نایب رییس اتاق بازرگانی اظهار کرد: سرمایه اجتماعی کشور نیاز به یک ترمیم اساسی دارد. لازم است اعتماد میان دولت و شهروندان تقویت شود تا جامعه یا همان سرمایه‌های انسانی کشورمان آثار و نتایج این جراحی اقتصادی را بپذیرد.

مدتی است بحث جراحی اقتصادی کشور جهت دستیابی به اهداف تعیین شده در برنامه ششم توسعه و افق‌ 1404 مطرح شده و بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که مشکلات موجود اقتصاد ایران همچون رکود، مشکلات بانکی و حجم پایین صادرات غیرنفتی عواملی هستند که باید طی این جراحی درمان شوند.

این درحالی است که حسن روحانی، رییس جمهوری کشورمان نیز چندی پیش از این ضرورت یاد کرد و حتی در مواردی راه‌کارهایی نیز برای انجام آن ارائه داد؛ اما به‌راستی شیوه انجام این جراحی اقتصادی چیست و چطور باید با کمترین هزینه از مزایای آن در اقتصاد کشورمان بهره‌مند شویم؟ دکتر پدرام سلطانی در همین زمینه با ماهنامه «دنیای سرمایه‌گذاری» گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

آیا واقعاً اقتصاد ایران نیازمند جراحی است؟

بله طرح موضوع جراحی اقتصاد ایران کاملاً صحیح است؛ اما برای انجام این کار لازم است تثبیت وضعیت داشته باشیم؛ چون مشکلاتی که اقتصاد ایران از آن به‌عنوان یک بیمار رنج می‌برد، پیچیده و گسترده هستند؛ ازاین‌رو ابتدا باید شرایط انجام چنین جراحی بزرگی مهیا باشد.

درواقع شما شرایط اقتصاد ایران را برای انجام چنین کاری مناسب نمی‌دانید؟

منظور این نیست؛ به‌طور مشخص منظور این است که اکنون وضعیت اقتصاد و وضعیت حاکم بر کشور به‌گونه‌ای نیست که بخواهیم جراحی گسترده و بزرگی روی آن انجام دهیم. اگر به این نکته توجه نداشته باشیم، نتایج مطلوبی حاصل نخواهد شد.

یعنی به نظر شما جامعه برای پذیرش چنین فرآیندی آماده نیست؟

دقیقاً منظور همین است. سرمایه اجتماعی کشور نیاز به یک ترمیم اساسی دارد. لازم است اعتماد میان دولت و شهروندان تقویت شود تا جامعه یا همان سرمایه‌های انسانی کشورمان آثار و نتایج این جراحی اقتصادی را بپذیرد. اگر دست به چنین کاری بزنیم در کوتاه‌مدت و میان‌مدت فشار قابل‌توجهی بر طبقه متوسط و فرودست وارد خواهد شد؛ پس اگر جامعه آماده نباشد، قطعاً نتیجه‌ خوبی حاصل نمی‌شود. به‌عنوان مثال در همین روزهای اخیر پیشنهاد افزایش قیمت حامل‌های انرژی رد شد. این بخشی از همان مصادیق جراحی اقتصادی است؛ چون مجلس به این نتیجه رسید که شرایط اجتماعی ما آماده افزایش قیمت حامل‌های انرژی نیست. همه می‌دانیم که این موضوع یکی از ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر کشور است که طی آن دولت را از زیر بار انبوهی از یارانه‌ها که ناعادلانه توزیع می‌شود، خارج می‌کند.

اگر از بحث آمادگی جامعه برای پذیرش نتیجه این جراحی بگذریم، خارج از مرزها چه الزاماتی باید رعایت شود؟

به عقیده من پس از جامعه خودمان، اصلی‌ترین نیاز این جراحی بهبود روابط ایران با سایر کشورها و جامعه بین‌الملل است. در دنیای امروز، اقتصاد کشورها به روابط سیاسی آن‌ها گره خورده و روابط اقتصادی به‌نوعی تعیین کننده بسیاری از معادلات سیاسی است.

هدف و سخن ما امروز درباره جراحی اقتصادی داخلی کشورمان است، ولی شما به‌نوعی آن را گره به ارتباطات بین‌المللی می‌زنید. دقیقاً منظور شما چیست؟

من از شما یک سؤال دارم؛ دلیل اصلی انجام این جراحی چیست؟ باید به این نکته توجه داشت که هر تغییری که در معاملات اقتصادی کشورمان انجام شود، بر رونق و افزایش تولید اثرگذار خواهد بود. امروز اغلب توان تولیدی ایران متکی به بازار داخلی است و همین نکته باعث بروز رکود و کاهش فرصت‌های شغلی شده؛ چون بازار کشش این‌همه تولید را ندارد و ناچار باید به دنبال بازارهای خارجی باشیم و این بازارها در دسترس نخواهند بود، مگر اینکه روابط سیاسی مناسبی با بازارهای هدف داشته باشیم؛ پس باید فرآیندی را طراحی کنیم که آثار و تبعات این جراحی اقتصادی را به خارج منتقل و از تبعات مثبت اقتصادی آن بهره‌مند شویم.

در این جراحی جایگاه دولت کجاست؟

متأسفانه در ایران سهم و اندازه دولت در اقتصاد بزرگ است؛ به همین ترتیب زمانی که دولت دچار مشکلاتی اقتصادی می‌شود، به‌نوعی نمی‌تواند از عهده نقش مؤثر اقتصادی خود در ایران برآید و رفته و رفته تبعات آن در کلان اقتصاد ایران دیده می‌شود؛ ازاین‌رو باید سهم دولت در اقتصاد کاهش یابد و صرفاً به‌صورت ناظر باشد نه مجری. به‌عنوان‌مثال زمانی که دولت نمی‌تواند بودجه‌های عمرانی را تخصیص دهد، بسیاری از پروژه‌ها به حالت تعطیل در خواهند آمد و مشکلاتی همچون بیکاری، رکود و تعطیلی تجربه می‌شود و به همین دلیل این جراحی باید از خود دولت آغاز شود.

آیا نظام بانکی ایران نیز درگیر این موضوع خواهد شد؟

قطعاً همین‌طور خواهد بود. جراحی نظام بانکی ایران به مؤسسات پولی و اعتباری غیرمجاز گره خورده است که متأسفانه ویروس‌های مهلکی بودند و طی چند سال گذشته به جان صنعت بانکداری کشور افتادند. شرایط به‌جایی رسیده که با کمال تأسف از خزانه بانک مرکزی؛ یعنی از پول مردم 11 هزار میلیارد تومان برای جبران سودجویی این مؤسسات پرداخت می‌شود؛ به‌طوری که سرمایه مردم، دو دستی به یک عده قانون‌شکن تقدیم شده است. به اعتقاد من این روند در صندوق‌های بازنشستگی نیز جریان دارد. صندوق‌های بازنشستگی هم شرایط بسیار نامساعدی دارند که هر سال می‌توانند وزنه سنگینی بر دوش بودجه عمومی بگذارند.

یکی از مشکلات اقتصادی ایران عدم سرمایه‌گذاری ثابت است. به نظر شما انجام این جراحی اقتصادی در زمینه سرمایه‌گذاری تأثیر خواهد داشت؟

قطعاً همین‌طور است. قبلاً اشاره کردم که تبعات این جراحی در صورت ایجاد بسترهای مناسب و همچنین انجام اصولی آن‌ها، منجر به تولید می‌شود. اجازه دهید برای شما با آمار شرایط را توضیح دهم. نرخ تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در 4 فصل قبل از زمستان سال 95 سیر نزولی داشته، به‌طوری‌که حتی در حد استهلاک نیز نبوده است. امسال نیز ابهام‌هایی در این خصوص وجود دارد که در صورت عدم شفافیت ممکن است مشکلات دوباره تکرار شود.

بازگردیم به خارج از مرزها، به نظر شما مشکل اصلی صادرات غیرنفتی ایران چیست که نمی‌تواند بازار جایگزینی برای تولیدات ایرانی باشد؟

به‌طورکلی، صادرات غیرنفتی ایران بر چند پایه اساسی قابل تحلیل است و با توجه به اینکه بخش قابل‌توجهی از صادرات ما مواد پتروشیمی، مواد خام معدنی و میعانات گازی است، تحولات قیمتی بازارهای جهانی عموماً تعیین کننده ارزش صادرات ایران خواهد بود؛ ازاین‌رو اگر بازارهای جهانی رونق داشته باشند، قیمت کالاهای عمومی افزایشی می‌یابد و صادرات ما هم صعودی خواهد شد. اصولاً صادرات غیرنفتی ما به وضع و اوضاع اقتصادی کشورهایی مثل چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و اخیر کشورهای اروپایی گره خورده است.

اکنون حجم صادرات غیرنفتی ایران چقدر است؟

صادرات غیرنفتی واقعی ایران حدود 20 تا 30 میلیارد دلار است. این درحالی است که اگر جمعیت، پتانسیل‌های موجود، تخصص و ده‌ها مورد امتیاز دیگر اقتصاد کشورمان را در نظر بگیریم، باید 600 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشیم و در کلان مراودات تجاری با دنیا می‌توانیم یک هزار و 200 میلیارد دلار تجارت خارجی را تجربه کنیم. درحالی‌که تجارت خارجی کشور، امروز 150 تا 160 میلیارد دلار است.

فکر نمی‌کنید ارزش‌افزوده صادرات غیرنفتی ما پایین است، به‌عبارتی ‌دیگر آیا خام فروشی مشکل اصلی تجربه چنین ارقامی شده است؟

بله نوسان‌های تجربه‌ شده در حجم و ارزش صادرات غیرنفتی ایران دقیقاً بیانگر خام فروشی است؛ درحالی‌که اگر صادرات غیرنفتی دارای ارزش افزود بالایی باشد، تأثیرپذیری کمتری خواهد داشت. صادرات خدمات فنی مهندسی به‌عنوان یکی از امتیازات ایران است و کمترین خام فروشی در آن انجام می‌شود. بر اساس آمارهای موجود، پتانسیل و توانمندی ایران در این زمینه سالانه 34 میلیارد دلار است.

آیا اطلاعاتی از میانگین ارزش‌افزوده کالای صادراتی ایران در اختیار دارید؟

 بانک مرکزی سال گذشته در گزارشی تأکید کرد که میانگین ارزش‌افزوده کالاهای صادراتی ایران 18 درصد است که در مقایسه با ارزش‌افزوده صادرات دیگر کشورها این رقم بسیار پایین است. به‌طورکلی معنای ارزش‌افزوده کم، سهم دانش، فناوری، طراحی و نیروی انسانی در تولید کالای ایران پایین است.

نظر شما درباره عضویت در سازمان تجارت جهانی برای دستیابی به صادرات بیشتر چیست؟

 برای بسترسازی مناسب جهت انجام جراحی اقتصادی باید انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشیم تا پس از آماده بودن شرایط دست به‌کار شویم؛ پس برای دستیابی به حجم بالای صادرات غیرنفتی باید بتوانیم از تخفیف‌های تعرفه‌ای عضو این سازمان استفاده کنیم. به‌عنوان مثال کشورهای عضو می‌توانند کالایی را با تعرفه دو درصدی به چین صادر کنند، اما همان کالا را ایران باید با تعرفه 10 درصدی صادر کند که در این صورت ایران از فهرست خریداران خارج خواهد شد.

به هر دلیل هنوز ایران عضو سازمان تجارت جهانی نیست. آیا واقعاً راه‌کار دیگری وجود ندارد؟

ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد خارج از سازمان تجارت جهانی می‌تواند از مزایای موافقت‌نامه‌های دو یا چندجانبه با شرکای تجاری خود استفاده کند، اما در بسیاری از موارد یا اصلاً موافقت‌نامه‌ نداریم یا اگر هم موافقتی امضاء شده، به‌طور کارشناسی شده نبوده و به زیان اقتصاد کشورمان بوده است؛ درحالی‌که ما به دنبال استفاده از منافع آن بوده‌ایم.

آیا آماری از تعداد موافقت‌نامه‌های ترجیحی ایران دارید؟

9 موافقت‌نامه ترجیحی داریم که اکثراً مناسب نیست. به‌عنوان مثال توافقنامه ترجیحی که با ترکیه داریم، به زیان اقتصاد ایران شده است. بر اساس آخرین گزارشی که داریم، در همین مدت از تخفیفات ترجیحی این موافقت‌نامه ترکیه حدود 5/2 میلیارد دلار استفاده کرده که سهم ایران 37 میلیون دلار بوده است.

به‌عنوان آخرین سؤال آیا واقعاً سیاست‌های تجاری ایران بر اساس اهداف تعیین شده بوده است؟

به اعتقاد من سیاست‌های تجاری و اقتصادی ایران دوراندیشانه و راهبردی نیست؛ چون اغلب واکنشی بوده و در شرایطی از زمان، به‌منظور بهبود اوضاع تصمیم‌های مقطعی گرفته شده است.

سالنامه دنیای سرمایه‌گذاری_نوروز 1397

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *