تامین هزینه‌های مالی انتخابات در ایران ازجمله مسائلی است که لازم است یک‌بار برای همیشه درباره آن تعیین‌تکلیف شود.

 

تأمین هزینه‌های مالی انتخابات در ایران ازجمله مسائلی است که لازم است یک‌بار برای همیشه درباره آن تعیین‌تکلیف شود. واقعیت این است که در هر انتخاباتی بخشی از کاندیداها، از اقشار مختلف جامعه هستند که ضرورتا توانایی پرداخت کلیه هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی را ندارند و باید آن را از منابعی تأمین کنند. البته شاید در اینجا این سؤال ایجاد شود که چه نیازی به تبلیغات هست و چرا باید برای تبلیغات هزینه شود؟ پاسخ این سؤال روشن است؛ این حق انتخاب‌کنندگان و رأی‌دهندگان است که نامزدها را بشناسند و با آگاهی به آنها رأی بدهند. تبلیغات را نباید امری غیرضروری یا نمایشی دانست بلکه برعکس آن را باید حرکتی در راستای تحقق شناخت و آگاهی بیشتر در جریان انتخاب و رأی‌دادن در نظر گرفت. با پذیرفتن این فرض که تبلیغات امری ضروری است حال سؤال دوم مطرح می‌شود؛ منابع تبلیغات انتخاباتی از کجا تأمین خواهد شد؟

شاید بد نباشد در اینجا اشاره‌ای به تجربه سایر کشورهای جهان در این زمینه داشته باشیم. در ابتدا لازم است به این نکته نیز اشاره شود که کاندیداهای هر انتخاباتی، شامل مجالس قانون‌گذاری و دولت‌ها، یا مستقل و بر پایه هزینه‌های شخصی وارد انتخابات می‌شوند یا در کشورهایی با سازوکار حزبی قوی، نامزدها یک خاستگاه حزبی دارند و طبیعتا این احزاب وظیفه اصلی تأمین منابع مالی برای کاندیدای خود را برعهده می‌گیرند. در هر دو صورت، در کشورهای جهان قوانین و سازوکارهایی برای تأمین مالی در نظر گرفته شده و هزینه‌کردها در قالب این احکام و قوانین مجاز است.
برای مثال در نظام‌های مبتنی بر سیستم حزبی، احزاب هوادارانی دارند که آنها در قالب حق عضویت یا حمایت و اسپانسرینگ منابع مالی این احزاب را تأمین می‌کنند. جنس این هواداران متفاوت است می‌تواند با کمک‌های خرد باشد، که به این نوع تأمین مالی «crowdfunding» گفته می‌شود یا ممکن است در مبالغ بزرگ‌تر توسط شرکت‌ها یا فعالان اقتصادی یا سازمان‌های غیردولتی و نهایتا گروه‌های لابی باشد که هوادار یا حامی یک حزب باشند و منابع آن حزب را تأمین کنند. با وجود این برای این حمایت‌ها یک سقف تعیین شده است و قوانین دقیق و به‌روزی که در این زمینه تعیین شده این اجازه را به شخص یا سازمانی هوادار نمی‌دهد که تمام هزینه چند صد‌میلیون دلاری یک کمپین انتخاباتی را رأسا متقبل شود. در این زمینه همچنین قاعده مهم افشا وجود دارد. به این معنی که هواداران چه اشخاص و چه سازمان‌ها و نهادها باید گزارش هزینه‌های انتخاباتی را اعلام کنند. از سوی دیگر خود کاندیداها نیز باید پس از انتخابات گزارش مالی این حمایت‌ها را افشا و تکلیف پول‌های دریافتی را مشخص کنند. مهم‌تر از آن، بیلان مالی انتخاباتی یک کاندیدا یا یک حزب باید به سازمان‌های ذی‌ربط، به‌ویژه سازمان مالیاتی کشورها، ارائه شود. این قواعد و قوانین حتی درخصوص کاندیداهای مستقل نیز اعمال می‌شود.
بنابراین می‌توان گفت در دموکراسی‌های قدیمی‌تر و نهادینه‌شده در دنیا نحوه تأمین منابع مالی انتخابات و احکام و چارچوب‌های آن تعیین شده و تلاش شده است از این طریق شفافیت مالی منتخبان مردم به حداکثر رسانده شود تا از این طریق شائبه اینکه یک شرکت یا یک سرمایه‌دار بتواند تعداد زیادی نماینده را وام‌دار خود کند یا به‌عبارتی نظام سرمایه‌داری کشور بتواند دولت یا مجلس را در دست بگیرد، حتی‌الامکان از بین برود. به بیان دیگر در این کشورها تلاش شده حمایت‌های مالی به سمت جمعیت گسترده‌تری سوق پیدا کند تا با این مشارکت عادلانه و گسترده، نمایندگان مستقل‌تری در مناصب حضور پیدا کنند. متأسفانه این قوانین و قواعد در ایران اجرا نمی‌شود و بنابراین تأمین مالی نامزدها بدون شفافیت صورت می‌گیرد. به همین دلیل همیشه این شائبه وجود دارد که ممکن است گروهی یا مجموعه مالی‌ قدرتمندی بتواند تأثیرگذاری جدی بر انتخابات داشته باشد. به همین دلیل لازم است پس از گذشت ٣٧ سال از انقلاب اسلامی ایران تلاش کنیم بیش‌ازپیش به سمت شفافیت برویم. در این زمینه حتما اصلاح قانون لازم و ضروری است. به‌علاوه گاه قوانین موجود نیز در اجرا و نظارت معطل مانده‌ است و به همین دلیل علاوه بر اصلاح قانون نیاز به اجرا و نظارت دقیق وجود دارد. از سوی دیگر باید تلاش شود انتخابات قشری، گروهی و بدون شناسنامه به سمت انتخابات مبتنی بر احزاب سوق داده شود. زیرا در این صورت نه‌تنها کیفیت انتخابات تغییر خواهد کرد، بلکه شفافیت مالی نیز تأمین خواهد شد.
پدرام سلطانی؛ نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران
منتشر شده در روزنامه شرق

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *