بر اساس آخرين اطلاعات سازمان گمرك حدود 85 درصد از واردات كشورمان را كالاهاي واسطه‌اي و سرمايه‌اي و مواد اوليه تشكيل مي‌دهند و مابقي كالاهاي مصرفي هستند. اين تقسيم‌بندي بر اساس مكانيزم سازمان جهاني گمرك در نظر گرفته شده و محاسبه مي‌گردد، اگرچه به خودي خود نمي‌تواند پيامي مثبت يا منفي به همراه داشته باشد. به عنوان مثال ممكن است شكر به عنوان كالايي مصرفي تلقي شود، اما همين كالا مي‌تواند در فرآيند توليد نوشابه جزو مواد اوليه تلقي گردد. به عبارت ديگر حتي اگر روزي تمام صادرات ما مربوط به كالاهاي سرمايه‌اي و واسطه‌اي باشد، نمي‌توان آن را نشانه توفيق اقتصادي دانست.

 

بر اساس آخرين اطلاعات سازمان گمرك حدود 85 درصد از واردات كشورمان را كالاهاي واسطه‌اي و سرمايه‌اي و مواد اوليه تشكيل مي‌دهند و مابقي كالاهاي مصرفي هستند. اين تقسيم‌بندي بر اساس مكانيزم سازمان جهاني گمرك در نظر گرفته شده و محاسبه مي‌گردد، اگرچه به خودي خود نمي‌تواند پيامي مثبت يا منفي به همراه داشته باشد. به عنوان مثال ممكن است شكر به عنوان كالايي مصرفي تلقي شود، اما همين كالا مي‌تواند در فرآيند توليد نوشابه جزو مواد اوليه تلقي گردد. به عبارت ديگر حتي اگر روزي تمام صادرات ما مربوط به كالاهاي سرمايه‌اي و واسطه‌اي باشد، نمي‌توان آن را نشانه توفيق اقتصادي دانست.

يكي از دلايل اين امر اين است كه كشورهاي صنعتي و توسعه يافته در توليد ماشين آلات مزیت دارند. طبيعي است كه وقتي ما در سطح وسيعي به واردات اين اقلام اقدام كنيم، اين نشانه توفيق اقتصاد آنها است و نه ما. از سوي ديگر كشورها در توليد همه كالاهاي مصرفي مزيت نسبي ندارند و اگر كشوري واردات كالاي مصرفي نداشته باشد، قطعاً برخي كالاها را با هزينه بيشتري توليد مي‌كند كه اين امر به نفع اقتصاد آن كشور نيست. بنابراين بحث و جدلي كه در كشور پيرامون آمار اعلامي گمرك در خصوص كالاهاي واسطه‌اي و سرمايه‌اي وجود دارد، از پايه دچار اشكالاتي اساسي است.
ما مي‌توانيم فارغ از كلي‌ نگري اين اطلاعات و فارغ از جو زدگي فلسفه قديمي جايگزيني واردات، سبد وارداتي خود را بر اساس مزيت‌هايمان تنظيم كنيم. كشور ما هم‌اكنون از منظر بالاترين تعرفه‌ها سومين كشور دنيا است. به اين معني كه ما تركيب بهينه واردات را با ديوار تعرفه‌اي به هم ريخته‌ايم.
الگوی مدیریت
آن چه به توليد ما بيشترين لطمه را وارد كرده، واردات نبوده، بلكه عدم مديريت درست منابع ارزي حاصل از نفت بوده است. اين امر نرخ ارز را پايين‌تر از واقعيت‌هاي اقتصاد ايران نگه داشت و به نوعي يارانه‌اي را در اختيار واردات قرار داد و ما به جاي پرداختن به اصل مسأله تلاش كرديم با افزايش تعرفه قدرت رقابتي خود را حفظ كنيم. هم‌اكنون درجه اجماع كشورها در سازمان تجارت جهاني، گزينه ديگري را به جز پيوستن به اين سازمان براي ما باقي نگذاشته است. عليرغم بسياري از مخالفت‌ها ما به عنوان عضو ناظر در اين سازمان پذيرفته شده‌ايم، رژيم تجاري‌ خود را ارسال كرده و در فرآيند الحاق هم قرار گرفته‌ايم كه شاید اگر راه ديگري بود اين مسير را نمي‌رفتيم. بيش از 98 درصد از حجم تجارت دنيا در چرخه كشورهاي عضو اين سازمان شكل مي‌گيرد. كشورهاي عضو اين سازمان اختيار اين را دارند که براي كشورهاي غيرعضو تا سقف 400 درصد ديوار تعرفه‌اي ايجاد كنند.
بنابراين بايد با الگو قرار دادن كشورهاي پيشرفته و استفاده از تجارب آنها – كه براي بسياري از آنها روزگاري الگو بوده‌ايم و مانند مسافري كه در ايستگاه نشسته است، عبور و دور شدن آنها را تنها نظاره‌ کرده‌ایم – به اين بي‌انديشيم كه چگونه از پيوستن به اين سازمان بيشترين بهره را برده و كمترين ضرر را متحمل شويم.
شریان اصلی
شرايط كنوني كشور ما عادي نيست و تهديدات و مشكلات فعلی اقتصاد ما غيرقابل مقايسه با ساير ادوار تاريخ معاصر كشورمان است. در اين شرايط بايد ابتدا از اين فشارهاي غيرمعمول رهايي پيدا كنيم. در برابر بيماري كه شريان اصلي‌اش بريده است، كسي حتي به آسيبي مانند شكستگي استخوان ران او – كه در حالت عادي بسيار وخيم، خطرناك و درد آور است – توجه نمي‌كند. اقتصاد كنوني ما با اين تحريم‌ها حالت همان بيماري را دارد كه شريان وي بريده است. حال با استخوان ران شكسته (سوء مديريت‌ها)، تنگي نفس دارد (عوارض تورم و بيماري هلندي) و همچنين سرما هم خورده است (تعرفه‌ها و سياست‌هاي وارداتي). مشخص است كه اولويت‌هاي درماني اين بيمار چيست و آخرين مرحله درمان به كجا ختم مي‌شود. شايد در شرايط كنوني صحبت كردن در خصوص راهكارهاي پيوستن به سازمان تجارت جهاني كمي غيرواقعي به نظر برسد، اما نبايد فراموش كرد كه در اين شرايط حتي براي سرماخوردگي نيز داروهايي تجويز مي‌شوند تا حال بحراني بيمار كمي بهبود يابد. به اين مفهوم كه با نوسانات صعودي نرخ ارز و شرايط تورمي كنوني، علاوه بر اين كه بايد به فكر رفع تحريم‌ها باشيم تا شريان بريده شده را بخيه كرده باشيم، مي‌بايست بررسي مجدد كنيم تا ببينيم كدام تعرفه‌ها همچنان توجيه پذيرند. با افزايش نرخ ارز برخي از توليدات ما رقابت پذيري خود را بازيافته‌اند. به اين ترتيب مي‌توانيم با كاهش تعرفه، تورم وارداتي را در اين بخش‌ها كنترل كنيم. بايد توجه داشت كه نمي‌توان حكمي واحد براي همه تعرفه‌ها در شرايط كنوني صادر كرد.
کوه یخ
اميدواريم با رفع تحريم‌ها، برطرف كردن سوء مديريت‌ها و برقراري تكنوكراسي و شايسته سالاري بتوانيم در فضايي مناسب در مسير سياست‌هاي بهينه تجاری و الحاق به سازمان تجارت جهاني گام برداريم. در اين مسير ابتدا بايد اقتصاد كلان كشور را به ثبات برسانيم. نرخ تورم را مي‌توان با سياست‌هاي پولي و مالي مناسب و پرهيز از تزريق دلارهاي نفتي كنترل كرد. مي‌توان اندازه دولت را كوچك كرد و در جهت سياست‌هاي افزايش رشد اقتصادي و متعاقباً كاهش بيكاري گام برداشت. پس از اين اقدامات مي‌توانيم در بستري مناسب سياست‌هاي الحاق به سازمان تجارت جهاني را ارزيابي كنيم. تجربه الحاق كشورهايي مانند چين پيش روي ما است كه شكوفايي اين كشور را به همراه داشته اشته است، چرا كه ساختار اقتصادي اين كشور آمادگي كاهش تعرفه و رقابت را داشته و از اين حيث منتفع شده است. تعرفه همانند آبي است كه كوه يخ ناكارآمدي‌ها را در خود جاي داده است. هر چه اين سطح بالاتر رود، ناكارآمدي‌ها پنهان‌تر مي‌شوند و هر چه پايين‌تر باشد ناكارآمدي‌ها بيشتر جلوه خواهند كرد. از سوي ديگر مزيت‌هاي رقابتي كشور نيز متناسب با اين سطح پيدا و پنهان خواهند شد. به عبارت ديگر با كاهش تعرفه، به جاي اين كه منابع كشور به صورت ناكارا بين تمام فعاليت‌هاي اقتصادي توزيع شوند، هدفمند گشته و شكوفايي مزيت‌ها را به دنبال خواهند داشت. به اين ترتيب در نهايت مشخص خواهد شد كه ما در نقشه توليد جهان چه كاره‌ايم!

منبع: ماهنامه اقتصاد ایران

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *