به باور من خواندن کتاب‌های تاریخی جدا از تفنن و لذتی که دارد، خواننده را به فهم پیوند بین سرنوشت امروز با اتفاقات دیروز می‌رساند. ارزش این فهم این است که هر روایت شخصی و تحریف شده‌ای باعث اثر گذاشتن بر تفکر و نگاه کسی که تاریخ می‌داند نمی‌گردد. گفته شده: “تاریخ چراغ راه آینده است.” زیاد به این جمله مطمئن نیستم زیرا زمانی که تاریخ می‌خوانی حداقل چند دهه از اتفاقات نگاشته شده گذشته است و آثار تحولات تاریخی مربوطه در این پنجره چند دهه‌ای هویدا شده. اما تردیدی نیست که “تاریخ چراغ راه طی شده است.”

به باور من خواندن کتاب‌های تاریخی جدا از تفنن و لذتی که دارد، خواننده را به فهم پیوند بین سرنوشت امروز با اتفاقات دیروز می‌رساند. ارزش این فهم این است که هر روایت شخصی و تحریف شده‌ای باعث اثر گذاشتن بر تفکر و نگاه کسی که تاریخ می‌داند نمی‌گردد. گفته شده: “تاریخ چراغ راه آینده است.” زیاد به این جمله مطمئن نیستم زیرا زمانی که تاریخ می‌خوانی حداقل چند دهه از اتفاقات نگاشته شده گذشته است و آثار تحولات تاریخی مربوطه در این پنجره چند دهه‌ای هویدا شده. اما تردیدی نیست که “تاریخ چراغ راه طی شده است.”

برای دریافت درست‌تری از تاریخ بهتر است روایت مورخان دو سوی ماجرا و تاریخ نگاران مستقل را خواند و آنها را کنار هم گذاشت. به ویژه در خواندن تاریخ معاصر این موضوع بسیار کمک می‌کند، زیرا نویسندگان کتاب‌های تاریخ، اکثراٌ خود این برهه را زیسته‌اند و بنابراین احساس‌های مثبت و منفی ایشان به شخصیت‌های تاریخی زمان خود، ناخودآگاه بر داوریشان اثر می‌گذارد. باز هم می‌گویند: “تاریخ را فاتحان می‌نویسند.” از این رو یادمان باشد که روایت قلم به مزدهای فاتحان را باید با دقت و تردید بیشتری خواند.

در تیرماه امسال که به دلیل ابتلا به کرونا به ناچار مدتی در منزل قرنطینه بودم، فرصت خوبی یافتم تا 4 کتاب در زمینه تاریخ بخوانم. دو جلد از این کتاب‌ها که در ایران منتشر شده‌اند، “پادشاهان نفت” نوشته اندرو اسکات کوپر و “اقتصاد و امنیت”، خاطرات دکتر علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد در دهه چهل، دهه طلائی اقتصاد ایران، است.

پادشاهان نفت” روایتگر تسلط ایران بر اوپک و تلاش برای بالا بردن مستمر قیمت نفت از یک سو، و راهبرد دوگانه دولت آمریکا با ایران و عربستان سعودی برای پایین نگه داشتن قیمت نفت است. نویسنده برشی به سال‌های اقتدار کشورهای نفتی، سال‌های اواخر دهه 60 و اوائل دهه 70 میلادی، مصادف با ریاست جمهوری نیکسون و فورد زده است. هنر نویسنده در آشکار کردن نقاط ضعف و قوت هر سه دولت و راهبردهایشان برای موازنه قدرت در خلیج فارس است. اسکات کوپر نویسنده کتاب دیگری به نام “سقوط بهشت” نیز می‌باشد. این کتاب که تحقیقی مبسوط در تاریخ پهلوی دوم است، اگرچه اجازه ترجمه رسمی در ایران نیافته است اما به صورت غیر رسمی ترجمه شده است. در همین رابطه عباس میلانی نیز کتابی با عنوان “نگاهی به شاه” نوشته است که آن هم اجازه انتشار در ایران نیافته است و در نوع خود جالب و خواندنی است.

کتاب “اقتصاد و امنیت”، خاطرات شفاهی دکتر عالیخانی است که به کوشش حسین دهباشی تدوین گردیده است. این کتاب ضمن اینکه روایتی روان از زبان دکتر عالیخانی درباره تاریخ ایران در دهه‌های 50-30 شمسی است، با عمق بیشتری دلائل کامیابی‌ها و ناکامی‌های اقتصاد ایران در این دوره را از جانب کسی که نقش مؤثری در جهش اقتصاد ایران در دهه 40 داشته است بیان می‌کند. تحلیل شخصیت سیاستمداران و برخی از رجال اقتصادی، دانشگاهی و فرهنگی آن زمان از زبان دکتر عالیخانی کتاب را خواندنی‌تر و جذاب‌تر کرده است.

خواندن پی در پی این 4 کتاب برای من فرصت کمیابی بود برای به مقایسه کشیدن و مطابقت دادن مطالب این کتاب‌ها با یکدیگر و پر کردن جاهای خالی هر کتاب با بخشی از کتاب‌های دیگر.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *