برجام اثرش را از دست داده است
با توجه به اینکه اظهارات متناقضی در خصوص نتیجه مذاکرات میشنویم و دولت هم به نظر میرسد بودجه را مبتنی بر عدم رفع تحریمها بسته است، میخواهیم پیش9بینی شما را از اوضاع کسب و کار بخش خصوصی و مجموعه اقتصاد کشور در سال آینده بدانیم و اینکه برای بهبود اوضاع و جلوگیری از وخیمتر شدن شرایط اقتصادی چه راهکارهایی به دولت پیشنهاد میدهید؟
اتفاقاتی که از زمستان سال گذشته و با روی کار آمدن آقای بایدن و از سرگیری مذاکرات برجام رخ داد تا پایان دولت آقای روحانی نکاتی داشت که با نگاهی به آن نکات و رفتارها بیشتر میشود آینده را پیشبینی کرد. نکته اول این بود که به نظر میرسید دو طرف یعنی ایران و آمریکا دیگر توقعات سابق را از برجام ندارند بدان معنی که آمریکا چیزی بیشتر از برجام 2015 میخواست و ایران به چیزی کمتر از برجام 2015 راضی نبود و عملا دو طرف را به یک توقع واحد، به نام "حداقل برجام" میرساند. این چند ماه مذاکره به اضافه مذاکراتی که در دولت آقای رئیسی در حال انجام است نشان میدهد که دولت ایشان هم به این نتیجه رسیده است که برجام، علیرغم انتقادات فراوانی که این دولت به آن داشت، بهترین توافقی خواهد بود که امکان وقوع دارد و سقف اتفاقی است که در این دولت در مذاکره خواهد افتاد.
نکته دیگر که به عقیده من بسیار اهمیت دارد این است که ما دریافتیم نگاه حاکمیت در ایران به مذاکرات یک نگاه راهبردی نیست. به عبارتی قرار نیست چارچوب اقتصاد و راهبردهای آینده توسعه کشور از مسیر این مذاکرات بگذرد و ایران مذاکرات را صرفا به مثابه یک توافق موردی با گروه پنج به علاوه یک و در این مرحله آمریکا میبیند تا تحریمها رفع شود و نگاهی بیش از آن ندارد. در واقع این طور به نظر میرسد که برجام از نظر اقتصادی هیچ ارزش راهبردیای برای حاکمیت در ایران ندارد اما در حوزه سیاسی و امنیتی با نگاهی راهبردی به برجام نگریسته میشود. البته از ابتدا هم بسیاری آگاهان برجام را یک توافق امنیتی میدانستند نه اقتصادی و چنین نگاهی موجب شده حاکمیت ایران و تا حد زیادی کشورهای پنج به علاوه یک به دنبال این باشند که اولویت بیشتری به منافع امنیتی و سیاسی بدهند. شاید بشود وجه تمایز برجام 2015 و 2022 را این گونه بیان کرد که در برجام 2015 نگاه ایران بیشتر اقتصادی و نگاه پنج به علاوه یک عمدتا سیاسی و امنیتی بود اما در برجام 2022 نگاه ایران هم سیاسی و امنیتی شده و بیشتر به دنبال گرفتن تضامین و ترجیحات سیاسی است و به همین دلیل از اینکه موضوع را به مسائل سیاسی و امنیتی دیگری مانند نقش ایران در منطقه یا توسعه نظامی، تسلیحاتی و موشکی گره بزند به طور جدی اجتناب میکند.
با این استدلال آیا نباید به دستاوردهای اقتصادی برجام 2022 خوشبین بود؟
با فهم این موضوع به نظر میرسد آن چه اتفاق خواهد افتاد یک توافق تاکتیکی خواهد بود برای حفظ یک کانال زیست سیاسی امنیتی برای حاکمیت ایران. من فکر میکنم این شکل از توافق در نهایت رخ میدهد اما آن خوشبینیهایی که به برجام 2015 و یا شش دور مذاکرات در دولت آقای روحانی داشتیم را نباید به برجام جدید داشته باشیم. به تعبیری باید تصور کنیم این توافق یک توافق تاکتیکی برای طرفین (پنج به علاوه یک و ایران) است و یک توافق تاکتیکی نمیتواند یک توافق پایدار، رشد یابنده، توسعه یابنده و مستمر باشد و در آینده همچنان منافع همه طرفها به ویژه منافع ایران و آمریکا را حفظ کند. در مجموع پیام چنین رویکردی این است که این توافق نمیتواند پایدار باشد و صرفا فضایی اولیه برای برداشتن بخشی از تحریمها، امکان نسبی برای فروش نفت ایران، آزادسازی بخشی از منابع بلوکه شده ایران فراهم میکند که همه اینها زیر ذره بینهای دقیق آمریکا و پنج کشور دیگر خواهد بود. از این نظر آزادی عمل اقتصادیای که در برجام 2015 به تدریج میرفتیم که به دست بیاوریم، البته هنوز حاصل نشده بودند و آن زمان فقط چشماندازش را داشتیم، هیچگاه نمیتوانیم به دست بیاوریم و شکنندگی برجام 2022 میتواند به محدودیت در بهرهبرداری بلند مدت از منافع این توافق منجر شود.
بهطورمشخص با توجه به سیگنالهای تازهای که بازار در واکنش به احتمال حصول توافق از خود نشان میدهد. برجام 2022 چه تاثیراتی روی حوزههای مختلف اقتصادی از جمله فضای کسب و کار بخش خصوصی خواهد داشت؟
به باور من با توجه به سیگنالهای اخیر بازار اگر اتفاق غیرمترقبهای رخ ندهد، در حال نزدیک شدن به نوعی از توافق هستیم که این توافق خیلی محدودتر از برجام 2015 خواهد بود. در واقع شاید ظاهر این توافق، رفع تحریمها را نشان دهد اما در باطن علیرغم اینکه ایران به دنبال راستی آزمایی است هیچگاه میزان گشایشی که میشد در برجام 2015 انتظار داشت در برجام جدید نمیتوان انتظار داشت از این بابت که کشورهای پنج به علاوه یک به درجاتی (آمریکا و اروپا بیشتر، چین و روسیه کمتر) به ایران دارای قدرت هستهای و یا نزدیکتر به قدرت هستهای حساس هستند لذا مراقبتهای شدیدتر و جدیتری خواهند داشت ضمن اینکه سایر نقاط اختلافی با گروه 5+1 که از گذشته بوده تاکنون تشدید شده زیرا دولت سیزدهم که دست راستیتر است، باعث شده نگرانی کشورهای غربی در خصوص دغدغههایی که داشتند بیشتر شود. حتی سایر ذی نفعان غیرمستقیم در منطقه و در راس آنها عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیح فارس، همسایگان و در نهایت اسرائیل هم نسبت به گذشته به این توافق حساستر شده اند و در تعامل بیشتری با مذاکرهکنندگان هستند کما اینکه این تعامل که در برجام 2015 پنهانی بود، امروز آشکار شده و حتی ملاقاتها رسانهای شده است و همگرایی بین ذینفعان مستقیم و غیرمستقیم را بالا برده تا در خصوص نقاط حساسیتزا در آینده فکر و عمل کنند.
