار دهند تا بتوانند بهتر به ایفای نقش در حوزه مسئولیت اجتماعی بپردازند.

برآیند این مسئله که هر بنگاه اقتصادی متناسب با درک و فهم خود وارد حیطه مسئولیت اجتماعی شود، این می‌شود که چنین مفهوم گسترده‌ای تقلیل پیدا می‌کند به فعالیت خیریه. این مسئله را تا چه حد قبول دارید و فکر می‌کنید چه راه‌حلی برای رفع این مشکل وجود دارد؟

 مسئولیت اجتماعی اگر چه سابقه‌ای بیش از چهل سال در جهان دارد؛ اما در کشور ما به این مفهوم با تأخیر توجه شده‌است؛ بنابراین اطلاعات مدیران بنگاه‌های ما درباره مسئولیت اجتماعی پایین است و همان طور که شما اشاره کردید، خیلی‌ها مسئولیت اجتماعی را در انجام کار خیر خلاصه می‌کنند، این در حالی است که کار خیر در ایران و سایر کشورها سابقه‌ای به اندازه تاریخ کل بشریت دارد. برای همین ما در کشورمان شاهد یک پارادوکس هستیم، از این جهت که افراد کار خیر می‌کنند؛ اما مسئولیت اجتماعی را نمی‌شناسند، به‌همین‌‌دلیل هر ساله در کشور ما مبالغ هنگفتی صرف امور خیریه می‌شود و در عین حال بنگاه‌ها در شناسایی آسیب‌ها و کاستی‌های موجود در جامعه و سرمایه‌گذاری در عرصه مسئولیت اجتماعی ناتوان هستند. یکی از نتایج این پارادوکس این است که جامعه ما اکنون دچار نمودهای منفی جامعه مدرن و آسیب‌های اجتماعی ناشی از فناوری است که این قبیل از کاستی‌ها را با تمرکز بر کار خیر نمی‌توان مد نظر قرار داد. در حال حاضر عموما سازمان‌های غیردولتی و «ان‌جی‌اُ»ها در این بخش فعال هستند که متأسفانه بنیان‌ مالی قوی ندارند و نمی‌توانند در حد‌و‌اندازه آسیب‌های اجتماعی‌ای که ذکر شد وارد عمل شوند و تأثیری فراگیر بگذارند؛ بنابراین ضروری است که آموزه‌های مسئولیت اجتماعی را به نحوی در اختیار بنگاه‌ها قرار دهیم که بتوانند متناسب با نیازهای امروز جامعه در این عرصه هزینه کنند.

خود بنگاه چه نفعی می‌برد؟

معتقدم بلوغ فکری در جامعه مصرف‌کننده افزایش چشمگیری پیدا کرده و مصرف‌کنندگان به موضوعات پیرامون حساسیت زیادی پیدا کرده‌اند. امروز افراد جامعه به دلیل دسترسی به رسانه‌های مختلف از جمله تلویزیون، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی از مسائل مختلف آگاه هستند و برای همین قطعا به این موضوع توجه دارند کالایی که خریداری می‌کنند تا چه حد حقوق مصرف‌کننده را رعایت کرده است. یکی از لایه‌های مسئولیت اجتماعی وظیفه آنها در قبال مصرف‌کنندگان است؛ برای مثال لازم است یک بنگاه در تولید یک کالا از مواد مضر استفاده نکند، از نیروی کار کودک در تولید بهره نگیرد، در فرایند تولید از استفاده از مواد غیرقانونی و قاچاق بپرهیزد و مواردی از این دست. مصرف‌کننده امروزی همچنین به مسائلی از قبیل فعالیت‌های جمع‌دوستانه و نوع‌دوستانه شرکت‌های تولیدکننده یا میزان شفافیت آنها حساس است، چرا که اخبار منفی درباره شرکت‌ها مانند ویروس در شبکه‌های مجازی و سپس در جامعه پخش می‌شود و تأثیر خود را بر مصرف‌کنندگان می‌گذارد. شرکت‌ها هم از این مسئله آگاه هستند و می‌کوشند واقعا یا ظاهرا با فعالیت در عرصه مسئولیت اجتماعی و تبلیغ در این زمینه اعتبار خود را در میان مصرف‌کنندگان بالا ببرند؛ بنابراین امروز مسئولیت اجتماعی برای یک کالا و خدمت، ارزش افزوده به‌حساب می‌آید و مصرف‌کننده فقط کالا را نمی‌خرد، بلکه با اتکا به چهره اخلاقی و مسئولانه تولید کنندگان به انتخاب از میان کالاها و خدمات گوناگون می‌پردازد.

خود شما با گروهی از انجمن‌های دیگر در امر مدرسه‌سازی فعالیت دارید. امروزه آسیب‌های اجتماعی دیگری در جامعه وجود دارند که شاید اهمیت آنها چندین برابر کمبود مدارس در مناطق محروم باشد. ظاهرا این طور به نظر می‌رسد که این فعالیت تنها به این دلیل مهم تلقی می‌شود که به شکلی سنتی از اهمیت برخوردار بوده است. گویی که دردسترس‌ترین فعالیتی که ما امروز می‌توانیم در عرصه مسئولیت اجتماعی انجام دهیم، مدرسه‌سازی است. خود شما به عنوان یکی از افراد فعال در عرصه مسئولیت اجتماعی چرا تا این حد بر مدرسه‌سازی تأکید می‌کنید؟

در این زمینه لازم است اشاره کنم فرقی که بین کار خیر و مسئولیت اجتماعی وجود دارد، این است که کار خیر به‌منظور حفظ آبروی یک نیازمند نباید آشکار و علنی انجام شود؛ اما در مسئولیت اجتماعی این برعکس است، چرا که همان‌طور که توضیح دادم مسئولیت اجتماعی یک نوع رقابت است و به همین دلیل باید انتشار عمومی پیدا کند تا دیگران هم به انجام آن ترغیب شوند. در این بعد جدید از مسئولیت اجتماعی یکی از مسائل مهم این است که شرکت‌ها بتوانند در عرصه فرهنگ‌سازی نیز وارد شوند؛ فرهنگ‌سازی اتفاق نمی‌افتد مگر با اطلاع‌رسانی و تبلیغ. با این توضیح برگردم به پرسش شما که مدرسه‌سازی به عنوان یک روش سنتی انجام کار خیر چه تفاوتی با مدرسه‌سازی به عنوان مسئولیت اجتماعی دارد. در ابتدا باید توجه داشته باشیم که کماکان یکی از مشکلات مهم در کشور ما کاستی‌های نظام آموزشی است، به طوری‌که ما نمی‌توانیم در حیطه مسئولیت اجتماعی ضعف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نظام آموزشی و وضعیت بد مدارس در برخی نقاط کشور را کنار بگذاریم فقط به این دلیل که مدرسه‌سازی یک فعالیت خیر سنتی است. آنچه کار خیر را از مسئولیت اجتماعی جدا می‌کند، پرداختن به عمق مسئله است؛ برای مثال کاری که ما در مدرسه‌سازی انجام دادیم، محدودکردن جامعه سرمایه‌گذاری در حوزه مسئولیت اجتماعی به دبستان‌ها بود، چرا که براساس مطالعات بانک جهانی اثر تحصیلات ابتدایی بر توسعه بیش از دوبرابر تحصیلات عالی است. موضوع دیگری که ما در «ایران من» به دنبال آن بودیم این است که نامی برای این فعالیت انتخاب کردیم که عنوان مشترکی برای همه مدارسی باشد که در مناطق محروم ساخته می‌شوند. همان طور که می‌دانید در کشور ما به تنوع قومی به عنوان یک سرمایه اجتماعی توجه نشده‌است، به همین دلیل ما سعی کردیم از طریق این نام مشترک بین کودکانی که آنجا درس می‌خوانند و خودمان و همه اقوام کشور علاقه مشترک ایجاد کنیم. از سوی دیگر ما می‌دانیم نظام آموزشی ایرادهای متعددی دارد که باید یک‌پارچه مدنظر قرار گیرد؛ اما باز هم با توجه به روحیه‌ای که از مدیران می‌شناسیم، لازم دانستیم حسن نیت خودمان را با ساخت مدارس نشان بدهیم و بعد از آن مطالبات‌مان را در راستای تناسب‌نداشتن مباحث و روش‌های آموزشی با نیازهای کودکان قرن بیست‌ویکم از مدیران داشته باشیم.

علاوه بر این ما تلاش کردیم فرایند مدرسه‌سازی را آسیب‌شناسی کنیم؛ برای نمونه معماری این مدارس متناسب با نیازهای سیستم آموزشی جدید نیست، یا اینکه اهالی روستای مورد نظر مدرسه را مخلوقی خارج از اراده خودشان فرض می‌کنند، در حالی که ما سعی کردیم مدارس را با مشارکت خود اهالی بسازیم تا احساس کنند خودشان مدرسه ساخته‌اند نه افرادی غریبه. در واقع مدرسه‌سازی می‌تواند وجوه جدیدی داشته باشد که می‌توان با اصلاح آن کیفیت ساخت مدارس را تغییر داد و به طور جدی مسائل آموزشی را برطرف کرد. من معتقدم هر مفهوم خیر دیگری را هم می‌توانیم به همین شیوه اصلاح کنیم و این یکی از وجوه بالغ مسئولیت اجتماعی است. بسیار خوب و پسندیده است اگر بتوانیم از علاقه مردم جامعه به فعالیت خیر در زمینه‌ای مثل مدرسه‌سازی که یک سرمایه قابل توجه است بهره ببریم و به شکلی عمیق و امروزی پوششی فراگیرتر به تأثیرات مسئولیت اجتماعی ببخشیم.

منبع: هفته‌نامه جامعه پویا- شماره 27- اسفند 1395

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *