سرمایهگذاری خارجی نیاز به ارتباطات صلحآمیز، عاری از تنش و مثبت با دنیا دارد. از کشور ما مرتبا پیامهایی مبنی بر جدال، اختلافنظر و تهدید صادر میشود. کمتر کشوری وجود دارد که گروههای سیاسی و نظامی آن اظهارنظرهای بینالمللی داشته باشند و مواضع تند و تیزی نسبت به سایر کشورها و رهبران آنها از خود بروز دهند.
تصمیمگیری غیرهیجانی، نیاز کشور در همه شئونات اقتصادی
گفتوگو با پدرام سلطانی، نایبرییس اتاق بازرگانی ایران
فارغ از تمامی بازیهای سیاسی و بگومگوهای قدرتهای جهان، اقتصاد بحثی است که نمیتوان با آن شوخی کرد. اقتصاد بنیان هر جامعه و فرهنگی است و اگر دچار گزند جدی شود، چهبسا یک فرهنگ، دین یا منش بهطور کامل از بین برود. بر این مطلب همه صاحبان عقل صحه گذاشتهاند و حتی در احادیث اسلامی نیز به آن اشاره شده است. بااینحال در وادی عمل همیشه سیاست و اقتضائات آن بر اقتصاد کشورها تاثیرات بیشائبه گذاشتهاند و از این قاعده گریزی نیست. اقتصاد ایران در سالهای اخیر بهدلیل مناسبات سیاسی بهشدت دستخوش محدودیت و تنگنا بوده است و برجام برای مردم ایران بهمثابه یک کورسوی امید بهشمار میرفت؛ این درحالی است که طی مدتزمانی که از این معاهده گذشته است، مردم ایران هنوز بازخورد ملموسی از آن دریافت نکردهاند. آیا روند فعلی برجام معقول و طبیعی است؟ آیا کشور برای استفاده از دستاوردهای احتمالی برجام آمادگی دارد؟ چشمانداز آینده اقتصاد ایران چه شکلی به خود خواهد گرفت؟ اینها سوالاتی است که پدرام سلطانی، نایبرییس اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با ستبران به آنها پاسخ میدهد.
بهنظر شما اصلیترین چالشهای کنونی اقتصاد کشور چیست؟
در درجه نخست موضوع رشد اقتصادی پایین کشور یکی از مهمترین این چالشهاست. رشد اقتصادی ما در سالهای پس از انقلاب بهطور متوسط کمتر از 3 درصد بوده و این درحالی است که اقتصاد جهانی در این مدت بالای 4 درصد رشد داشته است و اقتصاد کشورهای رقیب ما در این مدت بهطور متوسط بیش از 5 درصد و اقتصاد کشورهای منطقه نیز بههمین ترتیب بهتر از اقتصاد ما بوده است.این امر نشان میدهد ما در این مدت از منطقه، کشورهای رقیب و کل دنیا سالبهسال عقبتر افتادهایم.
این نرخ رشد پایین در اقتصاد چالشهای دیگری را نیز رقم زده است که زیر پوست نرخ رشد پایین پنهان هستند. یکی از این چالشها نرخ بالای بیکاری است که منجر به کاهش نرخ مشارکت در شهروندان بازه سنی فعالیت شده است. اگر نرخ مشارکت همچون گذشته بود، اکنون شاهد نرخ بیکاری بالای 20 درصد بودیم. نرخ بیکاری ممکن است در سالهای آینده با ورود تحصیلکردان دانشگاهی، تغییر فناوریهای صنعت و بیکار شدن بخش دیگری از شهروندان بهواسطه تغییرات ساختاری، معضلی بهنام بیکاری ساختاری را شدت بخشیده و شرایط را به بحرانی جدی بکشاند.
دیگر چالش مهم اقتصاد ما بدهکاری انباشته و فراوان دولت به بخشهای مختلف است که عملا باعث شده گردش اقتصادی در کشور مختل شود. وقتی بهطور مثال پیمانکاران طرف حساب دولت مطالبات خود را دریافت نمیکنند، این را به شرکتهای زیرمجموعه، پرسنل خود و تامینکنندگان مواد و تجهیزات منتقل میکنند. از سوی دیگر وقتی دولت به بانکها بدهکار میشود، بانکها هزینههای خود را به سایر مشتریان خود منتقل کرده و ریسک سهامدارانشان را افزایش میدهند. باتوجه به بدهی کلان دولت به صندوقهای بازنشستگی و سازمان تامین اجتماعی، بار شرایط به مستمریبگیران منتقل و از میزان خدمات به افراد تحت پوشش کاسته میشود؛ ضمن اینکه در بخش تامین اجتماعی فشار به بنگاههای اقتصادی برای افزایش منابع وصولی سازمان بالا میرود. بهطور کلی بدهکاری انباشته دولت به بخشهای مختلف اقتصاد سرمنشاء بسیاری از مشکلات است.
چالش دیگر منابع طبیعی است. ما از حیث منابع آبی و محیط زیست در وضعیت بسیار خطرناک و نامطلوبی به سر میبریم. طبیعتا زمانیکه اقلیم و محیط پایدار نباشد، این احتمال وجود دارد که سرمایهگذاریها در کشور به ورطه نابودی بیفتند یا مشکلات ناشی از ناپایداری اقلیم هزینههای آنها را افزایش دهد. بنابراین ناپایداری اقلیم از جذابیتهای تولید و سرمایهگذاری میکاهد.
چالش بعدی نظام ناکارآمد تامین مالی است که باعث گرانتر شدن هزینه تامین نقدینگی برای بنگاهها میشود و شکاف تامین مالی را در اقتصاد افزایش داده، موجب کند شدن سرعت سرمایهگذاریهای جدید یا توسعه فعالیتها و طرحهای موجود میشود.
چالش دیگر محیط نامطلوب کسبوکار است که از انبوهی قوانین و مقررات و اختلالات حاصل از آن رنج میبرد. محیط نامساعد کسبوکار هزینه تمامشده یک فعالیت اقتصادی را بهشدت بالا میبرد و امکان بروز کارآفرینی و خلاقیت را کاهش میدهد. این عامل جریان طبیعی رویش و ریزش فعالیت اقتصادی را مختل میکند؛ بهطوریکه ریزشها بیشتر و رویشها کمتر میشود و فرآیند ایجاد و توسعه بنگاههای جدید با آهنگی کندتر و فرآیند ورشکستگی و توقف فعالیتهای قدیمی با روند سریعتری پیش میرود. مختل شدن این جریان طبیعی باعث تشدید مشکلات فوقالذکر مثل بیکاری، بدهی دولت و هزینه بالای تامین مالی در کشور میشود.
فضای اقتصادی ایران چه فرصتهایی برای جذب سرمایههای خارجی دارد و چرا تاکنون موفق نشدهایم بهصورت پرتعداد سرمایهگذاران خارجی را به کشور جذب کنیم؟
اقتصاد ایران اقتصاد پرظرفیتی است و در کنار چالشهای فوقالذکر فرصتهای زیادی خوابیده است. حتی برخی از چالشها فرصتهایی برای سرمایهگذاری نیز محسوب میشوند؛ بهطور مثال ما در بخش مدیریت منابع آبی و صیانت از محیط زیست میتوانیم جذب سرمایهگذاری با توجیههای اقتصادی قابلقبول داشته باشیم.
اقتصاد ایران از جنبههای مختلف مزیتهای بارزی دارد؛ ما صاحب صاحب منابع زیرزمینی غنی نفت، گاز و معادن هستیم که بر پایه آنها صنایع متعددی قابل شکلگیری است. ما دارای مزیتهای ژئوپلتیکی نیز هستیم؛ ایران در چهارراه اتصال غرب به شرق و شمال به جنوب واقع شده و مزیتهای اقلیمی و ژئوپلتیکی ما میتواند درجهت توسعه انواع روشهای حمل و نقل بهکار گرفته شود. ایران کشوری گسترده با اقلیمهای متفاوت و آبوهوای متنوع است که میتواند امکان سرمایهگذاری در کشاورزی نوین و صنعتی و همینطور اکوتوریسم را فراهم کند.
ما از پیشینه تاریخی و آثار باستانی غنی برخوردار هستیم که سایر ابعاد گردشگری و صنایع وابسته به آن مثل هتلداری، رستورانداری، اماکن تفریحی و فضاهای ورزشی میتوانند بهعنوان بخشهای مکمل این پیشینه مورد بهرهگیری قرار گیرد.
علاوه بر این بازار بزرگ 80 میلیون نفری و بازار دردسترس 400 میلیون نفری ما میتواند زمینهساز سرمایهگذاری در تولید کالاهای مصرفی، لوازم خانگی و … باشد. ضمنا منابع انسانی تحصیلکرده، هوشمند و بهروز ایران میتوانند فرصتهای مختلفی در حوزههای ITC، صنایع دانشبنیان، دیجیتال و … ایجاد کنند.
پیشنیاز سرمایهگذاری محیط مساعد کسبوکار است. سالهاست که کشورها در بهبود و ارتقای محیط کسبوکار خود به مسابقه میپردازند. اهمیت محیط کسبوکار حتی از منابع طبیعی که ذکر آن رفت، بیشتر است. کشورهایی وجود دارند که از بسیاری از ویژگیهای یادشده محروم هستند اما دارای محسط کسبوکار فوقالعاده خوب، سالم، چابک،کمهزینه و عاری از فساد هستند و بهسرعت درحال سرمایهگذاری هستند. این درحالی است که ما باوجود منابع و امکانات فراوان در زمینه جذب 10 درصد از میزان سرمایهگذاری در این کشورها عاجز هستیم.
سرمایهگذاری خارجی نیاز به ارتباطات صلحآمیز، عاری از تنش و مثبت با دنیا دارد. از کشور ما مرتبا پیامهایی مبنی بر جدال، اختلافنظر و تهدید صادر میشود. کمتر کشوری وجود دارد که گروههای سیاسی و نظامی آن اظهارنظرهای بینالمللی داشته باشند و مواضع تند و تیزی نسبت به سایر کشورها و رهبران آنها از خود بروز دهند. این فضا سرمایهگذاران کشورهای مذکور را نسبت به حضور در بازار ایران بیانگیزه و حتی نگران میکند.
از دیدگاه شما چه میزان از مشکلات اقتصادی به گردن خود ما و چه مقدار از آن بهخاطر تحریمهاست؟
تحریمها رویکردی دوجانبه دارد؛ بدین معنا که بخشی از آنها ناشی از عملکرد ما و بخشی بهخاطر حبّوبغضها و زیادهخواهی کشورهای خارجی است. نمیتوان گفت تنها عامل تحریمها کشورهای خارجی هستند. شاید ما با یک دیپلماسی حسابشدهتر و هوشمندانهتر میتوانستیم در جایگاهی قرار گیریم که علیهمان تحریمی وضع نشود.
در دنیا هیچ دو کشوری باهم دوست و برادر و دارای منافع صددرصد مشترک نیستند. ما با نزدیکترین کشورها نیز بعضا اختلاف منافعی داریم که برسر آن باهم رقابت میکنیم. عرصه جهانی عرصه هوشمندی برای کسب حداکثری منافع است. بسیاری از تصمیماتی که ما گرفتیم منجر به آسیبهای بیشتر شد و رویکردهای شعاری و غیرواقعبینانه ما را بیشتر به انزوا کشاند؛ بنابراین سهم عمدهای از شرایط بهوجودآمده مربوط به ماست.
تصور میکنید برجام بتواند تحول عمدهای در اقتصاد کشور بهوجود آورد؟
من به برجام خوشبین هستم. برجام ازجمله اقدامات حرفهای و حسابشده مسئولین کشور بود. کشور ما در شرایطی قرار داشت که اگر مذاکرات را جدی نگرفته و در آن ورود حرفهای نمیکردیم، شاید امروز دچار وضعیتی وخیم و بغرنج بودیم. انعقاد برجام روند فزاینده و سرعتگیرنده تهدید منافع ملی ما را متوقف کرد. اگر قرار باشد چرخی که بهسرعت علیه ما میچرخید، معکوس شده و بهسود ما به چرخش درآید، نیازمند آن است که در ابتدا از سرعت آن کاسته شود، بعد متوقف شود و آنگاه در جهت معکوس به حرکت درآید که این کاری زمانبر است و طبیعتا با اتفاقات پیشبینینشدهای نظیر انتخاب رییسجمهور جدید امریکا و تمدید قانون داماتو نیز مواجه خواهد شد.
بههرحال برجام یکی از مهمترین تصمیمات پس از انقلاب بود و من امیدوار هستم در سالهای آینده با اجرای هرچه بیشتر برجام، بخشی از مخاطرات جدی کشور مدیریت شده و کاهش یابد.
درحالحاضر برای خروج از رکود چه باید کرد؟ چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
قطعا راهکارهایی برای خروج از رکود فعلی وجود دارد. با شناسایی چالشهای اقتصاد میتوان به روشهای مناسب برای هریک از آنها دست یافت.
از دیدگاه من مهمترین راهکار این است که از رفتارهای غیرحرفهای و ضعفهایی که در روشهای مدیریتی ما در سطح کلان وجود دارد، فاصله بگیریم و بهسمت مدیریت اصولی و غیرهیجانی برویم. نمونه بارز آن کاری بود که در مذاکرات برجام انجام شد. اگر در شئونات دیگر نیز از افراد حرفهای و صاحبنظر با نگاه به مصالح مردم و با رویکرد مثبت به اجماع ملی کمک بگیریم، تمام چالشهای ذکرشده را تا حد زیادی مرتفع سازیم بهنوعیکه از درجه مخاطره آنها کاسته شده و در درازمدت بهطور کامل برطرف شود.
همه کشورها در مقاطعی با چالشهای اساسی مواجه بودهاند و زمانیکه به مدیریت تعاملی و با رویکرد مثبت نسبت به دنیا روی آوردند، وضعیت خود را بهبود بخشیدند. ما نیز با جایگزینی شایستهسالاری بهجای دوستسالاری و فامیلسالاری، افزایش شفافیت، توجه به فساد اداری بهعنوان یک مخاطره جدی، حذف یا بهحداقل رساندن قوانین و مقررات مخلّ و توجه به اینکه منافع کشورها به یکدیگر گره خورده است، قادر خواهیم شد این اقتصاد پرپتانسیل را به مسیرهای بهتر و بالندهتری برسانیم.
بدون دیدگاه