هر چقدر نهادهای ساختاریافته در یک کشور بیشتر باشد، اثرات مستقیم سیاست بر اقتصاد بهطور کلی و بورس کالا بهطور خاص کمتر میشود.
رویدادهای سیاسی همواره اثرات مستقیمی بر بورسهای کالایی دارند. تصمیمگیریهای سیاستمداران میتواند باعث جهش شاخصهای یک محصول در بورس شود؛ اتفاقی که درباره محصولات فلزی در ماههای پایانی سال ۲۰۱۶ و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده امریکا و پس از آن انتخاب «دونالد ترامپ» بهعنوان رئیسجمهور روی داد؛ این اثرگذاریها چرا و چگونه اتفاق میافتد؟ «پدرام سلطانی» نایبرئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در گفتوگویی با دوماهنامه «پیام اقتصادی بورس کالا» در این زمینه میگوید هر چقدر نهادهای ساختاریافته در یک کشور بیشتر باشد، اثرات مستقیم سیاست بر اقتصاد بهطور کلی و بورس کالا بهطور خاص کمتر میشود.
- سال آینده دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار خواهد شد؛ از هماکنون بسیاری از حوزههای اقتصادی کشور از جو انتخابات متأثر شدهاند، با نزدیک شدن به انتخابات، این التهاب در فضای اقتصادی بیشتر هم خواهد شد و بهخصوص در بازار سکه، ارز یا سایر کالاها این اثرپذیری را شاهد خواهیم بود؛ چه چیز باعث این اثرپذیری اقتصاد از سیاست میشود؟
به طور کلی اقتصاد هر کشور تابعی است از سیاستهای کلی که در آن کشور وضع شده است و همینطور اشخاص یا جناحهای سیاسی که آن کشور را اداره میکنند؛ برای مثال، رویکرد رئیسجمهوری که سر کار است یا جناحی که اکثریت کرسیهای مجلس را دارد، اثر خودش را در تصمیمگیریها بر اقتصاد دارند؛ چراکه بسیاری از تصمیمگیریهای آنها اگرچه اقتصادی نیست، اما میتواند آثار اقتصادی به دنبال داشته باشد. این نکته نیز قابل ذکر است که سیاستمدارانی که سکان کشورها را به دست میآورند، معمولاً بیشتر بر حوزه سیاست تمرکز دارند و اگر به تجربه و تحصیلاتشان نگاه کنیم خواهیم دید که عموماً در حوزههای حقوق یا علوم سیاسی یا دیگر حوزههای آموزشی نظیر اینها تمرکز دارند؛ بنابراین، نگاه آنها و دانششان بر تصمیمگیریهایشان اثرگذار است.
کشوری که ساختار سیاسیاش سازمانیافته باشد، نظام تصمیمگیریاش از مسیر گروههای خبره و متخصص بگذرد، کانونهای تفکر قوی در درون یا کنار دولت تشکیل شده باشد و فرد ارشد آن کشور در چارچوب تصمیمسازی بر مدار اندیشهورزی که تعریف شده است، تصمیمگیری کند، تصمیمگیریها حرفهای خواهد بود، به این معنا که جوانب اقتصادی آن در نظر گرفته شده است؛ اما برعکس اگر در کشوری تصمیمگیری به دور از ویژگیهای که برشمردم باشد، بهتبع تصمیمگیریها بعد سیاسی و جناحیاش قویتر خواهد بود که اثرات اقتصادی این تصمیمات لحاظ نشده است؛ بنابراین، طیفی وجود دارد که در یک قطب آن ساختار سیاسی نظامیافته و در قطب دیگرش ساختار سیاسی بدون هیچ نوع نظارت و کنترلی، قرار دارد؛ هر چقدر در این طیف، به سمت کشورهای توسعهیافته با دموکراسیهای ساختاریافته حرکت کنیم که نهادها در آنها شکل گرفته است و در نقشه تصمیمگیری آن کشور جایگاه خود را پیدا کردهاند و نظام روی کار آمدن در این کشورها مبتنی بر شایستهسالاری است، خواهیم دید که سیاست بر حوزه اقتصاد، فرهنگ، هنر و ورزش و غیره سایه نمیاندازد. اگر بخواهم درباره وضعیت کشور خودمان صحبت کنم باید بگویم به اعتقاد من روی طیفی که از آن صحبت کردم، ما در نیمه پایین قرار داریم و هنوز نهادها و ساختارهای مناسب برای تصمیمگیری براساس روشهای تعریفشده و جوابپسداده در نظام کشورداری تقویت نشدهاند و به همین دلیل است که جامعه اثر سیاست را بر سایر بخشها بیشتر حس میکنند و نگرانی از اینکه انتخابات چه نتایجی به دنبال دارد، در میان تمام گروهها به چشم میخورد. اینکه روی کار آمدن یک رئیسجمهور همه چیز را تحتشعاع قرار دهد، نشان میدهد که هنوز ما به سطح مطلوب از ساختاریافتگی در نظام تصمیمگیری در دولتها نرسیدهایم.
- با این حال اگر به وضعیت بازارهای جهانی هم نگاه کنیم، نیز شاهد چنین وضعیتی هستیم؛ برای مثال در بازار فلزات، پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالاتمتحده امریکا، شاهد جهش یکباره قیمتها در بورس فلزات لندن بودیم، چطور این اتفاق میافتد؟
بله؛ نوعی پیشآگاهی نسبت به وضعیت آینده اقتصاد پس از روی کار آمدن یک رئیسجمهور در همه جای دنیا وجود دارد. همانطور که اشاره کردید، در انتخابات اخیر امریکا ما حتی قبل از انتخابات شاهد این بودیم که شاخصهای بازار سرمایه و بورس با اخبار و گمانزنیهای مربوط به انتخابات تغییر میکرد و بالا و پایین میشد که من این را یک امر طبیعی میدانم؛ چراکه اصولاً سمتوسوی شاخصهای بورس از همه مؤلفهها و احتمالاتی که در آینده میتواند اتفاق میافتد، تأثیر میپذیرد و سیاست هم همانطور که اشاره کردم، ازجمله سلسله مسائل مهمی است که میتواند تأثیرات واقعی بر بورسها داشته باشد؛ شاخصهای بورس نیز به تبعیت، براساس احتمالاتی که انتظار آن را میکشد، در نوسان خواهد بود.
بازیگران اصلی بورسها در تمام دنیا مرتباً هم خودشان و هم مجموعهشان اخبار را رصد و احتمالات را از نظر شدت آنها سنجش میکنند و براساس آنها دست به تصمیماتی میزنند که بر بورس تأثیرگذار است؛ واضح است که این بازیگران با توجه به احتمالاتی که از آینده خریدوفروش محصولات یا اوراقشان دارند میتوانند با عملکرد مثبت، شاخصها را بالا ببرند یا برعکس؛ من این اتفاقات را نشانه تحرک، پویایی و زنده بودن بازار سرمایه و بورس میدانم، اما معتقدم که در بازار سرمایه ما عواملی وجود دارد که نسبت به سایر بورسهای جهان این عوامل قویتر ظاهر میشوند و نشاندهنده سنگین بودن سایه سیاست بر بورس است.
- چه عواملی؟
بهطور مشخص میتوانم به دولت و شرکتهای بخش عمومی غیردولتی که مدیرانشان بهطور غیرمستقیم توسط دولت انتخاب میشوند، اشاره کنم، درصورتیکه این موضوع را کمتر در سایر کشورهای جهان میبینید؛ به همین دلیل است که در کشور ما اینکه چه گروهی بر سر کار بیاید، میتواند نشان از ماندن یا رفتن این مدیر داشته باشد که نسبت به هر کدام از این دو احتمال، بازار بورس واکنش نشان میدهد. حتی خود این مدیران نیز ممکن است با نزدیک شدن به انتخابات نسبت به این رویداد واکنش نشان دهند و بر این اساس که ابقا خواهند شد یا دوران مدیریتشان رو به اتمام است، میتوانند تصمیماتی بگیرند که درست یا غلط باشد و بنابراین هر کدام از این تصمیمها میتواند اثراتش دامن بورسها را نیز بگیرد.
- دولت یازدهم با سیاست تعامل با جهان سر کار آمد و شعار بهبود وضعیت اقتصادی از رهگذر مذاکره بر سر مسائل هستهای را مطرح کرد و موفق به تصویب و اجرای برجام شد؛ در حال حاضر، یکی از شش قدرت جهانی یعنی امریکا دم از نقض برجام میزند؛ با توجه به سیاستی که آمریکا در پیش گرفته است، پیشبینی شما از وضعیت بازار سرمایه و بورس کالای ایران در صورت روی کار آمدن دولتی با سیاستهای مشابه دولت یازدهم یا برعکس دولتی با سیاستهای کاملاً مخالف این دولت چیست؟
هر دولتی که بخواهد سر ناسازگاری با برجام و تعامل با جامعه جهانی داشته باشد، حتماً به اقتصاد کشور بهطور عام لطمه خواهد زد، در این مسأله هیچ تردیدی نیست. اگر چنین اتفاقی بیفتد نه تنها بازار سرمایه و کل اقتصاد، بلکه تکتک شهروندان متضرر خواهند شد؛ همان طور که اشاره کردم، در کشور ما نهادها با نگاه علمی، تخصصی و حرفهای شکل نگرفته است و نهادهایی که در حوزه سیاست کشور فعالیت دارند نیز بیشتر از اینکه تخصصی و حرفهای عمل کنند، جناحی و اعتقادی فکر و عمل میکنند و قطعاً این گروهها در انتخابات پیش رو نیز فعالیت خواهند داشت؛ این در حالی است که معمولاً رفتارهای سیاسی و جناحی که به دنبال نقض برجام است، به رقبای سیاسی ما این میدان را میدهد که بر علیه ما براساس این رفتارها، در جامعه جهانی هیاهو راه بیندازند.
من معتقدم در کلیت نظام، این نگاه که ما به دنبال نقض برجام هستیم، نگاه غالبی نیست. امضای برجام مسألهای است که در سطح عالی کشور مورد پذیرش است و بارها هم مسئولان اعلام کردهاند که ما در نقض برجام پیشقدم نیستیم مگر اینکه طرف مقابل این راه را آغاز کند و این هم از این لحاظ که هر دو طرف یک معاهده را امضا کردهاند و باید به آن پایبند بمانند، حرف درستی است؛ بنابراین از این زاویه، رئیسجمهور بعدی با هر رویکرد سیاسی که باشد، ناقض برجام نخواهد بود و نباید نگران این موضوع بود.
- با این حال بسیاری معتقدند که ارتباط با جهان در سالهای اخیر کمک شایانی به اقتصاد ما کرده است و بر بازار بسیاری از محصولات اثرگذار بوده و ممکن است دولتی سر کار بیاید که خواهان چنین ارتباطی با دنیا نباشد؛ بهطور مشخص این ارتباط با جهان چه اثری بر اقتصاد کشور بهطور کلی و بازارهای کالایی ما بهطور خاص داشته است که در صورت قطع این ارتباط این بازارها متضرر میشوند؟
این سؤال اتفاقاً برای آنها که معتقدند نباید برجامی در کار باشد میتواند منجر بهنوعی مغلطه شود. باید بدانیم اینکه اگر برجامی در کار نبود، وضعیتمان چه بود مهمتر از این است که بدانیم حالا که برجام اتفاق افتاده، چه سود و نفعی بردهایم. ما نباید از یاد ببریم که آقای روحانی زمانی روی کار آمد که نرخ ارز ما افسارگسیخته بود، وضعیت فروش نفت ما به زیر یک میلیون بشکه رسیده بود، درآمدهای ارزی ما بهشدت افت کرده بود، تجارت ما نهتنها در حوزه نفت بلکه در بسیاری از حوزههای دیگر میرفت که مشمول تحریم شود، محصولات پتروشیمی ما خریداری نمیشد، اجازه فروش محصولات فلزیمان را نداشتیم، کشتیرانی ما و بیمهمان تحریم شده بود، تمام این موارد وجود داشت. من حتی از تصور اینکه اگر قرار بود بر همین مدار پیش برویم، چه بلایی سرمان میآمد، وحشت دارم. تورم افسارگسیخته، درآمد ارزی بسیار پایین، پولهای بلوکهشده در کشورهای مختلف دنیا، قاچاق چند برابری، خروج از نظام متعارف تجارت جهانی، بسته شدن تمام درهای تبادلات ارزی و… همه در صورت آغاز نشدن مذاکره و به نتیجه نرسیدن آن، اثرات وخیمی در داخل کشور داشت. من حتی معتقدم در این صورت باید منتظر نوعی بحران میبودیم؛ اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم، در یک سالی که از اجرای برجام میگذرد بهجز تبادلات بانکی بینالمللی که البته یکی از مهمترین بخشهایی است که باید پس از برجام اجرایی میشد و نشد، سایر شئونات تحریم تا حد زیادی سایه از اقتصاد ما برداشته است؛ فروش نفت ما به قبل از دوران تحریم برگشته و درآمدهای ارزی ناشی از آن تقویت شده است، تمام خطوط کشتیرانی ارتباطشان با ایران را از سر گرفتهاند، مؤسسات بیمهای ارتباطشان را مجدداً برقرار کردهاند، بانکهای کوچک و متوسط اروپایی و نیمهاروپایی به تدریج روابطشان را با کشورمان برقرار کردهاند، هزینههای نقلوانتقال ارز برای ما کاهش پیدا کرده است، هزینههای خرید طلا و مسکوکات با سایر کشورها یکی شده، دسترسی فنآوریهای غیرهستهای برای ما به قبل از دوران تحریم بازگشته و بسیاری از واحدهای صنعتی ما که امکان خرید ماشینآلات صنعتی را نداشتند، این امکان برایشان فراهم شده است؛ بنابراین، برجام اثرات خود را داشته است؛ از سوی دیگر، باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که از زمان آغاز مذاکرات، برخی از تحریمهایی که قرار بود اعمال شود، متوقف شد و در واقع آغاز این تغییرات نه یک سال پیش که سه سال پیش و در زمان آغاز مذاکرات است؛ البته من این را نیز نادیده نمیگیرم که طرف مقابل بهطور مشخص امریکا و بهویژه پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» تعللها و کارشکنیهایی داشته است و در نتیجه برخی کشورهای اروپایی نیز بهتبع تعللهایی داشتهاند؛ همین رفتار نامعقول رئیسجمهور امریکا باعث شده است که برخی شرکتهای بزرگ اروپایی در ارتباط با ایران احتیاط بیشتری پیش بگیرند و منتظر بمانند که چه اتفاقی خواهد افتاد؛ در همین چارچوب سایر کشورهای جهان هم منتظر انتخابات سال آینده ایران و نتیجه آن خواهند بود.
- شما نتیجه این انتخابات را بر بورس کالا و بازار محصولات پتروشیمی، فلزی و کشاورزی چگونه پیشبینی میکنید؟ بعضی معتقدند که بازارهای کالایی بیش از اینکه از سیاست داخلی تأثیر بگیرند، تحت تأثیر سیاست خارجی هستند؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
بله؛ کالاهایی که قیمتشان با تغییرات شاخصهایی جهانی پیوند خورده است، بیش از هر چیز تابع عرضه و تقاضای جهانی هستند و کمتر از انتخابات داخلی اثر میپذیرند، مگر اینکه در این میان شاهد تغییرات قابل ملاحظه نرخ ارز باشیم؛ پیشبینی من این است که تقویت منابع کشور از طریق افزایش قیمت و میزان فروش نفت در ماههای گذشته، وضعیت عرضه بانک مرکزی و درآمدهای دولت را طوری تحت تأثیر قرار داده است که دولت تسلط بیشتری بر ارز خود دارد و نرخ ارز تا پیش از انتخابات تغییری نخواهد کرد؛ اگرچه معتقدم خود انتخابات ممکن است بر بازار نفت و محصولات پتروشیمی در سطح جهانی اثرگذار باشد، با توجه به اینکه ایران یکی از کشورهای مهم تولیدکننده و صادرکننده نفت در جهان است.
منبع: دوماهنامه پیام اقتصادی بورس کالا
بدون دیدگاه