پدرام سلطانی درباره تبعات ظهور صادرکنندگان گمنام در عرصه تجارت می‌گوید: سیاست‌های نادرست دولت باعث شد، کارت‌های بازرگانی به ابزاری برای سوءاستفاده‌چی‌ها تبدیل شوند تا بتوانند درآمد غیرقانونی و خارج از ضوابطی را نصیب خودشان کنند.

صادرکنندگان بی‌نام‌ و نشان چگونه بازارهای صادراتی را تصرف کردند؟ پدرام سلطانی معتقد است اتخاذ سیاست‌های تجاری و ارزی در طول یک‌سال اخیر باعث شده صادرکنندگانی در عرصه تجارت کشور متولد شوند که گمنام، ناشناخته و بی‌هویت هستند. زیرا سیاست‌های نادرست دولت باعث شده کارت‌های بازرگانی به ابزاری برای افراد سوءاستفاده‌چی تبدیل شوند تا صادرکنندگان بی‌شناسنامه بتوانند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و درآمدهای غیرمتعارف و خارج از ضوابطی را به دست آورند. به اعتقاد نایب‌رئیس اتاق ایران، صادرکنندگان بی‌نام و نشان از سه نقطه به بدنه اقتصاد و البته تجارت کشور صدمه و آسیب وارد می‌کنند. نخست قانون‌شکنی را رواج می‌دهند. دوم به پیدایش رقابت ناسالم بین صادرکنندگان خوشنام و گمنام دامن می‌زنند و آسیب سوم محرومیت اقتصاد کشور از بخشی از ارزهای حاصل از صادرات است که به کشور بازنمی‌گردد. این فعال اقتصادی مهم‌ترین اشتباه سیاستگذار در حوزه صادرات را اصرار سیاستگذار بر اینکه صادرکننده ارز حاصل از صادرات خود را به نرخ پایین‌تر از نرخ بازار آزاد وارد کشور و به چرخه تجاری تزریق کند می‌داند. به اعتقاد او بزرگ‌ترین ظلم سیاست‌های تجاری دولت و بعضاً قانونگذاری‌های مجلس، گوشه‌نشینی و حاشیه‌نشینی فعالان اقتصادی معتبر، شفاف و قانونمند است. این موضوع که از نگاه نایب‌رئیس پارلمان اقتصاد دردناک‌ترین قسمت سیاست‌های غلط اتخاذشده دولت به شمار می‌رود، به این معناست که سیاستگذار میدان بازی اقتصاد را به دست سوءاستفاده‌چی‌های بی‌هویت سپرده است. هفته‌نامه «تجارت فردا» در همین خصوص با پدرام سلطانی گفت‌وگویی ترتیب داده که در ادامه می‌خوانید.

 

بسیاری از فعالان اقتصادی معتقدند سیاست‌های ارزی سال 97 تبعات بسیاری برای سیاستگذار و صادرکننده به همراه داشته است. یکی از تبعاتی که از آن نام می‌برند، ورود صادرکنندگان بی‌شناسنامه به عرصه تجارت خارجی است. به اعتقاد فعالان، سیاست‌های ارزی در سال گذشته موجب شده بخش مهمی از صادرکنندگان حرفه‌ای از فعالیت‌هایشان پا پس بکشند و بیش از 6400 صادرکننده موقت 4 /5 میلیارد دلار صادرات کنند. این در حالی است که بخش عمده‌ای از صادرات با هدف بازگشت ارز به کشور صورت نگرفته است. اما صادرات چگونه برای رانت‌جویان دوست‌داشتنی شد؟

سال گذشته به دلیل اتخاذ سیاست‌های نادرست ارزی، تعداد فعالان تجارت خارجی از جمله صادرکنندگان افزایش یافت و هجوم برای دریافت کارت بازرگانی نیز حاکی از همین مساله است. در این میان اما استفاده از کارت‌های بازرگانی برای «تخلف در سامانه نیما و سنا»، «سوءاستفاده در واردات و صادرات کالا»، «بازنگرداندن منابع ارزی»، «فرار از مالیات و مالیات ارزش‌افزوده» و همین‌طور «تخلفات گمرکی» بالا گرفت. اما به راستی ریشه ایجاد این هرج و مرج‌ها کجاست؟ دولت با سیاست‌های ارزی و تجاری که سال گذشته در دستور کار قرار داد، داستان ورود گمنامان به حوزه صادرات را آغاز کرد. یکی از سیاست‌های اتخاذشده سال قبل، لزوم و اصرار به فروش ارز به نرخ‌های پایین‌تر از بازار بود. این سیاست باعث شد برخی از کارت‌های بازرگانی که مستعد سوءاستفاده هستند و اصولاً به همین نگاه هم گرفته شده‌اند، سوق داده شوند به سمت اینکه این ‌بار در پروسه صادرات مورد سوءاستفاده قرار گیرند. زیرا شیوه جدید تجاری برای صادرکنندگان شناخته‌شده یا عملی نبود یا توجیه اقتصادی نداشت. در این میان برخی صادرکنندگان شناسنامه‌دار نیز احتیاط پیشه کردند. طبیعتاً آنان به این نتیجه رسیدند که بهتر است دیگر مبادرت به صادرات نکنند و کالاهایشان را در بازار داخلی بفروشند. این جریانات باعث شد زمینه‌ای فراهم شود که کارت‌های بازرگانی مستعد سوءاستفاده این ‌بار در صادرات فعال شوند. بخش قابل توجهی از این کارت‌ها با نگاه و رویکرد فرار از تعهدات پیمان‌سپاری و برگشت ارز به‌کار گرفته شدند. البته نباید از قاعده نادرست تعمیم پیروی کرد و این موضوع را به تمام کارت‌های بازرگانی صادرشده تعمیم داد. اگر برخی از اعضای یک گروه تخلفی کنند، به این معنا نیست که همه آن گروه متخلف هستند. به هر حال گروهی هم در میان کارت‌ها هستند که برای نخستین بار صادراتشان راه افتاده است. زیرا با توجه به افزایش نرخ ارز، صادرات توجیه اقتصادی پیدا کرده و همین موضع باعث جذب صادرکنندگانی شده است که تولیدات اخیرشان به مرحله بهره‌برداری رسیده و می‌توانند صادرات کنند. بنابراین برخی از کارت‌های بازرگانی تازه صادرشده یا اجاره‌ای، در سبد کارت‌هایی که برای سوءاستفاده گرفته شده‌اند، قرار نمی‌گیرند. اما بخش قابل توجهی از صدور کارت‌های بازرگانی یا اجاره آنها را می‌توان به سیاست‌های غلط تجاری در سال 97 نسبت داد. زیرا سیاست‌های نادرست دولت باعث شد، کارت‌های بازرگانی به ابزاری برای سوءاستفاده‌چی‌ها تبدیل شوند تا بتوانند درآمد غیرقانونی و خارج از ضوابطی را نصیب خودشان کنند.

 همان‌طور که در نتایج سیاست‌های ارزی اخیر دیده می‌شود، این سیاست‌ها نه‌تنها منجر به افزایش صادرات کشور نشده، بلکه باعث ورود صادرکنندگان بی‌شناسنامه به عرصه تجارت شده است. به نظر شما سیاستگذار در حوزه صادرات چه اشتباهی مرتکب شده است؟

مهم‌ترین اشتباه سیاستگذار، اصرار بر این است که صادرکننده ارز حاصل از صادرات خود را به نرخ پایین‌تر از نرخ بازار وارد چرخه تجاری کند. چند ماه نخست سال 97 اصرار دولت بر این بود که باید ارز 4200تومانی تثبیت شود. طبیعتاً این سیاست، توجیه اقتصادی برای فعال اقتصادی نداشت، آن هم با توجه به افزایش قیمت نهاده‌های تولید. بعد از آن هم که سامانه نیما راه افتاد، دولت باز هم دست از خطا برنداشت و با عرضه ارز یارانه‌ای به پتروشیمی‌ها، این سامانه را به یک محیط گلخانه‌ای تبدیل کرد که مرتب شکاف بین نرخ ارز نیمایی با قیمت ارز آزاد بیشتر و بیشتر شد. در همان روزها هشدار داده بودم که اگر دولت و مشخصاً بانک مرکزی سیاستی را اتخاذ نکنند که قیمت‌های سامانه نیما نزدیک قیمت‌های بازار آزاد شود، این سیاست محکوم به شکست خواهد بود. در حالی که نزدیک شدن قیمت نیما به بازار آزاد به موفقیت سیاست ارزی دولت کمک می‌کرد.

 از میان برداشتن شکاف قیمتی بین نرخ نیما با نرخ بازار آزاد چه گرهی از مشکلات تجاری کشور باز می‌کند؟

این موضوع از چند منظر دارای اهمیت است. نخست اینکه باعث می‌شود ورود ارز حاصل از صادرات به چرخه تجاری کشور سرعت پیدا کند و در نتیجه با افزایش منابع ارزی نیز روبه‌رو شویم. همچنین رونق صادرات، کاهش سوءاستفاده‌ها و ارزان‌تر شدن واردات از جمله مزایایی هستند که نزدیک شدن نرخ نیما و نرخ بازار آزاد به همراه خواهد داشت. اما متاسفانه به این هشدارها توجهی نشد و در هفته‌های اخیر مشاهده شد که دولت با کندی و اکراه به انجام برخی اصلاحات تجاری تن داد. دولت در یک تصمیم و اقدام درست، تعدادی از کالاها را از شمول دلار 4200تومانی خارج کرد. همچنین امکان واردات در مقابل صادرات را به وجود آورد که موجب شد فرآیندهای مربوطه تقریباً از اواسط بهمن سال گذشته روان شود. این قضیه به‌تنهایی موجب شد در اسفندماه سال گذشته و فروردین امسال بالغ بر 6 /2 میلیارد یورو ارز در قالب رویه واردات در مقابل صادرات به چرخه تجاری کشور بازگردد. بر اساس این اصلاحیه تجاری، صادرکننده یا ارز حاصل از صادراتش را به واردکننده می‌دهد یا خود واردات انجام می‌دهد. این موضوع باعث شد به راحتی و سرعت بیشتری ارز به کشور برگردد. «رویه واردات در مقابل صادرات» از یک‌سو و «عدم کفایت ارز پتروشیمی در نیما از سوی دیگر باعث شد عده‌ای از واردکنندگان ارز مورد نیازشان را با قیمت‌های بالاتر از صادرکنندگان خریداری کنند» و این دو موضوع منجر به آن شده است که میزان برگشت ارز حاصل از صادرات از حدود 25 درصد در بهمن سال گذشته به حدود 50 درصد در اواخر فروردین‌ماه امسال برسد. مشاهده می‌شود که اصلاح یک سیاست غلط تا چه اندازه می‌تواند به «افزایش سرعت برگشت ارز»، «تسهیل تامین مواد اولیه»، «واردات مورد نیاز کشور» و «گشایش در امور صادرکنندگان» کمک کند.

 به نظر شما ظهور صادرکنندگان گمنام و بی‌شناسنامه در بخش صادرات چه تبعات و آسیب‌هایی به همراه دارد؟

در درجه اول باعث قانون‌شکنی می‌شود. زمانی که قانون و مقرراتی به اشتباه تعیین می‌شود این استعداد را در جامعه به وجود می‌آورد که یا آن قانون را نادیده بگیرند یا بشکنند یا سعی کنند که آن را دور بزنند. مصداق این موضوع در جامعه ما وجود دارد. مثلاً منع استفاده از ماهواره یا ایجاد محدودیت و فیلترینگ برای برخی سایت‌ها باعث شده مردم این قوانین را دور بزنند. این تخطی از قانون به این معناست که چنین سیاست‌هایی کارآمد نبوده است. قوانینی هم که در حوزه اقتصاد منطبق با منطق علم اقتصاد نباشد، استعداد در تخلف را بیشتر می‌کند. البته در هر حالتی متخلفانی وجود دارند. اما قوانین به دور از منطق، جنبه‌های تخلف یا جنبه‌های عدم امکان تمکین فعال اقتصادی را نمی‌بیند و موجب می‌شود تعداد بیشتری به جمع متخلفان بپیوندند.

بخش دوم تبعات ظهور صادرکنندگان بی‌هویت پیدایش رقابت ناسالم بین آنها و صادرکنندگان قانونمند است. سیاست‌های تجاری سیاستگذار باعث شده بین صادرکنندگانی که به قانون تمکین می‌کنند، کالاهایشان را صادر می‌کنند و ارز حاصل از صادراتشان را بالاخره با هر مرارتی که شده به چرخه تجاری کشور برمی‌گردانند و آن کسانی که با استفاده از کارت‌های اجاره‌ای یا کارت‌های بدون هویت مشخص صادرات می‌کنند و ارز حاصل از صادرات را به کشور برنمی‌گردانند، رقابت نابرابری ایجاد شود. در این بین برخی از آنها حتی ارز خود را وصول می‌کنند و در خیابان‌ها و صرافی‌ها به فروش می‌رسانند. در نهایت می‌توان گفت سیاستگذاران تجارت کشور، با اتخاذ سیاست‌های اینچنینی نهایتاً یک رقابت نابرابر را بین دو گروه صادرکننده «قانونمند، شناخته‌شده و دارای اعتبار» و گروه صادرکننده «زیرزمینی، نامشخص یا کمتر شناخته‌شده» به وجود آورده‌اند.

آسیب سوم؛ محرومیت اقتصاد کشور از بخشی از ارز حاصل از این‌گونه صادرات است که به کشور بازنمی‌گردد یا به چرخه قانونی کشور وارد نمی‌شود. ممکن است این ارز صرف خروج ارز، خرید مسکن در خارج از مرزها و حتی صرف قاچاق شده باشد. اما مهم این است که ارز به چرخه قانونی، مفید و مولد کشور ورود نکرده است. بنابراین می‌توان گفت سیاست‌های ارزی سیاستگذار ضدهدف خودش عمل می‌کند. این سیاست‌ها با این هدف وضع شدند که برگشت منابع ارزی به کشور را بیشتر کنند، اما مجال این به وجود آمده که افرادی به نحوی این قوانین را دور بزنند و ارز را از کشور خارج کنند. این سه آسیب و تبعات طبیعتاً آسیب‌های اصلی هستند که این اقدام و سیاست از خود به‌جا می‌گذارد. اما در آن‌سو آسیب‌های دیگری نیز وارد شده‌اند؛ آسیب‌هایی که آنها هم ناشی از سیاست‌های پیمان‌سپاری و به‌طور کلی سیاست‌های تجاری در سال 97 است. تولید و صادرات از صدمات سیاست‌های ارزی و تجاری در امان نبودند. مطابق با آمارهای منتشرشده، تولید ما با کاهش چشمگیری مواجه شده است. این موضوع در نرخ رشد اقتصادی سال 97 منعکس شده است. در آن‌سو صادراتمان هم کاهش پیدا کرده است. به‌رغم اینکه باید در زمان تحریم نفتی و کاهش درآمدهای ارزی از ناحیه فروش نفت، هر تمهیدی را اتخاذ می‌کردیم تا بتوانیم صادراتمان را بیشتر کنیم، اما سیاست‌های نادرست مانع از توسعه این بخش مهم از اقتصاد شد.

 آیا می‌توان اندیشید که قصد برخی از این صادرکنندگان نوپا ایجاد منابع ارزی در خارج از کشور و بازنگرداندن آن به کشور بوده است؟

سوال شما را می‌خواهم با این مقدمه پاسخ دهم که نباید از کلمه نوپا برای صادرکنندگان ناشناخته استفاده کرد. چراکه این تعبیر ظلم بسیار به آن دسته صادرکنندگانی است که واقعاً کارشان را به تازگی شروع کرده‌اند. کارآفرینان جوان و واحدهای تولیدی که تازه به بهره‌برداری رسیده‌اند و نیازمند معرفی محصولاتشان هستند هم در زمره صادرکنندگان نوپا قرار می‌گیرند. بنابراین باید به‌جای استفاده از صادرکنندگان نوپا، بگوییم آن گروه سوءاستفاده‌چی‌های حرفه‌ای. این افراد کارت بازرگانی را برای واردات بدون شناسنامه و زمانی هم برای صادرات بدون شناسنامه استفاده می‌کنند. نام این دسته از صادرکنندگان، نوپا نیست. آنان به عبارتی صیادان حرفه‌ای هستند که از هر آب گل‌آلودی ماهی می‌گیرند. آب گل‌آلود آنها یک زمان در واردات جانمایی شده، یک‌بار در صادرات و یک زمان هم ثبت شرکت کاغذی است که به واسطه آن از پرداخت مالیات ارزش‌افزوده یا مالیات بر درآمد فرار کنند. این نوع افراد از هر سندی که بتوانند، سوءاستفاده می‌کنند.

متاسفانه به تازگی یک جو مسموم در کشور به واسطه سیاست‌های غلط و به واسطه سوءاستفاده‌هایی که انجام می‌شود، شکل گرفته است. در این فضا فعالان یا افرادی در مظان اتهام قرار می‌گیرند که افراد شناسنامه‌دار هستند. به‌طور مثال صادرکنندگان شناخته‌شده یا واردکنندگانی که سال‌هاست کار واردات و فعالیت اقتصادی انجام می‌دهد، مالیاتشان را پرداخت می‌کنند، حقوق گمرکی‌شان را می‌دهند، بیشتر در معرض اتهامات قرار می‌گیرند. به محض اینکه یک سیاست غلط از سوی تصمیم‌سازان کشور وضع می‌شود و تبعاتی به همراه دارد، مانند سیاست دلار 4200تومانی، عده‌ای برای اینکه افکار عمومی را منحرف کنند، انگشت روی آن کسانی که دارای شناسنامه هستند و قانونمند عمل می‌کنند و تخلفی نداشته‌اند می‌گذارند. در حالی که آنهایی که در این آب گل‌آلود ماهیگیری کرده‌اند، اصولاً به هیچ‌وجه در انظار و مجامع خود را آفتابی نمی‌کنند. این افراد سوءاستفاده‌چی، خود را انگشت‌نما نمی‌کنند که مشخص شود تخلفی مرتکب شده‌اند. این جریان هم‌اکنون هم در بخش صادرات و هم در بخش واردات وجود دارد. مرتباً از رانت، فساد و تخلف صحبت می‌شود اما در واقع آدرس غلط داده می‌شود. بسیاری از شرکت‌ها و فعالان اقتصادی شناخته‌شده، چندین سال است که سابقه فعالیت تجاری یا تولیدی در کشور دارند. با نگاهی به پیشینه آنها می‌توان دید که هیچ پرونده و مساله‌ای ندارند که این موضوع خود نشانه‌ای از حرکت قانونمند این افراد در فعالیت‌های اقتصادی است. اتهام به فعالان اقتصادی شناسنامه‌دار آسیب بسیار بزرگی به اقتصاد کشور وارد می‌کند. صدای این زنگ خطر زمانی به گوش می‌رسد که افراد صحیح‌العمل و دارای شناسنامه مثبت و سالم اقتصادی، عطای فعالیت اقتصادی را به لقایش ببخشند و هرچه بیشتر به انزوای خودخواسته کشیده شوند.

این روند باعث کاهش سرمایه‌گذاری‌ها در تولید و تجارت می‌شود، به بیکاری و رکود دامن می‌زند و اقتصاد کشور جولانگاه افراد بی‌شناسنامه و ابن‌الوقت می‌شود. بزرگ‌ترین ظلمی که سیاست‌های غلط دولت، بانک مرکزی و بعضاً قوانین مجلس به اقتصاد کشور کرده این است که فعالان اقتصادی معتبر، شفاف و قانونمند را مرتباً گوشه‌نشین‌تر و محتاط‌تر در فعالیت کرده است و میدان بازی اقتصاد را به دست کسانی که یک‌شبه پیدایشان می‌شود و ارزی را می‌گیرند و بعد معلوم نیست با این ارز چه کار می‌کنند سپرده است. این قسمت دردناک‌ترین قسمت اتخاذ این سیاست‌های غلط و این رویه‌های نادرستی است که دولت در این مدت و در تمام این ادوار اتخاذ کرده بود.

منتشر شده در هفته‌نامه تجارت فردا_شنبه 21 اردیبهشت 1398

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *