به طور طبیعی یکی از تحولات بعد از توافق هسته‌ای، توجه سرمایه‌گذاران خارجی به فضای داخلی کشور ما است. طی دو سالی‌که از روی کارآمدن دولت یازدهم سپردی شده است، همواره در خصوص این مسائل صحبت کرده‌ایم.

 

به طور طبیعی یکی از تحولات بعد از توافق هسته‌ای، توجه سرمایه‌گذاران خارجی به فضای داخلی کشور ما است. طی دو سالی‌که از روی کارآمدن دولت یازدهم سپردی شده است، همواره در خصوص این مسائل صحبت کرده‌ایم. اوضاع کشور از همان زمان به سمتی ‌رفت که می‌شد حدس زد گشایشی در مناقشات هسته‌ای و تحریم‌ها ایجاد می‌شود و به تبع آن فضای کسب و کار کشور متحول می‌‌شود. بعد از تفاهم لوزان بحث‌ها برای حضور سرمایه‌گذاران خارجی بیشتر و با توافق نهایی هم جدی‌تر شده است.
البته آنچه از سوی بعضی ابراز می‌شود که در کوتاه‌مدت برندهای معتبر به کشور ما هجوم خواهند آورد، بزرگ‌نمایی است. این‌طور نیست که ظرف مدت کوتاهی تمام برندهای معتبر بیایند و سرمایه‌گذاری کنند، یا به نوعی در بازار محصولات‌شان را عرضه کنند و مستقر شوند. این کار تنها در مقایسه با ده سال گذشته شتاب می‌گیرد. حالا که فضای تعامل با خارجی‌‌ها باز شده، روند حضور آنها نیز شتاب می‌گیرد و ظرف چند سال به‌تدریج فضای خوبی ایجاد می‌شود. این فضا همان‌طور که قبلاً هم گفتم، می‌تواند به‌تدریج عرصه را بر توليدكنندگان داخلی تنگ کند. هنوز این اتفاق نیفتاده اما زمان زیادی تا وقوع آن نیز باقی نمانده است. تولیدکنندگان ما باید به خودشان بیایند و از فرصت باقی‌مانده استفاده کنند. باید حواس‌شان باشد تا بهتر و سریع‌تر خودشان را با سرمایه‌گذاران خارجی وفق دهند.
باید حوزه‌های غیرنفتی را خودمان به خارجی‌ها نشان دهیم
اما بررسی فضای کسب و کار کشور نشان می‌دهد تقاضاهای سرمایه‌گذاران خارجی مانند گذشته در ابتدا بیشتر به حوزه‌های نفت و گاز ما سوق پیدا می‌کند. یعنی همان بخش‌هایی که در آنها به صورت سنتی قوی هستیم. به هر حال آنچه کشور ما را از نظر اقتصادی در دنیا مطرح می‌کند منابع نفتی و گازی ماست. دید سرمایه‌گذاران خارجی نیز نسبت به مزیت‌های ایران هنوز به همین ترتیب است. پس سرمایه‌گذاری اصولا بیشتر در بخش نفت و گاز است. فرصت‌های دیگری که بعد از اينها مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد، مربوط به  حوزه‌هایی ا‌ست که در آنها با هدف دسترسی به بازار ما سرمايه‌گذاری می‌شود.
حوزه‌هایی مثل خودروسازی، مخابرات، امور بانکی و بیمه‌ای مواردی است که سرمایه‌گذاران خارجی به جهت بازار بزرگ و هشتادمیلیونی ایران، علاقه دارند به آنها وارد شوند. ما به بازار کشورهای همسایه نیز دسترسی راحت و مناسبی داریم، و سرمایه‌گذاران خارجی علاقه‌مند هستند از طریق حضور در بازار ما، به آن بازارها هم دسترسی راحتی پیدا کنند. بنابراین انگیزه‌های اصلی سرمایه‌گذار خارجی دو چیز است: دسترسی به منابع ارزان مثل نفت و گاز، و دسترسی به بازارهای بزرگی برای بعضی محصولات مثل خودرو.
حوزه‌های دیگر به تناسب این‌که چقدر منابع ما در دسترس سرمایه‌گذار خارجی باشد، یا چقدر بازارها جذابیت داشته باشد، در رده‌های بعدی قرار می‌گیرد. در این حوزه‌هاست که سهولت و شفافیت، و وضعیت محیط کسب و کار، و همین‌طور ریل‌گذاری که ما با سیاست‌های تشویقی انجام می‌دهیم، می‌تواند به سرمایه‌گذار خارجی سیگنال دهد و او را به سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌هایمان سوق دهد.
با توجه به این‌که در شرایط فعلی اقتصاد رکود گسترده‌ای حاکم است و نرخ بيكاري بالایی داریم، خودمان هم احساس نیاز می‌کنیم که سرمایه‌گذار خارجی به عنوان منجي برای خروج اقتصاد از این وضعیت، وارد کشور شود. اما باید توجه کنیم اشتیاق ما برای اهرم قراردادن سرمایه‌گذاری خارجی جهت حل این مشکلات، از تدبیر و تعقل ما برای تدوین استراتژی جذب سرمایه‌گذاری خارجی و مسیردهی به این سرمایه‌گذاری‌ها پیشی نگیرد. ما باید سعی کنیم سرمایه‌گذاری خارجی را پایه‌ای برای توسعه همه‌جانبه قرار دهیم، نه‌فقط برای این‌که در کوتاه‌مدت،‌ میانبری برای حل و فصل مسائل کشور باشد.
در بازار راکد کنونی هم باید از حضور برندهای خارجی نگران بود؟
گفته می‌شود که شرایط اقتصاد ایران نابسامان است و قدرت خرید مردم بالا نیست و بازار مصرف مناسبی حتی برای کالاهای داخلی هم وجود ندارد. اما این حرف درستی نیست. اسم کالایی را که در داخل تولید می‌کنیم چه خارجی بگذاریم چه داخلی، هر بازار مصرفی حتی بازارهای مصرفی کشورهایی که سطح درآمد پایین‌تر از ما دارند، کشش مشخصی برای گروهی از کالاها دارد. به طور مثال بازار ما در همین شرایط فعلی هم توان جذب سالیانه بیش از یک‌میلیون و ۵۰۰هزار خودرو دارد. اگر حتی سرمایه‌گذار خارجی در کشور ما نگاهی به بازارهای محلی و منطقه‌ای هم نداشته باشد، به دست آوردن سهم در بازار یک‌میلیون و ۵۰۰هزارتایی می‌تواند جذابیت داشته باشد. یا مثلاً در حوزه مخابرات، در همین شرایط هم بیش از ۷۰‌میلیون سیم‌کارت در کشورمان فعال است. افراد به طور متوسط بیش از یک خط تلفن همراه دارند و با باز شدن درها و رفت و آمدها میزان تقاضا برای سیم‌کارت و استفاده‌های مقطعی افزایش پیدا می‌کند. پس بازار تلفن همراه يا بازارهای مربوط به مخابرات هم می‌تواند جذاب باشد. در همین شرایط، متقاضیان تسهیلات پشت در بانک‌ها صف کشیده‌اند. بنابراین ارائه خدمات بانکی تقاضای خودش را در همین شرایط نامناسب هم دارد. برای بسیاری از بازارها در همین شرایط نامناسب تقاضای بسیاری وجود دارد و برای خارجی‌ها آن‌قدری سودآور هست که توجه‌شان به داخل جلب شود. این بحث را می‌توان ادامه داد و لیستي طولانی از کالاهایی را گفت که تقاضا برایشان بالاست و سرمایه‌گذاری در آنها سود زیادی دارد.
با توجه به این مسائل، برندهای داخلی ما، تولیدکنندگان داخلی و ارائه‌کنندگان داخلی ما حتماً باید نگران باشند. البته بعد از این‌که حرف‌هایی برای حضور مک‌دونالد در بازار ایران مطرح شد، نگرانی‌هایی در فعالان این صنف به وجود آمد. اما باید توجه کنیم که حضور مک‌دونالد را نمي‌توان سرمایه‌گذاری خارجی دانست. چون شرکت‌های این‌چنینی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، بلکه اصطلاحاً سیستم خودشان را که نحوه طبخ، آماده کردن، و مدیریت کردن فست‌فود است، به اضافه برند خودشان به متقاضیان واگذار می‌کنند. سپس آن متقاضیان برای گرفتن مکانی متناسب با استانداردهای مک‌دونالد، استخدام پرسنل، و خرید تجهیزات و ماشین‌آلات تحت نام مک‌دونالد اقدام می‌کنند. محصولات مک‌دونالد را به فروش می‌رسانند و مبالغی را به عنوان حق امتیاز به مک‌دونالد پرداخت می‌کنند. این برند به طور مشخص مصداق سرمایه‌گذاری خارجی نیست.
اما به صورت کلی باز شدن درها و برندهای خارجی چه به صورت سرمایه‌گذاری تولیدی در ایران و چه به صورت صادرات و واردات، قطعاً اتفاق می‌افتد. با اطمینان نیز می‌توان گفت خارجی‌ها و برندهایشان برای برندهای داخلی ما رقیب جدی و سرسختی خواهند بود. به همین دلیل تولیدکنندگان داخلی و ارائه‌کنندگان خدمات مشابه از الان باید بدانند که چگونه می‌خواهند با این برندها رقابت کنند‌؟ آیا با آنها دست به سرمایه‌گذاری مشترک می‌زنند؟ آیا به سایر برندها رجوع می‌کنند و آنها را به بازار داخلی ایران می‌آورند؟ آیا به افزایش کیفیت خودشان، به متناسب‌تر کردن قیمت و کیفیت‌شان، و به بهبود وجهه خودشان در نزد مشتریان توجه می‌کنند؟ آیا کارهایی می‌کنند که بتوانند در برابر برندهای خارجی تاب آورند؟ آیا با سرمایه‌گذاران خارجی شریک می‌شوند تا بتوانند سرمایه‌گذاری و مدیریت بهتری انجام دهند؟ و یا به جای همه اينها، می‌پذیرند که سرمایه‌گذاران خارجی از آنها برترند و باید کارشان را تعطیل کنند؟ ما نمی‌توانیم جلوی فضایی که باز شده بایستیم و نباید هم این کار را بکنیم، نه به صلاح کسب و کار شخصی خودمان است و نه به صلاح اقتصاد کشور، اما می‌توانیم هشیار باشیم و از این فضا به نفع خودمان و برای بهبود فعالیت‌های خودمان استفاده بهینه کنیم.
البته این‌طور نیست که برای همه حوزه‌های تولیدی‌مان نگران باشیم. در بعضی جاها این نگرانی را بیشتر داریم، در بعضی کمتر، در بعضی هم اصلاً نگرانی نداریم. چون بعضی حوزه‌های تولید به نوعی نیست که برندهای خارجی بتوانند وارد شوند و سهم بالایی از بازار بگیرند. بنابراین یک رأی واحد و کلی برای همه حوزه‌های تولیدی و خدماتی نمی‌توانیم صادر کنیم. به هر حال در حوزه‌هایی که نگرانی وجود دارد، همه‌چیز به‌ سرعت عکس‌العمل و میزان هوشمندی تولیدکنندگان و برندهای داخلی ما برمی‌گردد. آنها باید مطالعه کنند و بفهمند چطور خودشان را با این شرایط تطبیق دهند و وضعیت موجود را به یک فرصت تبدیل کنند، به جای تهدیدی که می‌تواند بیخ گوش‌شان باشد.
فعالان اقتصادی در این شرایط باید چه کنند؟
من در فضای کسب و کار شخصی‌ام هم علاقه بیشتری در خارجی‌ها برای تعامل نسبت به قبل می‌بینم. چون ارتباطات جهانی‌مان بیشتر شده است، آنها با اشتیاق بیشتری شروع به مکاتبه کرده‌اند و در رفت و آمدها علاقه‌مندی زیادی به ارزیابی روش‌ها وشیوه‌های همکاری و مشارکت با ما دارند. این فرصت برای کلیه فعالان اقتصادی فراهم‌تر از گذشته است. اما این‌که هرکسی در حوزه خودش به تناسب علاقه‌مندی‌اش چگونه با طرف مقابل وارد تعامل شود و ارتباط برقرار کند، محل تفاوت است. قطعاً آنهایی که به دیپلماسی اقتصادی واقف باشند، برد خواهند کرد.
من از ماه‌ها پیش به فعالان اقتصادی توصیه کرده‌ام که خودشان به دنبال شرکای خارجی بروند. از آن زمانی که دولت روحانی سر کار آمد و چشم‌‌انداز تعامل‌مان با دنیا تغییر پیدا کرد، گفته بودم که ما باید برای این زمان آمادگی داشته باشیم. توصیه من به همکارانم و فعالان اقتصادی این بود که با فهم دقیق‌تر و بهتر از توانمندی‌های خودشان در بازار حضور یابند. با بررسی بیشتر از برنامه‌هایی که در آینده دارند، اثراتی که ورود ایران به فضای اقتصاد جهانی در آن برنامه‌ها می‌تواند داشته باشد و فرصت‌هایی که می‌تواند برایشان به وجود آید، در مورد شکل و شیوه ادامه فعالیت اقتصادی‌شان تصمیم بگیرند.اگر احساس می‌کنند فعالیت‌شان در دوران پساتحریم پاسخ‌گو نخواهد بود تصمیم بگیرند که چگونه فرآیند آن را عوض کنند. بهتر است کسب و کارشان را کوچک ولی کارآمد کنند یا در فرآیند تغییر از یک فعالیت به فعالیت دیگر بیفتند، یا اگر احساس می‌کنند در شرایط پساتحریم فرصت‌هایی برایشان فراهم می‌شود، باید بدانند چگونه به توسعه کسب و کار خودشان مبادرت کنند. باید بررسی کنند که سرمایه‌گذار خارجی می‌تواند برایشان مفید باشد؟ و اگر احساس کردند ورود فناوری خارجی و سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند برایشان مفید باشد، باید طرح‌های اقتصادی‌شان را آماده کنند و به بازاریابی آن طرح نزد سرمایه‌گذاران خارجی بپردازند. آنها باید به صورت کنش‌گرانه ارتباط گرفتن با طرف‌های بالقوه را شروع کنند. چه در قالب هيات‌های تجاری که وارد کشور می‌شوند، چه در قالب مکاتبات خودشان و چه در قالب سفرهایی که به کشورهای هدف برای یافتن شرکای بالقوه می‌روند. اگر این کار را به این شیوه انجام دهند، طبیعتاً اثر تعامل با جامعه جهانی و بیشینه شدن فرصت‌های اقتصاد ایران در این فضا را برای خودشان بیشتر و اثرات منفی ناشی از آن را مدیریت کرده‌اند. اگر غیر از این عمل کنیم، در حوزه‌هایی که با باز شدن بیشتر فضای تجارت جهانی بین ایران و سایر کشورها، فضا برای ورود سرمایه‌گذاران خارجی فراهم می‌شود، کسب و کارهای‌مان دستخوش تغییرات منفی می‌شود.
*پدرام سلطانی؛ نایب رئیس اتاق ایران
*منبع: ماهنامه آینده نگر

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *