دکتر پدرام سلطانی، در روز چهارشنبه 13 آذر در «سومین همایش ملی شناسایی و پرورش مدیران و رهبران آینده» حضور یافت و در پنل تجارب کسب و کارهای موفق در شناسایی و پرورش مدیران سخرانی نمودند.

پدرام سلطانی، رئیس هیئت مدیره شرکت پرسال و رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و اتریش در روز چهارشنبه 13 آذر در «سومین همایش ملی شناسایی و پرورش مدیران و رهبران آینده» که توسط «موسسه توسعه مدیریت و فن معنا» در محل مرکز همایش‌های بین‌المللی کتابخانه ملی ایران برگزار شده بود، حضور یافت. وی در پنل «تجارب کسب و کارهای موفق در شناسایی و پرورش مدیران» در کنار سایر کارآفرینان برجسته ایرانی همچون مهندس محمد مهدی فنایی، مهندس جواد خوانساری و دکتر هاله حامدی فرد، تجربیات خود را با شرکت‌کنندگان همایش به اشتراک گذاشت. در ادامه خلاصه‌ای از این سخنرانی را می‌خوانیم:

سلطانی داستان توسعه فردی خود را چنین آغاز کرد:«من فکر می­کنم بین مدیریت و رهبری تفاوت وجود دارد. بارها دوستان جوان‌تر از طریق ایمیل یا در محفل­های مختلف از من می‌پرسند:«به نظر شما ما چطور می­توانیم موفق باشیم؟» من همیشه فکر می­کردم که باید چه چیز جدیدی به غیر از چیزهایی که خودشان می­دانند، مانند نیاز به پشتکار، دانش، وقت‌شناسی و زمانمندی به آن­ها بگویم. من فکر می­کنم آن لحظه­ای که فرد فکر می­کند موفق است، پایان موفقیتش فرا رسیده چراکه موفقیت نسبی است و با تلاش بدست می‌آید.»

وی در ادامه بر ضرورت احترام به کلیه‌ی اعضای یک سازمان و هنر گوش دادن تاکید کرد و اشاره داشت:«ما در جامعه یاد گرفته‌ایم به کسی که بالاتر یا بزرگ‌تر از خودمان است احترام بگذاریم. اما یاد نگرفتیم به کسی که پایین­تر از خودمان است نیز احترام بگذاریم. رهبر کسی است که وقتی مدیر سطح پایین او یا حتی کارگرش وارد اتاقش می­شود جلوی پایش بلند می­شود. آن کسی که رهبر می­شود کسی است که وقتی یک نفر با اضطراب به سمتش می‌آید با لبخند به او آرامش می­دهد. رهبر با سخنان و کلماتش به زیرمجموعه‌ا­ش آرامش می­دهد. فرق یک مدیر با رهبر در این است. شما به مدیر به واسطه بالا دست بودنش احترام می­گذارید. اما به رهبر از دل و جان احترام گذاشته می‌شود. این یک هنر است که فردی بتواند این کار را بدون تظاهر انجام بدهد. هنر دوم، هنر گوش کردن است. من فکر می­کنم یکی از نقاط ضعف ما ایرانی­ها خوب گوش ندادن است. یک رهبر خوب گوش می­کند. عجله نمی­کند و عجله­ای در صحبت کردن ندارد. می­تواند بماند تا آخرین سخنران یک جلسه باشد. می­تواند در مجموعه‌ای یک ساعت خوب گوش کند و خوب یاد بگیرد.»

سلطانی در پایان رهبر را کسی دانست که به راحتی بگوید:«من نمی­دانم» و اشاره کرد:«رهبر کسی است که اعتماد به نفس داشتن تخصص و مهارت را به همه زیردستانش می­دهد. زمانی که رهبر می‌گوید نمی‌دانم؛ یعنی تو از من بهتر می­دانی. مهم­تر از این، رهبر کسی است که شکست سازمان را می­پذیرد و می‌داند در شکست درس­هایی هست که در موفقیت نیست. رهبران اصولاً در شکست ساخته می­شوند. من فکر می‌کنم برخلاف تصور غالب در جامعه ما که رهبر آدم موفقی است، رهبر کسی است که به شکست خودش اعتراف می­کند. یک رهبر باید این هوشمندی را داشته باشند که بداند زمانی که در اوج قله محبوبیت است، در واقع زمانیست که باید جایش را به دست جانشینش بسپارد. اگر رهبری هنر رفتن را نداشته باشد می­تواند سازمان را نابود کند. رهبر کسی است که وقتی سازمان را به دست دیگری می­سپارد محبوب­ترین عنصر آن سازمان است.»

در انتهای پنل سخنرانان به پرسش‌های شرکت‌کنندگان پاسخ داده و همچنین لوح یادبود و تقدیر همایش را دریافت کردند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *