گزارشهای جهانی، از جمله گزار شهای “سازمان بين المللی شفافيت” حاکی از آن است که اقتصاد کشور اقتصاد شفافي نيست.

 

گزارشهای جهانی، از جمله گزار شهای “سازمان بين المللی شفافيت” حاکی از آن است که اقتصاد کشور اقتصاد شفافي نيست. در سالهای اخير، مسئله تحريمها و تبعات آ نها به اين عدم شفافيت دامن زده است. در گفتگو با دکتر “پدرام سلطانی”، نائب رئيس اتاق بازرگانی، صنايع، معادن و کشاورزی ايران، تحليل وی را درباره وضعيت شفافيت در محيط کسب وکار کشور، عوامل مؤثر بر عدم شفافيت و نقش اتاقها در بهبود شفافيت محيط جويا شديم. دکتر سلطانی معتقد است که شفافيت محيط کسب وکار در ماههای اخير، بهبود چندانی نيافته، بلکه در خوشبينانه ترين حالت ميتوان گفت روند منفی آن کند شده است.

تدبير: شفافيت در محيط كسب‎وكار، يكي از پيش‎نيازهايي است كه سياستگذاران و مجريان قانون بايد براي فعاليت اقتصادي فراهم كنند. يك محيط شفاف چه ويژگي‎هايي دارد و چگونه مي‎توان آن را تعريف كرد؟
پيش از پرداختن به موضوع شفافيت ابتدا بي‎مناسبت نيست كه يك محيط مطلوب كسب‎وكار را ترسيم كنيم. به نظر من، يك محيط مناسب پنج مؤلفه دارد.
مؤلفه نخست، هزينه انجام كسب‎وكار است كه شامل فعاليت‎ها و ارتباطات دروني و بيروني مي‎شود. مؤلفه دوم، زماني است كه صرف ارتباطات مي‎شود كه هر چه كوتاه‎تر باشد، مطلوب‎تر است. مؤلفه سوم، تعداد مراحلي است كه براي هر اقدامي در كسب‎وكار، نظير اخذ مجوزها لازم است. براي مثال، اگر در محيطي براي اخذ مجوز يك فعاليت فقط به دو امضا نياز باشد، آن محيط در اين مؤلفه، مطلوب‎تر از محيطي است كه براي همان كار به هفت امضا نياز باشد.
مؤلفه چهارم وجود، دسترسي و عدالت اطلاعاتي است، به اين معنا كه تمام افراد به يك ميزان به تمام اطلاعات دسترسي داشته باشند. به عبارت ديگر، رانت اطلاعاتي در محيط وجود نداشته باشد. مؤلفه پنجم، وجود شفافيت در محيط است. محيط شفاف را مي‎توان محيطي تعريف كرد كه براي يك فعاليت اقتصادي نياز به پيمودن مراحل بيشتر از مراحل قانوني، پرداخت هزينه‎هايي بيشتر از هزينه‎هاي قانوني و صرف زمان بيشتر از زمان قانوني در آن وجود نداشته باشد.

تدبير: شكي نيست كه فضاي كسب‌وكار در ايران فضاي شفافي نيست. از پنج مؤلفه‎اي كه اشاره كرديد، كدام يك بيشترين سهم را در اين عدم شفافيت دارند و چگونه مي‌توان با هر يك از اين مسائل مقابله كرد؟
به نظر من، مهم‎ترين مصداق عدم شفافيت در فضاي كسب‌وكار كشور، عدم شفافيت اطلاعاتي است؛ بدين معني كه در خيلي از حوزه‎ها آيين‎نامه‎ها و بخش‎نامه‎ها، به ويژه مصوبات داخلي سازمان، در اختيار عموم قرار ندارد و همين عدم دسترسي عمومي، براي عده‎اي ايجاد رانت اطلاعاتي مي‎كند. البته گهگاه ديده مي‎شود كه اطلاعات مناسب در دسترس همگان قرار دارد و اين خود فعالان اقتصادي هستند كه از مطالعه اين اطلاعات كوتاهي كرده و همه تقصير را به گردن دولت انداخته‎اند. پس بخشي از اين مسئله، به خود فعالان اقتصادي و تعلل خود آن‎ها نيز برمي‎گردد.
علاوه بر نابرابري اطلاعاتي، بخش ديگر اين معضل، در پيچيدگي قوانين و مقررات ريشه دارد. فعال اقتصادي توان مشخص و محدودي دارد و وقتي قوانين بيش از حد پيچيده مي‎شوند و دائم تغيير مي‎كنند، او به دنبال راهي مي‎گردد تا به رانت اطلاعاتي دست يابد. پس ساده‎سازي قوانين و عدم تغيير مكرر آن‎ها مي‎تواند يك عامل موثر در افزايش شفافيت و به تبع آن، كاهش فساد باشد. يكي از عوامل گسترش عدم شفافيت در كشور، وجود مجوزهايي است كه رانت را در ذات خود دارند. براي مثال، وقتي ارز دو نرخي شد، دسترسي به ارز مرجع براي عده‎اي خاص ممكن بود و سودهاي كلاني از اين راه نصيب آن‌ها شد. پس نفس وجود مجوزهايي كه متضمن رانت هستند، طبيعتاً طمع كسب آن‎ها را ايجاد مي‎كنند و فساد و عدم شفافيت را با خود به همراه دارند. بنابراين رانت‎زدايي از اقتصاد كشور، يكي از مهم‎ترين ابزارهاي مبارزه با فساد و بهبود شفافيت است.
يكي از مسائلي كه در سال‎هاي اخير، فضاي كسب‌وكار كشور را بسيار غبارآلود كرده، تحريم و تبعات آن بوده است. براي مثال، در نقل و انتقالات درآمد نفتي به كشور، فساد و عدم شفافيت بسيار گسترش يافت. پس هر چه انجام فعاليت اقتصادي آسان‎تر شود، فسادپذيري كاهش و شفافيت اقتصادي افزايش مي‎يابد. از اين رو، قانون بهبود مستمر محيط كسب‎وكار اگر به درستي اجرا شود، پتانسيل غبارزدايي از اين محيط را دارد.
يكي ديگر از ريشه‌هاي گسترش فساد و عدم شفافيت در فضاي كسب‌وكار، وجود نقاط تماس بسيار و بالطبع، راهكار مقابله با آن، كاهش نقاط تماس است. هر چه يك فعاليت اقتصادي به نقاط تماس بيشتري نياز داشته باشد، فسادپذيرتر مي‎شود. هر نقطه تماس مي‎تواند يك نقطه فساد باشد. در كشورهايي كه دولت الكترونيك توسعه يافته است، راهكاري به نام پنجره واحد توسعه يافته است، يعني فرد براي آغاز و استمرار كسب‌وكارش فقط با يك پرتال منفرد در تماس است و اين تماس رو در رو نيست، بلكه مجازي است.

تدبير: آيا قوانين بالادستي كشور، تكاليفي را در قبال شفاف‎سازي براي بخش دولتي تعيين مي‎كنند؟
تا پيش از تصويب قانون بهبود كسب‌وكار، سازمان‎ها و دستگاه‎هاي دولتي تكليفي در قبال ارائه و در دسترس قرار دادن اطلاعات نداشتند اما پس از تصويب اين قانون، اين تكليف بر عهده بخش دولتي گذاشته شد تا اطلاعات را در اختيار عموم قرار دهد. خوشبختانه معاونت اقتصادي وزارت اقتصاد و دارايي‎ پيگير اجراي اين تكليف قانوني است. همچنين اين معاونت در حال مستندسازي مراحل اخذ مجوز، مراحل، زمان و هزينه لازم براي هر فعاليت است تا بدين وسيله، شفافيت بهبود يابد.

تدبير: اگر بخواهيم شفافيت محيط كسب‎وكار كشور را تحليل كنيم، آيا در 10 سال اخير، اين فضا شفاف‎تر شده يا غبارآلودتر؟
هم گمانه‎زني‎هاي داخلي و هم آمارهاي بين‎المللي حاكي از مثبت بودن روند نيست. علت‎هاي آن را نيز ذكر كردم. برخي سوءمديريت‎ها در سال‎هاي گذشته؛ پيچيدگي‎هايي كه بر اقتصاد كشور تحميل شد؛ رانت‎هايي كه براي مجوزها به وجود آمد؛ همگي استعداد كشور را براي افتادن در وادي عدم شفافيت بيشتر كرد. در دو سال اخير، تلاش‎هاي بسياري براي توقف اين روند و معكوس كردن آن صورت گرفته، اما آمار و گماني‎زني‎ها حاكي از آن است كه در خوش‎بينانه‎ترين حالت، اين روند منفي متوقف شده‎، اما شواهدي مبني بر بهبود آن ديده نمي‎شود.

تدبير: طبق قانون برنامه پنجم توسعه، اتاق ايران موظف است قوانين محل توليد و سرمايه‎گذاري را شناسايي كند. مسلماً بخشي از آن‎ها، قوانيني هستند كه عامل يا ترويج‎دهنده عدم شفافيت‎اند. آيا اتاق ايران به اين وظيفه خود عمل كرده است؟
بله، در اتاق ايران در اين رابطه كارهايي انجام شده، اما تعدد قوانين و پيچيدگي‎ آن‎ها آن قدر بالاست كه كار انجام شده به هيچ وجه كافي نيست. ما در اتاق قوانين مالياتي، تامين اجتماعي، كار، قوانين پول و بانكي و … را بررسي و در كميسيون ماده 76 مطرح كرده‎ايم. اما همان طور كه گفتم قوانين متعدد و پيچيده هستند و تصميمات كميسيون ماده 76 نيز ضمانت اجرايي ندارند.

تدبير: در چنين فضايي، آيا كسب‎وكارهاي كوچك بيشتر لطمه مي‎خورند يا كسب‎وكارهاي بزرگ كه شايد هر يك به نوعي از روابطي برخوردار باشند؟
به نظر من، ميزان آسيب‎پذيري از اين فضا، به اندازه كسب‎وكارها بستگي ندارد، بلكه با ميزان سلامت مديران و مالكان نسبت عكس دارد، يعني هر چه مديران و مالكان يك كسب‎وكار افراد سالم‎تري باشند و از رفتن مسيرهاي غيرقانوني بيشتر اكراه داشته باشند، كسب‌وكار آن‎ها لطمه بيشتري مي‎بيند.

تدبير: آيا درست است كه فرض بگيريم شفافيت يك فرايند مطلقاً بالا به پايين است، يعني ابتدا بايد عزم شفاف‎سازي فضاي كسب‎وكار در نهادهاي قدرت ايجاد شود و سپس در بخش دولتي جريان يابد يا خود فعالان كسب‎وكار هم مي‎توانند در بهبود شفافيت نقش داشته باشند؟ در اين ميان،‌نقش اتاق‌ها براي گسترش شفافيت چيست؟
بي‎شك، خود فعالان اقتصادي هم مي‎توانند به بهبود شفافيت كمك كنند اما وزن آن‎ها در اين فرايند اندك است و نقش اصلي را دولت بايد ايفا كند. به نظر من، فعالان اقتصادي مي‎توانند به دو روش، باعث عدم ترويج و به تبع آن، بهبود شفافيت شوند. روش نخست، مطالبه شفافيت از پايين به بالا است، يعني فعالان اقتصادي بايد از نهادهاي بالادستي بخواهند كه به شفافيت با تمامي مؤلفه‎هاي آن پايبند باشند. براي مثال، از دولت بخواهند كه اطلاعات درست را در زمان درست در اختيار عموم قرار دهد. روش دوم، تغيير نوع برخورد با نقاط فسادزاست. براي مثال، وقتي كه فعال اقتصادي با درخواست غيرمتعارف يك فرد يا نهاد براي در اختيار گذاشتن اطلاعات قرار مي‎گيرد، بايد خوددار باشد. البته اتاق‎ها مي‎توانند با آموزش و اطلاع‌‎رساني، فعالان اقتصادي را نسبت به حقوقشان آشنا كنند تا بدين وسيله، فعالان اقتصادي بدانند “چه” را از “كه” بايد بخواهند. وظيفه ديگر اتاق‎ها، شناسايي نقاط فسادزا و گزارش آن به دولت به شيوه‎اي سازنده و غيرتهاجمي است. اتاق‎ها همچنين بايد راهنماهايي جهت نحوه برخورد يك فعال اقتصادي با يك نقطه فسادزا تدوين و آموزش دهند. اتاق ايران در نظر دارد تا در دوره اخير اين فعاليت‎ها را آغاز كند.

تدبير: پس اگر يك فعال اقتصادي با يك نقطه فسادزا رو به رو شد، اتاق ايران چه رفتاري را به او توصيه مي‎كند؟
همان طور كه اشاره كردم، فعالان اقتصادي بايد در برخورد با اين نقاط، حس اضطرار را از خود دور كنند، خويشتن‎دار باشند و به جاي دامن زدن به فساد، مورد را به اتاق‎ها گزارش كنند. اتاق‎ها هم بايد موارد را به صورت ظريف و اثربخش به دولت گزارش كنند تا مسئله حل شود. در اين ميان، هم فعالان اقتصادي، هم اتاق‎ها و هم دولت بايد بپذيرند كه هدف تخريب يك فرد، جريان يا نهاد نيست، بلكه اولويت، بهبود اوضاع و شفاف‎تر شدن اطلاعات و ارتباطات است.
اتاق‎ها وظيفه دارند به گونه‎اي فرهنگ‎سازي كنند كه فعال اقتصادي از دامن زدن به فساد اكراه داشته باشد و دولت نيز بايد با آموزش، فرهنگ‎سازي، كاهش نقاط تماس، ساده‎سازي فرايندها و در نهايت، تامين معيشت كاركنان خود، ريشه‎هاي فساد را بخشكاند. متاسفانه به علت‎هايي كه گفتم، عدم شفافيت به صورت يك امر عادي درآمده و عبور از مرزهاي قانون و اخلاق، هم براي فعالان اقتصادي و هم در بخش دولت، بسيار ساده و روزمره شده است.
اتاق‎ها در پي آن هستند كه مكانيزم گزارش فساد به دولت را ايجاد كنند، به گونه‎اي كه گزارش فساد يا عدم شفافيت، براي فعال اقتصادي تبعات نداشته باشد. در اواخر دوره گذشته، تجربه كشورهاي سرآمد در شفافيت را بنچ‎مارك كرديم و در اين دوره مي‎كوشيم كه بهترين تجربه‎ها را پياده‎سازي كنيم. اتاق‎ها بايد خود را مدعي‎العموم بخش خصوصي بدانند.
منبع:ماهنامه تدبیر؛شماره 273، تیر 94

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *