اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها آنقدر تجربه برای بخش تولید در برداشته که حالا دیگر می توان به دولت توصیه کرد اگر از نظرات و اعتقادات این بخش از اقتصاد کشور در برنامه های حمایتی و بلاعوض خود بهره نگیرد نمی تواند به آنچه فلسفه قانون هدفمندی برای ارتقای بهره وری و رقابت بنگاه ها بوده است، برسد. تجربیاتی که تولیدکنندگان در یک سال و نیم اجرای قانون هدفمندی به خود دیده اند بسیاری از مفاهیم بدیهی اما مغفول مانده علم اقتصاد در بخش تولید را دوباره زنده کرد تا نسخه های جدیدی از حمایت های دولتی متناسب با واقعیت سر بر آورد. پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران در گفتگو با «تهران امروز» که مشروح آن در ادامه می آید، به بسیاری از این تجربیات به دست آمده از ابتدای اجرای جراحی اقتصادی اشاره می کند و برای آن راهکار ارائه می دهد.

 

اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها آنقدر تجربه برای بخش تولید در برداشته که حالا دیگر می توان به دولت توصیه کرد اگر از نظرات و اعتقادات این بخش از اقتصاد کشور در برنامه های حمایتی و بلاعوض خود بهره نگیرد نمی تواند به آنچه فلسفه قانون هدفمندی برای ارتقای بهره وری و رقابت بنگاه ها بوده است، برسد. تجربیاتی که تولیدکنندگان در یک سال و نیم اجرای قانون هدفمندی به خود دیده اند بسیاری از مفاهیم بدیهی اما مغفول مانده علم اقتصاد در بخش تولید را دوباره زنده کرد تا نسخه های جدیدی از حمایت های دولتی متناسب با واقعیت سر بر آورد. پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران در گفتگو با «تهران امروز» که مشروح آن در ادامه می آید، به بسیاری از این تجربیات به دست آمده از ابتدای اجرای جراحی اقتصادی اشاره می کند و برای آن راهکار ارائه می دهد.

با توجه به اینکه مجلس اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها را مصوب داشته است. رییس کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کرده که یک سری کمک های بلاعوض از جمله 10 هزار میلیارد تومان قرار است به بخش تولید کشور اختصاص یابد. چه راهکارهایی می توانید ارائه دهید که فاز دوم به سرنوشت فاز اول دچار نشود؟

راهکار اول این است که دولت در رابطه با تعیین نرخ حامل های انرژی با استفاده از تجربه فاز قبل براوردهای خود را از میزان درامد به واقعیت نزدیک کند. سال گذشته آنگونه که خود دولت اعلام کرده 28 هزار میلیارد تومان از محل اجرای فاز اول یارانه ها درآمد داشته در حالیکه 54 هزار میلیارد تومان پرداختی صورت گرفته است. سوال این است که آیا دولت حتی بدون احتساب 10 هزار میلیارد تومانی که قرار بوده است به بخش تولید اختصاص دهد، تا این حد برآورد اشتباه داشته است؟ نکته دوم حائز اهمیت، این است که قیمت حامل های انرژی مورد مصرف برای تولید افزایش نداشته باشد یا حداقل افزایش را داشته باشد زیرا با فرض پرداخت سهم صنعت در فاز دوم دولت هر چقدر هم 10 هزار میلیارد تومان را با برنامه پرداخت کند طبیعتا جبران هزینه و خسارت برای کل واحدها نخواهد شد. نکته سوم در این زمینه این است که کمک به تولید با همان روشی که به شهروندان پرداخت می شود، منظم، و بدون تأخیر باشد و از ابتدا این کمک ها صورت بگیرد نه اینکه تا آخر سال انباشته شود و عملا کارآیی خود را از دست بدهد. واحدی که در این مدت تعطیل شده دیگر پرداخت آخر سال دردی را دوا نمی کند. بنابراین پرداخت یارانه ها در فاز دوم باید با اولویت دادن شهروند تولید کننده به شهروند مصرف کننده باشد و به عبارت دیگر ابتدا سهم تولید پرداخت شود.نکته چهارم این است که در اجرای فاز دوم توجه بیشتر به صنایع کوچک و متوسط شود به جهت اینکه صنایع بزرگ که عموماٌ روی مزیت های نسبی کشور واقع شده اند، سال های گذشته سودهای انباشته داشته اند، دسترسی به بازار سرمایه دارند و معمولا نهاده ها دیگر را از دولت با قیمت مناسبی دریافت می کنند پس می توانند هدفمندی را با خیال راحت تری بگذرانند اما اگر به شهرک های صنعتی مراجعه کنید متوجه تعطیلی یا کار با حداقل ظرفیت واحدهای تولیدی کوچک خواهید شد. برای نوع کمک ها به این واحد ها روش نباید از پیش تدارک دیده شده فرمایشی باشد بلکه نظر تولیدکنندگان باید لحاظ شود. نوع حمایت باید لباسی باشد که متناسب با تن هر صنعت دوخته شود. تشکل های تحت پوشش اتاق ها هم می توانند در این راه کمک کنند. اگر تصدی گری در این بخش به تشکلها واگذار شود چه بسا تشکل بتواند بهتر مدیریت کند.
الان در همین بخش تولید و چگونگی پرداخت بسیاری جای بحث دارند. کمک ها باید نقدی پرداخت شوند یا واحدها برای تغییر تکنولوژی ملزم بشوند؟ ممکن است پول های نقدی که پرداخت می شود دیگر کارآیی بهره ورانه برای بنگاه به دلیل مشکلات فراوان انباشه شده از قبل نداشته باشد.
در فاز دوم دولت باید پای خود را از کنترل دستوری قیمت ها بیرون بکشد. افزایش هزینه تولید هزینه بنگاه را بالا می برد. بهره وری فوری رخ نمی دهد و به دو صورت می تواند اتفاق بیفتد: یا اینکه حمایت ها در بنگاه سرمایه گذاری شود و یا از محل سودآوری احتمالی بنگاه بتواند امیدوارانه برای تغییر تکنولوژی سرمایه گذاری کند. همه هم الزاما نیاز به تغییر تکنولوژی ندارند. نرخ ارز در سال های گذشته پایین نگه داشته شده است و صنایع خود را با این وضعیت تطبیق داده اند و در واقع رقابت خود را بر مبنای آن پایه گذاشته اند. بخشی از رقابت هم از یارانه ای بودن قیمت حامل های انرژی بوده است. یعنی بهره ور بوده اند اما اتفاقی که در جریان رخدادهای سال گذشته برای صنعت توفیق اجباری شد تغییر نرخ ارز بود که رقابت ناعادلانه کالای وارداتی با تولیدداخل را تا حدی جبران کرد. اگر پس از ایجاد توافقاتی در مذاکرات هسته ای، نرخ ارز کاهش یابد و فاز دوم هم اجرا شود در آن صورت باید فکری به حال نرخ ارز کنند. در آن صورت باید روش های دیگری را برای حمایت در نظر گرفت. در صنایعی که نیاز به ارتقای فناوری تولید دارند طبیعتا باید واحدها به سمت اصلاح فناوری سوق پیدا کنند. اما آیا در شرایط تحریم می توان ماشین آلات مورد نیاز برای نوسازی صنعت و ارتقاء بهره وری را از خارج تامین کرد؟
یکی از نکاتی که در بودجه 91 مورد تایید قرار گرفته استمهال بدهی واحدهای تولیدی است. به هر حال واحدهای تولیدی که توانسته اند روی پای خود بایستند، برند داشته باشند و خود را در شرایط کنونی نشان بدهند. این واحدهای موفق معتقدند که دولت نباید واحدهای تولیدی ناموفق را خیلی مورد حمایت قرار دهد و حمایت کند؟
کاملا با این نکته موافقم. در بیانیه اتاق هم که در ابتدای سال جاری صادر شد این نکته بود که اگر از تولید می خواهد حمایت شود کمک ها به گونه ای باشد که در جهت ایجاد بستر باشد تا  ایجاد رانت. حتما ما باید تولید را توانمند کنیم تا سر پای خود بایستد. اما برای واحدهای موفق چه کاری باید صورت گیرد؟ مهمترین کمک در فضای تورمی کشور که به این واحدها باید صورت گیرد عدم برخورد جوگیرانه است مثلا در صنایع غذایی جلوی بسیاری از تغییر قیمت ها گرفته شده و حمایت های یارانه ای  هم نبوده است. تورم اگر نهاده های تولید را گران کرده کنترل آن در مقدورات بنگاه نیست. مهم ترین کمک به واحدهای موفق این است که اجازه دهند آنها کار خود را بکنند. آن واحدها بیشتر نیاز به اقدامات ترویجی و توسعه ای دارند. کاری که دولت می تواند در خصوص این بنگاه ها صورت دهد تقویت حضور آنها در سطح بین المللی است. مثلا اقداماتی طراحی کنند که توسعه صادرات را بوجود آورد، با عقد موافقتنامه های تجارت آزاد دوجانبه با کشورها بازارها را بگشایند و به افزایش مقیاس تولید و رقابت پذیری شرکتهای ایرانی کمک کنند؛ برندهای ایرانی را در فضای بین المللی تبلیغ و ترویج کنند. مواردی از این دست طبیعتا مورد نیاز همه بنگاه ها هست. دولت یک وظیفه مهم عام هم دارد و آن رفع موانع محیط کسب و کار است. در حوزه هایی که مزیت نسبی در کشور وجود دارد رفع موانع باعث جذب سرمایه گذاری خواهد شد. هر اقدامی که دولت در خصوص بهبود محیط کسب و کار انجام دهد منجر به کاهش انرژی، زمان و هزینه و افزایش شفافیت در فضای کسب و کار می شود که این موارد هزینه تمام شده تولید را کاهش می دهد و فضا را برای رقابت و ارتقای کیفیت فراهم می آورد. این موضوع کیفیت نه مربوط به بازار صادراتی که می تواند در بازار داخلی هم تاثیرات خود را نشان دهد.
سازمان توسعه تجارت اعلام کرده که برای حمایت از تولید باید بازنگری تعرفه ای صورت گیرد. نگرانی ایجاد شده که دولت بخواهد دیوار تعرفه ای تعیین کند. شما حمایت های تعرفه ای را تا چه اندازه مفید می دانید؟
اگر تا به حال بالا رفتن تعرفه ها حمایت های پایدار را از تولید به وجود آورده خوب ادامه دهیم. اما اینگونه نیست. هم اکنون ما سومین کشور در دنیا از حیث بالا بودن میزان تعرفه ها هستیم. چرا باید بالاترین تعرفه را در میان بزرگترین اقتصادها داشته باشیم؟ تعرفه اگر از یک حد بالاتر برود منجر به تنبلی تولید و افزایش قاچاق می شود. تولیدکننده ای که به صورت قانونی واردات می کند از قاچاق ضربه می خورد و تعرفه اثر خود را ازدست میدهد. واقعا نگاه بالابردن و دستکاری مدام تعرفه ها اشتباه است و برنامه ریزی تولید را به فرصت طلبی تعرفه ای بدل می کند. هم اکنون با افزایشی که نرخ ارز پیدا کرده است زمان کاهش تعرفه ها در بسیاری از موارد ایجاد شده است و فرصتی است که پدیده نامیمون قاچاق را با تعدیل تعرفه کنترل کنیم نه با بگیر و ببند.

منبع: تهران امروز

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *