تفاوت بین دنیای توسعه‌یافته و دنیای سرگردان در توسعه در قرائت آنها از مفهوم مرز است. مرز برای کشورهای توسعه‌یافته دیگر هراس‌انگیز نیست، در حالی که کشورهای عقب‌مانده یا سرگردان در مسیر توسعه هنوز هم مرزهای جغرافیایی را تبدیل به امنیتی‌ترین نقاط کشور می‌کنند.

مرز یکی از مفاهیمی است که هر حکمرانی باید تکلیفش را با آن به خوبی مشخص کند. به باور من برداشت یک حاکمیت از معنای مرز برابر است با شیوه‌ی حکمرانی و الگوی توسعه کشور. در طول تاریخ، از زمان تشکیل نخستین قلمروها، حتی پیش از آنکه کشورها شکل گیرند، مرز در زمره‌ی نخستین انگاره‌هایی بوده که به یک حاکمیت مفهوم می‌بخشیده است. زمانی که یک کشور تشکیل می‌شد، مرزها تجلی می‌یافتند. نخستین و مجسم‌ترین مرز، حدود حکمرانی یک حکمران و خطوط جدا کننده‌ی قلمرو او از گستره‌ی حکمرانی سایر پادشاهان بوده است. بیشتر جنگ‌های میان کشورها بر سر مرز و برای جابجایی مرزها بوده است. پس از سرحدات ارضی، مرز دیگر، میان باورها شکل گرفت. کشورها بر پایه‌ی باورهایشان و برای سیطره دادن اعتقاداتشان بر دیگر کشورها به جنگ با آنها برخاستند. جنگ میان قلمروهایی که خدایان متفاوت داشتند و تلاش برای از بین بردن خدایان یکدیگر و پس از آن جنگ میان ادیان مختلف و یا مذاهب گوناگون از یک دین. مرزهای دیگری که در گذر تاریخ رنگ یافتند و جنگ ساختند شامل مرزهای طبقاتی، که موجب جنگ‌های داخلی می‌‍شد، مرزهای اقتصادی، برای تصاحب ثروت کشورها و مرزهای نفوذ، برای کم کردن نفوذ سیاسی، اقتصادی یک حاکم مقتدر بر کشورهای اقماریش یا حکام خراجگزارش، توسط حاکمی دیگر، بودند.

مفهوم مرز در سیر تاریخ همواره با بشر بوده است و همگام با پیشرفت جامعه بشری از پیچیدگی و تکثر در معنای بیشتری برخوردار شده است. مرز برای هزاران سال انعکاس خوی بشر در سلطه جویی، زیاده خواهی و تعصب بوده است و از این رو مفهوم مرز با «هراس» همراه و همنشین شده است. تنها از میانه‌ی قرن بیستم به این سو کشورهای توسعه یافته تلاش کردند که مفهوم مرز را با توافقاتی چند جانبه دگرگون کنند و آن را به سوی مفاهیمی چون امنیت، همکاری و رواداری سوق دهند.

امروز می‌توان تفاوت بین دنیای توسعه یافته و دنیای سرگردان در توسعه را در قرائت آنها از مفهوم مرز جستجو کرد. حکمرانی کشورهای توسعه‌یافته توانسته است با هم ترازان خود در مفهوم مرز به یک «آشتی» و توافق پایدار برسد. مرز برای این کشورها دیگر هراس انگیز نیست. آنها دیگر نه به دنبال تغییر مرزهای جغرافیایی هستند و نه درصدد پررنگ ساختن مرزهای اعتقادی خود با دیگران. آنان بدون روادید از مرزهای یکدیگر عبور می‌کنند و بدون تعصب به باورهای دینی یا معنوی یکدیگر احترام می‌گذارند. آشتی با مفهوم مرز به کشورهای توسعه یافته در حل مشکلات داخلیشان هم کمک کرده است. آنها مرزهای اختلاف برانگیز را از قوانین‌شان زدوده‌اند. دین، جنسیت، سن، نژاد، قومیت، ثروت، هیچکدام از اینها مرز و مانعی بر حقوق اجتماعی شهروندان آن کشورها نیست.

درست نقطه مقابل آن را می‌شود در کشورهای عقب مانده یا سرگردان در مسیر توسعه دید. آنها هنوز بر پایه مفاهیم قدیمی مرز قرار دارند. ما، به عنوان یکی از این کشورهای سرگردان در مسیر توسعه، از مرز هراسی رنج می‌بریم. ما نتوانسته‌ایم نگاهمان را به مرزهای جغرافیایی‌مان تغییر دهیم. هنوز مرزهای میان ایران و همسایگانش امنیتی‌ترین نقاط کشور هستند و با هر تحرکی در آن سوی مرز، شرایط، ویژه می‌شود و مرز بسته. ما بلندترین مرزهای اقتصادی را با همسایگانمان، و تمام کشورهای دنیا داریم و تجارت خارجیمان از این قبل معضل و مختل است. مرزهای مذهبی ما با همسایگانمان نیز بلند و پرچالش است. و می‌توان این مرزهراسی را در داخل کشور نیز آشکارا دید. مرز بین ادیان و مذاهب، مرز بین اقوام، مرز بین نسلی، مرز میان زن و مرد، مرز میان خودی و غیر خودی و….

ما برای اینکه از مرزها می‌هراسیم، آنها را بسیار بلند ساخته‌ایم و بسیاری از آنها را به شکل قانون درآورده‌ایم. این پس‌ماندگی فکری همه جا قابل ردیابی است. مسئولان کشور را ببینید! همه با محافظ تردد می‌کنند و این نمود مرز بین ایشان و مردم است. به خیابانها توجه کنید! جدول، حصار، میله و انواع ابزار مرزکشی و محدودیت تردد را در آنها می‌توانید ببینید. به کسب‌وکار توجه کنید! مجوزهای ریز و درشت، مرزهای کسب‌وکار را مین‌گذاری کرده‌اند. حتی در انتخابات کشوری و انتصابات دولتی تعمق کنید! دایره‌ای تنگ مرز میان مقبولین و مردودین شده است.

مرزهای خارجی، ما را با همسایگانمان غریبه ساخته و از دنیا جدا افکنده است و مرزهای داخلی جامعه ایرانی را به مجمع الجزایر تبدیل کرده است. شاید یکی از  دلائل بیش فعالی ایرانیان در فضای مجازی هم کمتر بودن مرزهای این فضا در قیاس با فضای حقیقی کشور باشد. هرچه هست، بدانیم و آگاه باشیم که دوران مرز هراسی به سر رسیده است. مرزها در دنیای امروز مانع توسعه و رفاه مردم‌اند. ما نیاز به «آشتی با هم و با دنیا در مفهوم مرز» داریم.

چقدر مرز برای برداشتن داریم! درنگ نكنيم!

منبع: کانال تلگرام پدرام سلطانی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *