معضلات اقتصادی هر روز به یاد شهروندان میآورند که مسئله داریم و در حل آن ماندهایم. نه میتوانیم صورت مسائل را پاک کنیم و نه باید آنها را پیچیده کنیم و خود صورت مسئله را تبدیل به مسئله جدید کنیم.
در دوران دبیرستان علاقه زیادی به ریاضیات داشتم. اولین قاعده در حل مسائل پیچیده این بود که ابتدا صورت مسئله را تا جای ممکن ساده کنیم و بدین شیوه حل معادلات سخت جبر و مثلثات آسان میگردید. کشورداری امری پیچیده و چند وجهی است. افراد طبعاٌ باید سالها در مراکز معتبر به یادگیری علوم سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، حقوق و سایر دانشهای لازم برای اداره کشور بپردازند و کارراههای طولانی و شفاف را در نظام دولتی طی کنند تا به سطوح بالای مدیریتی کشور برسند. اما به باور من برای فهم و دریافت مشکلات کشور می توان از قاعده «ساده سازی مسئله» استفاده نمود.
فرض کنیم که کشور یک خانواده است، پدر، مادر و چند فرزند ریز و درشت. پدر خانواده، نقش حکمران را به عهده دارد. او برای اینکه بتواند نقش خود را به درستی ایفا کند باید اصولی را که از اخلاق و منطق سرچشمه میگیرند در خانواده حاکم و پایش کند؛ اصولی مانند صداقت، عدالت، شفافیت، رواداری و مانند اینها. بدیهی است که بیش از هر کسی خود او باید به این اصول پایبند باشد، در غیر این صورت اعتماد خانواده به آن اصول و به وی از میان میرود. مثلاٌ اگر پدر درامد خانواده را، پیش از رفع نیازهای خانواده خود، خرج خانواده برادرش نماید، در حالیکه او نیازمند نیست بلکه اختلافی با همسر خود دارد و این کمکها به نوعی ورود به اختلاف خانوادگی میان آنهاست، خانواده به این پدر بدگمان و کم اعتماد میشود. یا اگر او از پذیرش اشتباهاتش طفره برود اما در مقابل مرتباٌ بر فرزندان و همسرش خرده بگیرد و در هر موضوعی آنها را مقصر بداند اصول صداقت و رواداری را نادیده گرفته است و رفتارش به مانند بغضی در گلوی خانواده مینشیند.
فرض کنیم که کشور یک مدرسه است. اگر شاگردان مدرسه احساس کنند که فرزندان مدیر و ناظم و آموزگاران، نورچشمیهای مدرسه هستند، نمرات آنها به صورت تبعیض آمیزی بیشتر از استحقاقشان داده میشود یا لحن ناظم در برخورد با آنها ملایمتر از سایر شاگردان است از این نابرابری آزرده میشوند و کینه به دل میگیرند. یا اگر مدیر مدرسه به جای دعوت به کار آموزگاران زبده و خوش سابقه، از کسانی که با او رابطه بهتری دارند یا به او سفارش شدهاند به عنوان آموزگار استفاده کند، سطح تحصیلی شاگردان افت میکند و انگیزه آموزگاران خوب هم از بین میرود.
فرض کنیم که کشور یک کارخانه است. اگر کارگران کارخانه دریابند که صاحب کارخانه مبالغ هنگفتی صرف امور خیریه میکند یا به مسئولین، هدایای گرانبها میدهد در حالی که حقوق کارگران را سروقت نمیدهد و از بیمه کردن آنها طفره میرود او را فردی مسئول و سالم نمیشناسند. و یا اگر ببینند که هر کارگری بیشتر چاپلوسی و تملق کند بیشتر حقوق دریافت میکند و ترفیع داده میشود اما کارگری که کارش را درست انجام می دهد اما اهل مداهنه نیست درجا میزند، انگیزه کارکردن و ارزش صداقت از میان میرود. یا اگر آنان مشاهده کنند که چرخ کارخانه نمیچرخد اما صاحب کارخانه به جای توجه به نظر مشتریان و تقویت روابط با آنها، مرتب از ایشان بد میگوید و از در ستیز در میآید نتیجه میگیرند که وضع به زودی بدتر میشود و شاید آنها بیکار شوند.
کشورداری از اداره یک خانواده، مدرسه یا بنگاه پیچیدهتر است اما:
١- وقتی این مسئله پیچیده را ساده میسازیم، آشکار میشود که اصول حکمرانی از یک خانواده گرفته تا یک کشور واحد است. پیچیدگی در اصول نیست بلکه در فرایندهاست. و اتفاقاٌ آنچه که بیشتر از همه مشکلساز است تخطی از اصول حکمرانی خوب است نه اشتباه در فرایندهای کشورداری.
٢– جامعه متشکل است از سلولهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کارخانه. قضاوت مردم نسبت به حکمرانان برخاسته از رهیافتها و کاربستهایی است که آنان در این سلولهای اجتماعی دریافتهاند و از آنان به مانند خط کشهایی برای اندازهگیری کیفیت حکمرانی استفاده میکنند.
حکایت این روزهای کشور ما حکایت نحوه نگاه به مسئله و حل آن است. در حالی که برخی به دنبال به دست دادن تحلیلهای پیچیده و تو در تو هستند بعضاٌ فراموش میکنند که مردم مانند آنها پیچیده فکر نمیکنند و به مشکلات کشور از دریچه آگاهی خود و تجربیاتشان در سلولهای اجتماعی خود مینگرند. واقعیت این است که به برههای رسیدهایم که عوارض نگاه اشتباه به مسئله به صورت متواتر رخ نمایی میکند. معضل بیکاری، پیامدهای کمآبی، مدیریت زلزله، بحران آلودگی هوا، فساد اداری افسارگسیخته، سوء بانکداری و…. چندین آسیب و معضل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دیگر هر روز به یاد شهروندان میآورند که مسئله داریم و در حل آن ماندهایم. نه میتوانیم صورت مسائل را پاک کنیم و نه باید آنها را پیچیده کنیم و خود صورت مسئله را تبدیل به مسئله جدید کنیم. باید مسائلمان را حل کنیم…
بدون دیدگاه