مدیران ارشد ما به غلط باور دارند که چند دهه تجربه حضور در مدیریتهای کلان کشور ایشان را «مدیران روئین فکر» نموده است، مدیرانی که خود را از اشتباه و خطا مبری میدانند و راجع به هرچیزی و هر موضوع تخصصی فی البداهه تصمیم میگیرند.
پدرام سلطانی_من این پرسش را مطرح نمیکنم که مسئولان کشور در همه قوا و ارکان، مهارتها و مدلهای تصمیمگیری را آموختهاند یا خیر، زیرا به ظن قوی پاسخ آن مثبت نیست. اما پاسخ منفی نباید مانع از پرداختن به این موضوع مهم و اساسی در بحبوحهی بحران کنونی باشد. یک تصمیمگیری به زبان ساده حاصل یا خروجی (Output) تعدادی داده و اطلاعات به عنوان ورودی (Input) است که با اتکا به مهارتها و تکنیکهای تصمیمگیری روی آنها فرایند (Process) تحلیل و بررسی به عمل میآید. پس تصمیمگیری مانند محصول کارخانه ایست که مواد اولیه دارد و خط تولیدی که متناسب فراوری آن مواد اولیه برای تولید محصول مطلوب طراحی و نصب شده است.
در تصمیمگیری یا باید از مدلهای کمی استفاده نمود که از تحلیل و محاسبه دادههای کمی خروجی کمی هم حاصل میشود و مبنای تصمیمگیری قرار میگیرد، مثال آن محاسبه شاخصهای اقتصادی مانند نرخ رشد و نرخ تورم و همچنین پیش بینی روند آنها در آینده است، و یا باید از مدلهای کیفی استفاده نمود که در این صورت تصمیمگیری، مبتنی بر اطلاعات کمی و کیفی و استفاده از چارچوبها و ابزارهای کیفی و تجربه وضعیتهای مشابه، با هدف بهینه کردن و یا انتخاب یک تصمیم که از میان گزینههای متصوره مناسبترین تصمیم باشد، خواهد بود. در این روش دانش انباشته و تجارب قبلی کمک مینماید که از تکرار خطاهای قبلی جلوگیری شود.
فرایند تصمیمگیری در ایران از هیچیک از مدلهای اصلی بالا پیروی نمیکند، بدین صورت که اولاٌ مدلهای کمی در تصمیمگیری و سیاستگذاری اقتصادی بيشتر در دانشگاهها بهکار گرفته میشود و کمتر مجال راه یافتن به اتاقهای تصمیمگیری کلان کشور را دارد و ثانیاٌ اطلاعات کشور بهصورت درست و با استانداردهاى روز در سازمانی یا بانک اطلاعاتی واحدی گرداوری، دسته بندی و یکپارچه نمیشود. اطلاعات مدیریتی کلان کشور بهصورت تکه تکه در سازمانهای مختلف نگهداری میشود که ارتباط تعریف شدهای برای اتصال و تبادل با هم ندارند و از آن گذشته، استفاده از آنها به تهیهى گزارشهای بخشی و غیر جامع کارشناسی محدود شده است که عموماٌ هم حداکثر شانس تورق در سطوح عالی کشور مییابند و نه کاربست. شخصاٌ در جلسات گوناگونی شاهد بودهام که چگونه مسئولان مختلف، اطلاعات و گزارشهایی را از آستین خود در میآورند و «هنرمندانه» سایر حضار را با آنها غافلگیر و شگفت زده میکنند، به نحوی که در یک جلسه بعضاٌ چندین گزارش متفاوت و متنوع از دستگاههای مختلف «رو می شود» که کارکردشان بیشتر فخر فروشی اطلاعاتی و مسابقه جلب توجه حضار و به ویژه مسئولان ارشد حاضر در جلسه است.
این آشفتگی اطلاعاتی همواره سبب میشود که افراد حاضر در جلسه بیشتر مبتنی بر محفوظات و سلائق خود رأی دهند و تصمیم بگیرند و لابی کردن و بحثهای طولانی اقناعی و مطالبات بخشی، جای مدلهای مشخص تصمیمگیری را به شدت تنگ میکند. از آنجا که در تمام این سالها این روش جایگزین مدلها و مهارتهای تصمیم گیری شده است، تبدیل به یک روش متعارف و اصلی شده است و سایر روشهای درست بدل به فرع و استثنا گشتهاند.
این روی یکپارچگی تصمیمگیری و در نتیجه یگانگی حاکمیت، بدون حتی فهم این کاستی، کاملاٌ به محاق رفته است و هر مسئولی تبدیل به یک موتور تصمیمگيرى مجزی در سیستم شده است و شما تصور کنید که این موتورها همگی با هم روشنند و با سرعت، قدرت و جهت متفاوت مرتب در حال حرکت دادن سیستم تحت امر خود هستند. حاصل این آشوب چیست؟ فرسایش، اصطکاک، تکرار اشتباهات و استهلاک منابع مالی و مدیریتی کشور.
آسیب دیگری که این روش به نظام مدیریت و سلامت حکمرانی در کشور زده است، اعتماد به نفس کاذب مدیران ارشد کشور است. ایشان به غلط باور دارند که چند دهه تجربه حضور در مدیریتهای کلان کشور ایشان را «مدیران روئین فکر» نموده است، مدیرانی که خود را از اشتباه و خطا مبری میدانند و راجع به هرچیزی و هر موضوع تخصصی فی البداهه تصمیم میگیرند و اعتنایی هم به نظرات کارشناسان و متخصصین امر نمیکنند. مثلاٌ یک رئیس جمهور شخصاٌ راجع به حساسترین و پیچیده ترین موضوعات اقتصادی تصمیم میگیرد و حتی کارشناسان را نیز مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد. تقریباٌ همه ى رؤسای جمهور کشور نمونههایی از این تصمیم گیریهای فردی در کارنامهى خود دارند. وضع در وزارتخانهها، سازمانها، مجلس، قوه قضائیه و… هم همین است.
اوصافی را که بر شمردم با خود مرور کنید و بعد به این پرسش پاسخ دهید که: «آیا با این شیوه حتی امکان ادارهی مطلوب یک کارخانه یا یک مزرعه هم وجود دارد؟» تا چه برسد به یک کشور 80 میلیونی و 1.6 ميليون کیلومتری….
پ.ن: به دلیل اهمیت بحث، در مجال دیگری به تفصیل بیشتر، بروندادها و مصادیق آن خواهم پرداخت.
بدون دیدگاه