هرگاه ناامیدی، احساسی مشترک و رشدیابنده در یک جامعه شود و افراد شروع به «هم حسی در ناامیدی» کنند، آسیب ناامیدی از یک مسئله شخصی به یک ناهنجاری و سپس یک بحران اجتماعی تبدیل میشود.
این روزها مکرراٌ مخاطب این پرسش کوتاه قرار میگیرم: «امیدی هست؟» امید در تعریفی ساده «داشتن احساس و نگرش مثبت به آینده» است. ما با جستوجوى نشانههایی، احساس و نگرشمان را به آینده تنظیم میکنیم. این نشانهها بسته به جایگاه اجتماعی/اقتصادی، دانش، بینش و بلندپروازی ما شدت و ضعف دارند. ما به صورت دورهای این نشانهها را سنجش و نشانگر امید را در ذهنمان جابجا میکنیم. نشانه شناسی امید و برخى سئوالاتی که ما پیرامون هریک از نشانگان از خود میپرسیم از این قرار است:
١– امید معیشتی (اقتصادی): وضع درامد من در سال آینده بهتر خواهد شد یا بدتر؟ آیا میتوانم از پس اداره آبرومندانه خانواده برآیم؟ آیا من ثبات شغلی دارم؟ آیا من قادر به توسعه کسبوکارم هستم؟ آیا ثبات لازم را برای سرمایه گذاری و فعالیت بلند مدت در اینجا احساس میکنم؟
٢– امید زیستی: آیا شهر من آب و هوای پاکیزهای دارد؟ سلامت من و خانوادهام در این محیط به خطر نمیافتد؟ آیا در سالهای بعد شهر من جای مناسبی برای زندگی خواهد بود؟
٣– امید امنیتی: امنیت عمومی شهر/کشور من چگونه است؟ آیا تهدیدهایی برای صلح و ثبات کشور وجود دارد؟ این تهدیدها در آینده کاهش مییابد یا افزایش؟
٤– امید بین نسلی: آیا شهر/کشور من جای مناسبی برای رشد/یادگیری/اشتغال/زندگی فرزندانم خواهد بود؟ آیا فرزندم از زندگی در این شهر/کشور خوشحال و راضی خواهد بود؟
٥– امید خود شکوفایی: آیا شهر/کشور من جای مناسبی برای رشد فردی و اجتماعی من است؟ آیا من در اینجا میتوانم در کارراهه شغلی خود پیشرفت کنم و به بالاترین سطح ممکن دست یابم؟ آیا درجه عواملی مانند تبعیض در جامعه من در حدی است که مانع دسترسی عادلانه من به فرصتهای رشد و پیشرفت شود؟
٦– امید اجتماعی: آیا من میتوانم در شهر/کشورم خوشحال باشم؟ جامعه پیرامون من چقدر با من مهربان و روادار است؟ میزان سختگیریهای حاکمیتی چقدر است؟ آیا این سختگیریها من را از علائقم محروم میکند؟ آیا من در بیان باورهایم آزادی لازم را دارم؟ آیا من در انجام مناسک دینی (به ویژه برای اقلیتها) و شرکت در برنامههای فرهنگی، هنری مورد علاقهام آزادم؟
٧– امید سیاسی: فضای سیاسی شهر/کشورم چقدر سالم است؟ آیا میتوانم به مسئولین اعتماد کنم؟ آیا آنها گزینههای خوب و توانمندی برای اداره کشورم هستند؟ چقدر سوء استفاده از قدرت سیاسی شایع است؟ نظام قضایی کشورم چقدر سالم و مستقل است؟ درجه فساد در نظام اداری/قضایی چقدر است؟ آیا فساد رو به کاهش است یا افزایش؟ آیا من (مردم) قدرت ایجاد تغییر در شرایط سیاسی از طریق مشارکت (رأی، مطالبه گری، فعالیت سیاسی) را دارم یا نه؟
٨– امید ملی: آیا کشور من نسبت به دیگر کشورها در حال پیشرفت است؟ نمادهای ملی که باعث سربلندی من شود کدامند؟ آیا این نمادها احترام و بزرگداشت میشوند؟ غرور ملی من در حال افزایش است یا کاهش؟
پرسشهای بالا نمونههایی از صدها پرسشی هستند که در پاسخ آنها امید را جستجو میکنیم. شما میتوانید در هر بخش پرسشهایی متناسب خود طرح و پاسخهایتان را کنار یکدیگر بگذارید. اکنون ارزیابی شما از سطح امیدتان چیست؟ «امیدی هست؟» اگر در بیش از ٦ بخش پاسخهایتان مثبت بود شما فرد امیدواری هستید و اگر به بیش از ٦ بخش پاسخهای منفی دادید امید در حال کوچیدن از ذهن شماست. هریک از ما در طول زندگی دورههایی از امید و ناامیدی را سپری میکنیم. در این حالت ناامیدی احساسی شخصی است و مانند هر عارضهای میتواند برای ما اتفاق بیافتد.
اما هرگاه ناامیدی، احساسی مشترک و رشدیابنده در یک جامعه شود و افراد شروع به «هم حسی در ناامیدی» کنند، آسیب ناامیدی از یک مسئله شخصی به یک ناهنجاری و سپس یک بحران اجتماعی تبدیل میشود. از این روی نشانه شناسی امید باید در جعبه ابزار حاکمیت نیز باشد و او به وسیله آن مرتباٌ امید را در جامعه سنجش کند. یک حاکمیت دوراندیش باید به سطح عمومی امید حساس باشد و کاهش آن را به مثابه آژیر قرمزی برای خود بداند. نمودهایی مانند تشدید روند مهاجرت از کشور، خروج سرمایه، توقف سرمایهگذاریهای اقتصادی و افزایش تنشهای اجتماعی، برایند کاهش سطح عمومی امید در کشور هستند. به باور من حاکمیت در باب ناامیدی دچار ساده انگاری یا غفلت شده است. کاهش مستمر سطح عمومی امید، دوام جامعه را در بلندمدت ناممکن و ایجاد تحرک اجتماعی و بهبود شرایط را بسیار سخت مینماید. دفع الوقت در ترمیم امید میتواند خطایی جبران ناپذیر باشد. برخی درسها را نمیشود با آزمون و خطا گرفت، بايد تجربه دیگران را مشق کرد.
بدون دیدگاه