پدرام سلطانی در یادداشتی در ماهنامه آینده نگر نوشت: دولت باید در دو گلوگاه، به طور جدی کار کند. یکی روابط بانکی ما با اروپا و دیگری حمل و نقل دریایی است. اگر بتوانیم راهحل مناسبی برای ایندو پیدا کنیم، بعد از مدتی ترس و نگرانی از رفتارهای امریکا از بین میرود.
شرایط امروز ایران و فشار امریکا برای محدود کردن روابط اقتصادی ایران مانند شرایط کسی است که میخواهد درِ خانه شما را ببندد. در این شرایط اگر ایران اعزام هیئتهای اقتصادی خود را به کشورهای دیگر متوقف کند، مانند قبول ماندن در خانه است. دولت امریکا برای منزوی کردن ایران تلاش میکند و اگر ایران هیئتهای تجاری خود را اعزام نکند یعنی این شرایط را پذیرفته است. اعتقاد دارم که در وضعیت جدید ما باید تحرکمان را حتی از گذشته بیشتر کنیم. باید چهره منفی و ناخوشایندی که بعضی کشورها سعی دارند از ایران بسازند، با تعامل و ارتباط هرچه بیشتر با دنیا اصلاح شود. در چند سال اخیر بارها از خارجیهایی که در قالب هیئتهای تجاری به ایران سفر کردند، شنیده بودم که فکر نمیکردند ایران اینطور آرام باشد. آنها فکر میکردند شهر چهره نظامی داشته باشد. این باور غلط تنها زمانی تغییر کرد که آنها خود از نزدیک با شرایط ایران آشنا شدند. بنابراین نهتنها باید در اعزام هیئتها فعال باشیم بلکه باید میزبان تجار خارجی باشیم و از آنها دعوت کنیم تا در همایشها و جلسات مختلف شرکت کنند و از نزدیک واقعیت کشور ما را ببینند و درجه توسعهیافتگی شهری و مدنیت ما را درک کنند و با اخلاق و رفتار ایرانیها آشنا شوند. به همین دلیل، ما در اتاق ایران تلاش کردیم فرصتهایی ایجاد کنیم تا میزبان سایر کشورها باشیم. نهتنها میزبان هیئتهایی که با تصمیم خود آمدهاند بودیم، بلکه از اتاقهای سایر کشورها نیز برای حضور در ایران دعوت کردیم. به علاوه درخواست میزبانی کنگره جهانی اتاقها را دادیم. همچنین پیشنهاد برگزاری همایش اتاقهای بازرگانی برای صلح را به فدراسیون جهانی اتاقها ارائه کردیم. علاوه بر این در پی برگزاری شورای عمومی فدراسیون جهانی اتاقها، اجلاس جاده ابریشم، اجلاس کشورهای عضو کنفدراسیون اتاقهای آسیا و اقیانوسیه و اجلاس اتاقهای کشورهای فارسیزبان در ایران هستیم.
این امر نشاندهنده تمایل بخش خصوصی به حضور پررنگتر از گذشته در مجامع بینالمللی است. البته آنچه در خصوص اعزام هیئتهای تجاری از اهمیت بیشتری برخوردار است، تعاملی است که دولت میتواند در این راستا با بخش خصوصی داشته باشد. رئیسجمهور در تیرماه قصد سفر به دو کشور سوئیس و اتریش را دارند و بخش خصوصی نیز در تدارک اعزام هیئت به همراه ایشان است. من معتقدم که ما باید بیش از گذشته در رفت و آمدهای بینالمللی حضور داشته باشیم.
اما نباید فراموش کرد که به یقین، رویکرد جدید امریکا، در تردد اروپاییان به ایران، تاثیر میگذارد و ممکن است حضور آنها در ایران نسبت به سالهای ابتدایی پس از برجام کاهش یابد. باید به این موضوع واقعبینانه نگریست. اما خروج امریکا از برجام نباید دلیلی باشد که ما دست از کار بکشیم و محدودیتها را بپذیریم. از طرفی اگر چارچوب جدیدی که اتحادیه اروپا برای کار با ایران گذاشته، عملی شود، کمک میکند تا شرکتهای کوچک و متوسط بتوانند با ایران کار کنند. اما دولت باید در دو گلوگاه، به طور جدی کار کند. یکی روابط بانکی ما با اروپا و دیگری حمل و نقل دریایی است. اگر بتوانیم راهحل مناسبی برای ایندو پیدا کنیم، بعد از مدتی ترس و نگرانی از رفتارهای امریکا از بین میرود. عدهای به عنوان پیشقراول به ایران میآیند و با ایران تجارت میکنند، روابط با ایران گسترش پیدا میکند و سایر شرکتها نیز به دنبال آنها با ایرانیها وارد همکاری میشوند. ما هم باید تلاش کنیم که جذابیتهای سرمایهگذاری در ایران را بیشتر به اروپاییها نشان دهیم.
اروپاییها در دو سال گذشته که از امضای برجام میگذرد، استقبال کمی از ارتباط با ایران داشتند. در این ارتباط چند نکته باید در نظر گرفته شود. نخست اینکه خود دولت در زمان مذاکرات برجام توقعات را بالا برد و همه فکر میکردند که بعد از برجام یکشبه همه شرایط گذشته تغییر میکند. دوم اینکه، مخالفان جدی برجام در داخل کشور بر اساس تعصبات بیپایه گروهی، کمبود اطلاعات و یا به دلیل غرضورزی و کینهتوزیهایی که منافع کشور در آن دیده نمیشود، سعی کردند جنبههای منفی را تبلیغ و برجسته کنند. مردم نیز این روزها بیشتر از گذشته اخبار را از طریق تریبونهای مختلف پیگیری میکنند. این گروه، همه تریبونها را در اختیار داشتند و مردم از طریق این تریبونها تبلیغ منفی را میشنیدند و مدام نسبت به برجام بدبینتر میشدند. سومین موضوعی که ما آن را نادیده میگیریم، این است که فعالان اقتصادی در داخل کشور آماده استفاده از فرصتهای برجام نبودند. به ویژه نظام بانکی ما ناکارآمد، بیانضباط و بدون توجه به قوانین بینالمللی و بر اساس سوءاستفادهگری سهامداران اداره میشد. بانکها در سالهای تحریم تمام منابع را به سمت بنگاهداری خودشان هدایت کردند و ضربه جدی به نظام تولید کشور زدند. به ویژه، تاسیس موسسات مالی اعتباری بدون مجوز سرطان نظام بانکی بود و امروزه هم مصیبتهای آن هنوز ادامه دارد.
در کنار آنها، ما در چارچوب قراردادها و فرصتهای سرمایهگذاری و سایر موضوعات، آماده باز شدن درهای کشور به روی سرمایهگذاران خارجی نبودیم. زمانی که وزارت امور خارجه ایران، برجام را منعقد کرد، سایر دستگاههای دولتی آمادگی لازم را برای شرایط بعد از برجام نداشتند. به همین دلیل تازه بعد از آن، شروع به مذاکره و رفت و آمد کردند. همچنین ایران سالها در اخبار منفی در دنیا حضور داشت. بنابراین نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم که نظر تمام اروپاییان بعد از برجام نسبت به ایران مثبت باشد. اگرچه شاهد بودیم که از حیث حضور هیئتهای تجاری و سیاسی به ایران پیشرفت بسیار زیادی داشتیم. در یک سال، بیش از 200 هیئت در سطوح بسیار بالا و با کمیت بالا پذیرش کردیم. نهتنها در ایران، بلکه در کمتر کشوری سابقه حضور این تعداد هیئت تجاری وجود داشت. این هیئتهای اقتصادی عموما از اروپا و سایر کشورهای توسعهیافته بودند. اما مهیا شدن شرایط، نیاز به زمان داشت. از سوی دیگر دیری از آغاز شدن این رفت و آمدها نپایید که ترامپ رئیسجمهور امریکا شد و احتیاطها دوباره آغاز شد. تا اینکه بالاخره امریکا از برجام خارج شد.
از این رو با خروج امریکا از برجام، به اعتقاد من باید تلاش کنیم با همه کشورها وارد همکاری شویم. کشورهایی که با ایران عنادورزی میکنند، تعدادی از کشورهای منطقه به همراه امریکا هستند. به اعتقاد نگارنده، در سطح ارتباطات بخش خصوصی با بخش خصوصی، حتی باید با بخش خصوصی امریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز تعامل کنیم. امکان دارد استقبال نشود و حتی ما را پس بزنند. اما نباید تیرگی روابط سیاسی، باعث سکون و انفعال ما به عنوان بخش خصوصی باشد. البته این امر به چراغ سبز دولت و حاکمیت و پذیرش آنها بستگی دارد که تبعاتی برای بخش خصوصی نداشته باشد. زیرا در داخل کشور هم مشخص نیست که هرکسی مجاز است چه فعالیتی انجام دهد. من معتقدم که سیاست ما باید تعامل باز با همه کشورها باشد. حتما باید با خوشبینی با کشورهای اروپایی تعامل کنیم. این روزها سوءظن، بدبینی و به نوعی طعنه زدن به اروپاییان را زیاد میبینیم. نمیخواهم بگویم که اروپاییان برای ما دایه مهربانتر از مادر هستند؛ اما همین میزان ایستادگی که در مقابل امریکا داشتند، قانون انسداد تحریمها را اجرایی کردند و رفت و آمد سران و وزارت امور خارجه آنها برای نحوه تعامل با ایران انجام شد، قبلا اتفاق نمیافتاد. بنابراین باید این رفتار را به فال نیک بگیریم و خوشبین باشیم. باید سعی کنیم که به صورت عملگرایانه با آنها تعامل کنیم. باز هم عدهای که مخالف برجام بودند برای ارتباط ایران با اروپا سمپاشی میکنند. عدهای هم به دلیل اتحاد راهبردی که اروپا با امریکا دارد از تعابیری توأم با سوءظن استفاده میکنند. ما باید تلاش کنیم و اگر نتیجه نگرفتیم، پشیمان نباشیم. حال آنکه اگر به وظیفه خود عمل نکنیم و شرایط سختتر شود، حتما پشیمان خواهیم شد.
به ویژه باید در گسترش روابط خود با کشورهای همسایه، تلاش بیشتری داشته باشیم و روابط را از حالت امنیتی و نظامی خارج کنیم. ما در عراق اشتباهات زیادی کردیم. علیرغم تمام هزینههایی که در این کشور داشتیم، عملا روابط استراتژیک خود را از دست میدهیم. در عراق سیاسیها، نظامیها و اقتصادیهای ما بیبرنامه بودند و هرکس از ظن خود اقداماتی انجام میداد که از انسجام و یکدستی برخوردار نبود. ما با رویکرد چنددولتی وارد عراق شدیم. یک دولت رسمی و چند دولت غیررسمی. همچنین در افغانستان، آسیای میانه و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، رویکرد چنددولتی به منافع ملی ما ضربه زد. ما باید یک دولت داشته باشیم و هیچ نهادی نباید به خود حق دهد خلاف استراتژیای که دولت میچیند، عمل کند. این چنددولتی در این زمان به برجام نیز ضربه زده است.
به هر حال ما مانند لشکری هستیم که میخواهیم به جلو برویم؛ ولی از پشت سر خود مطمئن نیستیم. شرایط داخل کشور خوب نیست. اعتراض صنوف مختلف شدت گرفته است. پاسخ متناسب و توأم با مدارا به این اعتراضات داده نمیشود. این در حالی است که مدیریت این شرایط نیاز به انعطاف دارد. باید تلاش شود تا اعتماد ازدسترفته بازیابی شود و انسجام به وجود آید. سرمایه اجتماعی نیز در این شرایط بازیابی میشود. اما متاسفانه به این موارد توجهی نمیشود. حال آنکه خطر این موارد بیشتر از امریکا و اسرائیل است و ضربهپذیری ما در داخل بیشتر شده است.
منبع: ماهنامه آیندهنگر_ تیر ماه 1397
بدون دیدگاه