با این توضیحات میتوانیم توافقی اولیه و محدود را در آینده نه چندان دور در دیدرس داشته باشیم اما نباید زیاد روی آن حساب باز کرد چون این توافق، ماه عسلی دارد که می تواند نرخ ارز را کاهش و درآمدهای حاصل از فروش نفت را تا حدی افزایش دهد. این توافق میتواند هزینههای تجارت خارجی ما را کاهش دهد اما تاثیر زیادی روی اندازه تجارت خارجی ما نخواهد داشت چون به عقیده من پس از برجام 2015 اندازه تجارت خارجی ما به جز نفت و فراوردههای نفتی دیگر افزایش نمی یابد چرا که راههای دور زدن تحریمها را تا حد زیادی یاد گرفتهایم و در حدی که در کشور ظرفیت تولید صادراتی داریم صادرات را انجام میدهیم. پس توافق اولیه و محدود احتمالی از این منظر برای تجارت خارجی ایران جز در کاهش هزینهها اثر مهمی نخواهد داشت. البته افزایش فروش نفت و نیاز دولت به فروش ارز حاصل از آن درب واردات را باز خواهد کرد. در حوزه سرمایهگذاری هم فکر نمیکنم چشمانداز مثبتی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ابعاد بزرگ داشته باشیم چون شرکتهای بزرگ چند ملیّتی نسبت به کار با ایران حسّاس تر شده اند و به گونهای وارد ایران نمیشوند که اگر اتفاق دیگری افتاد هزینههای سنگین برای خروج شان متحمّل شوند بنابراین احتمالا شرکتهای کوچک با نگاه به اجرای پروژه و برداشت سریعتر منافع و یا شرکتهای متوسط با سرمایهگذاری کوچک ممکن است به ایران بیایند. در حوزه سرمایهگذاری داخلی نیز با وضعیتی خنثیکننده مواجه هستیم. در واقع این توافق تا حدودی میتواند سرمایهگذاری واحدهای اقتصادی با قصد ادامه کار در کشور یا بخش عمومی غیر دولتی و بخشی از بخش خصوصی را افزایش دهد اما در سوی دیگر نیرویی خنثی کننده یعنی خیزش خروج سرمایهای که از دهه 90 در کشور داشتیم همچنان تداوم خواهد داشت و در نهایت موجب می شود نرخ تشکیل سرمایه ثابت در کشور که طی 10 سال اخیر منفی بوده به آستانه صفر میل کند، یا قدری و برای مدت گذرایی مثبت شود که این امر نمی تواند پیشران و موتور محرّکه رشد اقتصادی کشور در سالهای متمادی باشد. بدین ترتیب شاید بتوانیم بهره این توافق را در یک تا دو سال داشته باشیم و بعد غروب بهره برداری از این توافق فرا می رسد مگر اینکه رویکرد سیاسی و امنیّتی کشور تغییر جدی و پایه ای کند.
انتظار مثبتی که بازار نسبت به انجام توافق دارد، باعث آرامش شده است. در دو سه هفته اخیر بازار به آرامش نسبی رسیده و نرخ ارز کاهش تدریجی داشته و التهابات قیمتی در بازارهایی مانند خودرو، لوازم خانگی، سایر کالاهای وارداتی و حتی مواد غذایی، منهای بخشی که ارز 4200 تومانی اش قطع شده، تا حدی فرو نشسته است. این ها همه پیش آگهی توافق است. بر همین اساس میتوان داوری کرد که اگر توافق حاصل شود، انتظارات مثبت حتی با شیب بیشتر تا مدتی در اقتصاد ما ادامه پیدا می کند و بر عکس اگر بازار احساس کند توافق انجام نمی شود مجددا درگیر التهابات خواهد شد.
اما با فرض توافق، مشکلات ساختاری کماکان گریبانگیر اقتصاد ماست. آنچه سربار مشکلات اقتصادی و بحرانهای اقتصادی شده قطع ارتباطمان با جامعه جهانی، عدم فروش نفت و نبود امکان وصول درآمدهای ارزی دولت است. توافق البته میتواند شرایط را اندکی برای اصلاح ساختارهای اقتصادی مساعدتر کند اما قادر به حل این مشکلات ساختاری نیست. باید به این توجه داشت دولت کنونی سرمایه اجتماعی اندکی دارد، مطالبات گروههای مختلف بیپاسخ مانده و رویکرد دولت پاسخ مساعد به این مطالبات نیست. لذا نگرانی زیادی در دولت ایجاد و امکان اصلاحات ساختاری سخت تر شده است. در کنار این موارد باید توجه داشت که متاسفانه بدنه بروکراسی کشور بسیار نحیف و تُنُک شده، به ویژه که در انتصابات دولت جدید تجربه، سابقه و علم کمتر دیده می شود و به نظر میرسد اینها مردان و زنان اصلاحات ساختاری نیستند.
منبع: مصاحبه با پدرام سلطانی منتشر شده در روزنامه قدس
هیچ آیتمی برای نمایش وجود ندارد.