همه چیز خیلی سریع و با نظم و سامان دقیقی هماهنگ شد؛ نظمی که حاصل نگرش مثبت یک مدیر به نقش روابط عمومی و به تبع آن توانمندی این بخش در حوزه ارتباط با رسانه ها است. در دومین روز کاری سال جدید پس از تعطیلات دو هفته ای نوروز، به دفتر کار دکتر پدرام سلطانی نایب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران رفتیم تا با او درباره صنعت نفت در سال تولید ملی صحبت کنیم. پدرام سلطانی که دارای مدرک دکترای حرفه ای پزشکی از دانشگاه تهران و MBA از دانشگاه منچستر انگلیس است طی یک دهه گذشته به نامی آشنا در عرصه اقتصاد کشور تبدیل شده است. در بین مسوولیتهای مختلف اقتصادی او، حوزه نفت جایگاه بارزی دارد. او طی سالهای 1382 تا 1385 دبیرکل اتحادیه صادرکنندگان فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی ایران بود که در آخرین سال حضور او در این مسوولیت، اتحادیه به تشکل صادراتی نمونه کشور تبدیل شد. او صندوق توسعه صادرات فرآورده های نفتی ایران را بنیانگذاری کرد و از سال 84 تا 86 مدیرعامل صندوق توسعه صادرات فرآورده های نفتی ایران بود و از بدو تاسیس این صندوق تاکنون عضو هیات مدیره این صندوق بوده است. بنیانگذاری اتاق بازرگانی و صنایع جوانان ایران و عضویت در شورای کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین المللی از دیگر فعالیت های او در عرصه اقتصاد کشور محسوب می شود. با سلطانی درباره وضعیت صنعت نفت ایران در سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی گفت وگو کردیم و او از اولویت های صنعت نفت در سال جاری سخن گفت. مهمترین دغدغه نایب رئیس اتاق ایران در سال جاری همچنان حمایت از بخش خصوصی و تولید داخلی است که به زعم او مسوولان تنها وقتی که مجبور شوند به این حمایت ها روی می آورند.
همه چیز خیلی سریع و با نظم و سامان دقیقی هماهنگ شد؛ نظمی که حاصل نگرش مثبت یک مدیر به نقش روابط عمومی و به تبع آن توانمندی این بخش در حوزه ارتباط با رسانه ها است. در دومین روز کاری سال جدید پس از تعطیلات دو هفته ای نوروز، به دفتر کار دکتر پدرام سلطانی نایب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران رفتیم تا با او درباره صنعت نفت در سال تولید ملی صحبت کنیم. پدرام سلطانی که دارای مدرک دکترای حرفه ای پزشکی از دانشگاه تهران وMBAاز دانشگاه منچستر انگلیس است طی یک دهه گذشته به نامی آشنا در عرصه اقتصاد کشور تبدیل شده است. در بین مسوولیتهای مختلف اقتصادی او، حوزه نفت جایگاه بارزی دارد. او طی سالهای 1382 تا 1385 دبیرکل اتحادیه صادرکنندگان فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی ایران بود که در آخرین سال حضور او در این مسوولیت، اتحادیه به تشکل صادراتی نمونه کشور تبدیل شد. او صندوق توسعه صادرات فرآورده های نفتی ایران را بنیانگذاری کرد و از سال 84 تا 86 مدیرعامل صندوق توسعه صادرات فرآورده های نفتی ایران بود و از بدو تاسیس این صندوق تاکنون عضو هیات مدیره این صندوق بوده است. بنیانگذاری اتاق بازرگانی و صنایع جوانان ایران و عضویت در شورای کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین المللی از دیگر فعالیت های او در عرصه اقتصاد کشور محسوب می شود. با سلطانی درباره وضعیت صنعت نفت ایران در سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی گفت وگو کردیم و او از اولویت های صنعت نفت در سال جاری سخن گفت. مهمترین دغدغه نایب رئیس اتاق ایران در سال جاری همچنان حمایت از بخش خصوصی و تولید داخلی است که به زعم او مسوولان تنها وقتی که مجبور شوند به این حمایت ها روی می آورند.
در سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، طبیعتا این مقوله بیش از گذشته مورد توجه مسوولان قرار خواهد گرفت. به اعتقاد شما صنعت نفت در عرصه اقتصادی کشور در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی از چه جایگاهی برخوردار است؟
تولید ملی یا به عبارتی آن چیزی که هر کشور یا هر ملتی به وجود می آورد الزاما یک کالای فیزیکی نیست، بلکه هر چیزی که زائیده فکر و ذهن و عمل و فعالیت شهروندان یک کشور است. شاید در دنیای امروز مهمترین سنجه برای مقایسه کشورها با هم و همچنین برای سنجش میزان سرعت رشد و حرکت آنها در مسیر توسعه به سمت توسعه یافتگی مقوله تولید است و شاخصی که براساس آن کشورها را با هم مقایسه کنند شاخص تولید ناخالص ملی است؛ حالا چه در مقیاس کلان و چه در مقیاس سرانه که نشانه میزان رفاه، توسعه یافتگی و میزان تولید سرانه شهروندان یک کشور است. بنابراین اتکای به تولید ملی، منحصر به کشور ما نیست و به طور کلی یک معیار سنجش جهانی است. در کشور ما که اتکای زیاد به ذخایر زیرزمینی و به ویژه منابع نفتی و گازی وجود دارد، یکی از مهمترین جلوه های تولید ملی، همان میزان کمی و کیفی رشد حرکت ما در مسیر تولید و کارآیی تولید در حوزه نفت و گاز و صنایع پایین دستی آن از جمله پتروشیمی است. به هرحال حوزه نفت و صرفا تولید نفت خام، 20 درصد از تولید ناخالص ملی ما را به خود اختصاص می دهد و این عدد بدون در نظر گرفتن صنایع پایین دستی است. بنابراین حرکت در مسیر رشد و توسعه تولید ملی، لاجرم در اقتصادهایی مثل کشور ما که وابسته به نفت هستند، مسیرش از نفت باید عبور کند؛ به این مفهوم که ما هرچقدر میزان توسعه یافتگی خودمان را در تولید نفت و گاز و هرچقدر فناوری های مربوطه را در داخل کشورمان بتوانیم تقویت کنیم طبیعتا به این سمت گام برمی داریم که توسعه را به بخشهای دیگر اقتصاد کشور تعمیم دهیم یعنی از استخراج عبور کنیم و به صنایع پایین دستی با ارزش افزوده بسیار بیشتر برسیم و از آن هم فراتر برویم و به فناوری های پیشرفته وابسته به مواد اولیه نفتی برسیم. اتکای تولید درکشورهای آسیای جنوب شرقی و خاور دور، اصولا بر همین صنایع است یعنی مثلا در سنگاپور، تایوان، کره جنوبی، و کمی قبل تر از آنها در ژاپن و نهایتا در چین، اگر ترکیب تولیدات این کشورها را طبقه بندی کنید می بینید که بخش قابل توجهی از آن از تولیداتی هستند که از صنایع پایین دستی یا فناوریهای پیشرفته متکی به مواد نفتی و محصولات پتروشیمی هستند. ما این تصویر را از کشورهای پیش روی خود داریم که از منابع و ذخایر سوختهای فسیلی بهره مند نیستند اما این مسیر پیشرفت را طی کرده اند. طبیعی است که ما باید بتوانیم این مسیر را بهتر، سریعتر و با اتکای مطمئن تر به مزیت های نسبی اقتصاد کشورمان طی کنیم. لذا اگر به موضوع تولید ملی از منظر اتکا و اعتنا به مزیت های نسبی اقتصاد کشورمان نگاه کنیم حتما باید به این موضوع توجه کنیم که مسیر توسعه اقتصادی ما لاجرم از نفت عبور می کند. سال هاست که ما نفت را متهم می کنیم که موجب عقب ماندگی ما شده است.اما من اعتقاد دارم که مدیریت محدود به تفکر نفتی و مدیریتی فارغ از اینکه نفت را محور توسعه اقتصاد کشور قرار دهد موجب بروز این مشکل شده است. ما کشورهایی را هم در جهان داریم که منابع نفتی بخش مهمی از درآمدهای اقتصادی آنها را تامین می کند ولی در جریان توسعه یافتگی و تقویت تولید ناخالص ملی و افزایش درآمد سرانه خود، توانسته اند بهره گیری بیشتری از نفت بکنند. این امر نشان می دهد که وجود نفت در کشور، لزوما به معنای عقب ماندگی نیست بلکه نگاه به نفت، نوع مدیریت و ارتباط برقرار کردن بین نفت و سایر اجزای توسعه اقتصادی است که اگر درست انجام شود موجب رشد و توسعه است و اگر درست انجام نشود، در جا زدن اقتصاد را موجب می شود. البته این هم یک تله است به این مفهوم که شما وقتی می توانید تولیدی داشته باشید که از طریق آن با هزینه کم، درآمد بالایی کسب کنید لذت بخش است و نفت هم از اینگونه تولیدات است. نفت ارزش ذاتی بالایی دارد و متاسفانه این ارزش ذاتی در اقتصاد و تاریخ صنعت نفت ما از ارزش افزوده استخراج تفکیک نشده یعنی ما هر بشکه نفت را که از زیرزمین استخراج می کنیم و ارزش آن مثلا 120 دلار است، آن را حاصل تلاش خودمان قلمداد می کردیم در حالیکه با عدد و رقم مشخص است که ما چقدرهزینه اکتشاف و هزینه استخراج شده و چقدر هزینه های جانبی داشته ایم که حداکثر به یک دهم مبلغ فروش بالغ می گردد. ما در این تله گرفتار شده ایم و به زعم خود، یک تولید سودآور می کنیم و فکر می کنیم دلیلی ندارد دنبال تولیدات با سودآوری کمتر و هزینه های بیشتر و سرمایه گذاری کلان تر برویم. متاسفانه اینجا غفلت کرده ایم و در صنعت نفت نزدیک بینی مدیریتی داشته ایم و نگاه عمیق و وسیعی نداشته ایم که در اقتصاد کشور ما نفت، قطعه ای از ترکیب کامل اقتصاد است و ما نباید بقیه قطعات را فراموش کنیم. من فکر می کنم بازتعریف تولید ملی با در نظر گرفتن نفت به عنوان محور توسعه حتما یکی از اقدامات مهمی است که ما امسال باید روی آن تمرکز کنیم. اگرچه در جریان سالهای گذشته به خصوص در برنامه سوم توسعه اقتصادی کشورمان بیشتر به این موضوع پرداخته شد که برای نفت، بهره مالکانه در نظر گرفته شود و نگاه جدیدی به صنعت نفت صورت گیرد که موجب توسعه اقتصاد کشور شود و همان موضوع باعث سرمایه گذاری های بسیار خوبی در حوزه پتروشیمی شد و این تفکر در آن زمان تقویت شد اما متاسفانه مدتی به محاق فراموشی رفت و آن مسیر ادامه پیدا نکرد که اگر ادامه پیدا می کرد ما جایگاه بهتری نسبت به شرایط کنونی داشتیم. امروز ما می بینیم که علیرغم تمام تحریم هایی که طی سالهای اخیر به اقتصاد کشور ما تحمیل شده، صادرات ما در حال رشد است. این محصول همان تفکری است که در طول سالهای برنامه سوم توسعه کاشته شد و امروز در حال چیدن میوه های آن هستیم. حالا اگر امروز بخواهیم تصور کنیم در 10 سال آینده کجا خواهیم بود، متاسفانه چون یک غفلت 6-7 ساله داشتیم، متاسفانه نتوانستیم بذرهای جدیدی بکاریم تا مجددا این میوه چینی های ما ادامه داشته باشد و نهالستان تنک ما قدری وسعت و باروری و تنوع بیشتری پیدا کند. شاید امسال با تمرکز روی این مفهوم، مجددا تجربه طولانی صنعت نفت و به خصوص مقاطعی که ما موفق شدیم دستاوردهای بهتری داشته باشیم–از جمله برنامه سوم توسعه–و در تولید نفت و گاز دستاوردهای خوبی داشتیم مرور کنیم و مجددا آنها را تکرار و تقویت کنیم ومسیری را که اشتباه رفته ایم اصلاح کنیم.
طی سالهای اخیر مباحثی همچون جلوگیری از خام فروشی در حوزه نفت و ضرورت تبدیل نفت به فرآورده ها مطرح شده و بسیار از سوی مسوولان پیگیری می شود. در سالی که تولید ملی در صدور برنامه ها باید قرار گیرد، این تولید در عرصه نفت را چگونه ارزیابی می کنید؟
من در کل اعتقادی دارم و آن را اینجا هم تکرار می کنم: ما باید خیلی دقت کنیم که اسیر کلیشه ها نشویم. چون هرچقدر در جریان زندگی، اعتقاد و تفکر و استنتاج شخصی خود را به کلیشه هایی که خارج از ذهن ما به وجود آمده یسپاریم، مثل این است که از عقل خود در حداقل امکان بهره گیری می کنیم. من این مفهوم را که خام فروشی، امر مثبتی نیست، در کل می پذیرم اما احساس می کنم این هم یکی از همان کلیشه هاست. ما باید ببینیم که وقتی از خام فروشی صحبت می کنیم، در مقابل آن چه چیزی را قرار داده ایم؟ یعنی اگر امروز می گوییم خام فروشی نکنیم، در مقابل آن چه تولیدی در کشور می خواهیم داشته باشیم؟ اولین چیزی که به ذهن همه می رسد، پالایش نفت است. زمانی که این موضوع مطرح می شود، باید در فضای حرفه ای صنعت نفت قرار بگیریم و ببینیم وضعیت صنایع پالایشی در دنیا چگونه است. دهه 60 و 70 و تقریبا در اواسط دهه 80، دوران طلایی صنعت پالایش در دنیا بود. بعد از آن به جهت آنکه ظرفیت سازی در حوزه پالایش در دنیا از میزان مصرف و حتی از میزان استخراج و تولید نفت پیشی گرفت صنعت پالایش وارد دوران رکود خود شد و هنوز نتوانسته از آن دوران خارج شود. نفت و فرآورده های نفتی و به ویژه حاملهای انرژی که بخش عمده ای از تجارت را به خود اختصاص می دهند، این حوزه از تولید، یک حوزه استراتژیک در دنیا محسوب می شود که صرفا با عرضه و تقاضا گره نخورده بلکه بیش از آن با امنیت گره خورده یعنی اگر تجارت نفت و تجارت حاملهای انرژی دچار اختلال شود، کشورها با مشکلاتی مواجه می شوند که می تواند امنیت ملی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین بیش از آنکه مراقبت کنند پالایشگاه هایشان چه وضعیتی دارند و سودآوری دارند یا نه، مراقب این هستند که تولید در آن انجام شود و اگر امروز به وضعیت صنعت پالایش در دنیا نگاه کنید می بینید که بسیاری از پالایشگاهها فقط به طور استراتژیک تولید می کنند و سودی ندارند. یعنی نفت خامی که خریداری می کنند، روز به روز گرانتر می شود. برخلاف تصور برخی که فکر می کنند سود بخش پالایش بیشتر می شود، این سود، کمتر می شود. همین چند روز پیش اعلام شد که در اروپا و به ویژه بخش جنوبی این قاره، بیش از 20 پالایشگاه به دلیل افزایش قیمت نفت، زیان ده شده اند و هرچقدر هم قیمت نفت افزایش پیدا کند ضرر آنها بیشتر می شود. یک استدلال دیگر هم پشت این قضیه وجود دارد. ممکن است برخی بگویند این کشورها نفت را خریداری می کنند دچار مشکل می شوند و ما خودمان نفت داریم و می توانیم با احداث پالایشگاه، بدون ضرر دهی، فرآورده های نفتی تولید کنیم و به دنیا بفروشیم. اینجا باز همان موضوع قبلی مطرح می شود و آن اینکه نفت یک ارزش ذاتی دارد که ما نباید از آن غفلت کنیم. اینکه چون ما منابع نفتی داریم، می توانیم نفت تولید کنیم و سود هم ببریم، اگر منظور ما از سود، همان ارزش ذاتی است، یعنی نفتی که می توایم در کانال سوئز هر بشکه 125 دلار بفروشیم، خودمان به پالایشگاهها ارزان تر بفروشیم تا آنها فرآوردها تولید کنند و بفروشند، نگاه حسابداری به این موضوع می گوید که شما از ارزش ذاتی نفت خود می زنید تا پالایشگاه ایجاد کنید و نفت تولید کنید. پس اینجا شما سود نمی کنید. اگر می خواهید کار استراتژیک انجام دهید، یعنی همان کاری که مصرف کنندگان نفت در اروپا انجام می دهند، می توانید؛ اما استراتژی آنها حفظ امنیت است و استراتژی ما می تواند مثلا خارج کردن آنها از چرخه پالایش باشد. اما این هم کار ساده ای نیست چون اگر اینطور باشد چرا عربستان این کار را انجام نمی دهد؟ چرا روسیه این کار را نمی کند؟ پس تغییر موقعیت ها کار ساده ای نیست. ما می توانیم امروز برای 20 سال بعد سرمایه گذاری کنیم اما برای امروز نمی توانیم سرمایه گذاری کنیم. بنابراین باید ببینیم در بخش استراتژیک صنعت نفت، در 20 سال آینده، دنیا کجاست؟ چقدر مصرف دنیا افزایش پیدا می کند؟ پالایشگاههای دنیا در چه شرایطی قرار می گیرند؟ روابط استراتژیک بین کشورها در چه وضعیتی قرار می گیرد و آیا شرائط به ما اجازه می دهد که چنین حرکتی داشته باشیم؟ چون شما می خواهید دنیا را به گوشه رینگ ببرید و بگویید می خواهم وابستگی شما را به خود افزایش بدهم. این حرفها فقط بار اقتصادی ندارد و بار سیاسی جدی هم دارد. به خصوص برای کشور ایران با توجه به وضعیت سیاسی که اکنون با کشورهای دیگر دارد. بنابراین موقعی که از عبارت خام فروشی استفاده می کنیم قدری باید مفاهیم حرفه ای نفت و ساختارهایی که طی دهه های اخیر شکل گرفته را بشناسیم و ارتباطات و مبادلات آنها را با هم شناسایی کنیم و متوجه آنها باشیم و در نهایت تحلیل کنیم. ما اتقافا در برنامه سوم حرکت درستی انجام دادیم چون حرکت از خام فروشی به سمت ایجاد ارزش افزوده بیشتر در پتروشیمی، امکانپذیرتر بود که شد. اگر همان زمان به جای پتروشیمی، پنج پالایشگاه احداث می کردیم، مطمئن باشید این میزان فروشی که امروز در صنعت پتروشیمی داشتیم نمی توانستیم داشته باشیم. در مجموع، حرکت ما از اقتصاد متکی به منابع زیرزمینی به اقتصاد تولیدکننده محصولات با ارزش افزوده بالاتر باید باشد. اما آیا لزوما این مسیر از پالایش می گذرد؟ آقای مهندس زنگنه وزیر اسبق نفت در آن زمان معتقد بود سرمایه گذاری در حوزه پالایش سودی ندارد که حاصل نگاه کارشناسی او بود؛ هرچند که برخی مخالف او بودند. البته منظور من این نیست که در حوزه پالایش سرمایه گذاری نکنیم بلکه من می گویم در شرایط فعلی بهتر است در این مورد صحبت نکنیم چون در شرایط بحران با دنیا قرار داریم و باید مساله فعلی را مدیریت کنیم. بحث ما تقاضا نیست، بلکه ظرفیت سازی تولید در پالایش است. میزان پالایش در دنیا هم اکنون بیش از تولید نفت و بیش از تقاضا برای حاملهای انرژی است. ما هم اگر در چنین وضعیتی پالایشگاه احداث کنیم ظرفیت سازی جدید می کنیم که این مساله را باید در افق 15 ساله و 20 ساله لحاظ کنیم. به اعتقاد من بهتر است امروز سرمایه مورد نیاز برای ایجاد پالایشگاهها را به سمت افزایش تولید ملی در حوزه های با ارزش افزوده بالاتر یعنی پتروشیمی هدایت کنیم. یعنی سرمایه مورد نیاز برای ساخت پالایشگاهها را به میدان گازی پارس جنوبی هدایت کنیم و ابتدا عقب ماندگی خود از قطر را با گامهای بلندتری جبران کنیم. از طریق افزایش تولید گاز می توانیم صنعت پتروشیمی را بیش از پیش توسعه دهیم چرا که اتکای صنعت پتروشیمی به گاز است و هرچقدر تولید گاز را افزایش دهیم، تولیدات پتروشیمی افزایش می یابد که ارزش افزوده آن به مراتب بیشتر از پالایش نفت است.
با توجه به شرایط تحریم اقتصادی، بخش خصوصی داخل کشور می تواند حضور فعالتری در عرصه های مختلف تولید و سرمایه گذاری داشته باشد. حضور بخش خصوصی در صنعت نفت را چگونه ارزیابی می کنید؟
جذب سرمایه به چشم اسفندیار صنعت نفت و سایر صنایع تبدیل شده است. ما در صنعت نفت با چالش سرمایه گذاری مواجه هستیم و صحبت درباره اینکه بخش خصوصی در سرمایه گذاری چه سهمی می تواند داشته باشد بسیار مشکل است. ما در سرمایه ورودی به صنعت نفت نقصان داریم و برای بخش خصوصی مشکل است که این نقصان را برطرف ساخته و خلاء را پرکند. سرمایه های داخلی را وزارت نفت با ابزارهای مختلف مثل فروش نفت، عرضه اوراق مشارکت و جلب مشارکت بانکها می تواند جذب کند تا سرمایه های متفرق جذب شود اما این با آنچه برای توسعه اقتصادی در برنامه 5 ساله پنجم نیاز داریم بسیار فاصله دارد. پیش بینی برنامه پنجم این است که در اقتصاد کشور هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری انجام شود که این مبلغ بدون در نظر گرفتن پتروشیمی و صنایع پایین دستی برای صنعت نفت 200 میلیارد دلار یا سالانه 40 میلیارد دلار است که باتوجه به واقعیات امروز، تحقق این سرمایه گذاری، ساده نیست. در گذشته، این فرصت فراهم شده بود که بخش خصوصی را به مقیاس قابل قبول برسانیم که متاسفانه این فرصت از دست رفت. همان دوره ای که شرکت های بزرگ نفتی دنیا به سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران روی آوردند می توانستیم بخش خصوصی خود را تقویت کنیم ولی حلاوت ورود بی دردسر شرکت های بزرگ نفتی به کشور موجب شد بخش خصوصی را فراموش کنیم درحالیکه بخش خصوصی در آن زمان می توانست با حضور جدی در بخش های پیمانکاری، فناوری های نوین و بومی سازی ساخت، حضور گسترده تر و فعالتری در تامین و تولید قطعات و تجهیزات مورد نیاز در صنعت نفت کشور داشته باشد و به حدی توانمند شود که در شرایط تحریم و محدودیت، بتواند از قدرت چانه زنی در عرصه بین الملل برخوردار باشد و به آلترناتیوی برای بخش دولتی تبدیل شود تا شرکت هایی را که به خاطر تحریم ها، امکان همکاری با بخش دولتی را ندارند به کشور جذب کند. اما چون در آن سال ها این اتفاق نیافتاد، حالا باید ظرفیت های بخش خصوصی کشور را بیشتر از سرمایه گذاری، در حوزه های پیمانکاری جستجو کنیم. البته بخش خصوصی کشور در مقاطع مختلف اعلام کرده که اگر فرصت مناسب ایجاد شود می تواند در سرمایه گذاری ها هم نقشی برعهده بگیرد.
در سال جاری، مهمترین اولویت های صنعت نفت را چه مسائلی می دانید؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اطلاعات دقیق تری است که بعضا ممکن است محرمانه تلقی شود. از جمله اینکه وزارت نفت امسال چقدر می تواند منابع داخلی و بودجه را جذب کند و چه میزان از منابع دیگر تامین مالی می شود و موضوع دیگر اینکه تحریم در چه بخش هایی می تواند وقفه ایجاد کند. اما اولویت توسعه صنعت نفت از گذشته همچنان پابرجاست یعنی باید تولید صیانتی در کشور را مورد توجه قرار داد و تلاش برای تولید به گونه ای نباشد که به خاطر یک بشکه نفت بیشتر، 10 بشکه نفت را از دست بدهیم. همچنین جبران عقب ماندگی در میادین مشترک از اهمیت خاصی برخوردار است. باید دید در بین مسوولان، حفظ ظرفیت تولید نفت به هر قیمتی مورد توجه قرار دارد یا خیر. با توجه به شرایط کنونی به نظر می رسد کفه ترازو به سمت حفظ تولید نفت به هر قیمتی سنگین تر می شود و بدینوسیله هزینه های درازمدت تحریم افزایش می یابد.
به موضوع تحریم اشاره کردید که طی ماه های اخیر به سمت صنعت نفت ایران سوق پیدا کرده و شاهد سنگین تر شدن فشارها روی این صنعت هستیم. فکر می کنید تحریم نفتی در سال جاری چه تاثیراتی در پی خواهد داشت؟
اثرات تحریم نفتی ایران تا حد زیادی به روند کشمکش های موجود بین دو طرف ماجرا ارتباط دارد. از نظر زمان بندی ما چند نقطه عطف را در پیش داریم که بر روند موجود تاثیرگذار است. نحوه مواجهه با این نقاط عطف هم بر روند تاثیر می گذارد که اگر به خوبی آن را مدیریت کنیم به سود ماست و می تواند اثر مورد انتظار را که افزایش قیمت نفت است ایجاد کند. موضوع دیگر، وضعیت اقتصاد کشورهای خریدار نفت به ویژه در اروپا است که در چند ماه آینده قطعا باز هم خبرهای بیشتری در مورد وضعیت ناخوشایند کشورهای بحران زده در اروپا خواهیم شنید و اخیرا یونان اعلام کرده ممکن است به تزریق مالی سوم نیاز پیدا کند که این امر مجددا بحران را در این کشور افزایش می دهد. با توجه به نکات فوق در چند ماه آینده شاید خیلی نتوان به دقت پیش بینی کرد که شرایط چگونه پیش خواهد رفت اما نکته مهم برای ما این است که جریان به هر سمتی پیش برود، اگر از طریق دیپلماتیک مدیریت نشود چالش های اقتصادی ما را افزایش خواهد داد. در هر صورت طی ماه های آینده چالش های اقتصادی ما بیشتر خواهد شد اما مدیریت صحیح دیپلماتیک می تواند روند افزایش این چالش ها را کندتر کند و در غیر این صورت، این روند سرعت و شدت بیشتری به خود می گیرد. به هر حال اولویت شماره یک اقتصاد کشور در سال جاری باید مدیریت صحیح بحران موجود باشد.
در آستانه برگزاری هفدهمین نمایشگاه بین المللی نفت تهران قرار دادیم. برگزاری این نمایشگاه در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی چه تاثیراتی در بهبود وضعیت حمایت از تولید داخل و بخش خصوصی می تواند داشته باشد؟
نمایشگاه بین المللی نفت تهران، نشانه ای از این موضوع است که باور مشارکت بخش خصوصی در صنعت نفت، هنوز در تفکرات مسوولان نفتی کشور جای نگرفته است. حتی در اوج مشکلات صنعت نفت که به نظر می رسد دولت دست دوستی به سمت بخش خصوصی دراز کرده، اما وقتی صحبت از خصوصی سازی می شود، بخش خصوصی حتی در موضوع کوچکی همچون برگزاری نمایشگاه نفت هم جدی گرفته نمی شود. هفت–هشت سال است بخش خصوصی از طرق مختلف پیگیری می کند تا مسوولیت برگزاری نمایشگاه نفت تهران را برعهده بگیرد اما مسوولان اجازه نمی دهند بخش خصوصی نمایشگاه نفت را برگزار کند. نمونه های دیگری هم از این دست وجود دارد. به عنوان مثال امکان سوآپ نفت برای بخش خصوصی در مقطعی فراهم شد و بعد دچار وقفه شد. حدود سه–چهار سال است که بخش خصوصی برای تجارت نفت خام، آمادگی خود را اعلام کرده و در حالیکه این موضوع جزو مواردی نیست که در قانون اصل 44 در سیطره دولت باشد و حتی تکلیف است که خصوصی شود اما دولت، مشارکتی از بخش خصوصی در این حوزه نطلبیده و پیشنهادهای بخش خصوصی را هم اجابت نکرده است. گلایه بخش خصوصی این است که وزارت نفت به ظرفیت و توانمندی تولیدکنندگان داخلی صنعت نفت توجه لازم را نمی کند و تفکر مدیران نفتی همچنان به سمت خریدهای خارجی ترجیح دارد و ادعا می شود که تولیدات خارجی استاندارد است و کیفیت مناسبی دارد، اما هیچگاه به این پرسش پاسخ نمی دهند که اگر واقعا تولیدکنندگان داخلی توانمند نیستند، چرا در چند دهه اخیر، برنامه ای برای افزایش توانمندی آنان اجرا نشده است؟ اینکه کیفیت تولیدات داخلی مناسب نیست صرفا یک بهانه است. تنها در زمان تحریم، در حوزه هایی که برای مسوولان چاره ای به جز بهره گیری از توان داخلی وجود ندارد، در حوزه هایی برای بخش خصوصی، توفیق اجباری ایجاد شده است. امیدوارم نمایشگاه نفت امسال با طرح بحث حمایت از تولید داخلی و کار و سرمایه ایرانی، به نقطه عطفی برای روی آوردن جدی وزارت نفت و شرکت های تابعه به ظرفیت های داخلی تبدیل شود و این گرایش، صرفا یک آلترناتیو مقطعی نباشد، بلکه نگرش ها را عوض کند چرا که تقویت بخش خصوصی، یک نقطه آغاز برای اوج گرفتن اقتصاد کشور در حوزه صنعت به ویژه صنعت نفت است. نفت صنعتی است که صنایع وابسته فراوان دارد و اگر نفت محور توسعه کشور باشد و صنایع بالا و پایین دستی تقویت شوند، یک حرکت خوشه ای در اقتصاد کشور شکل می گیرد و این روندی هم افزا است که به توسعه اقتصادی ضریب می دهد و برخلاف اقداماتی همچون اعطای وام های زودبازده و موارد مشابه آن که در اقتصاد جواب نمی دهد، این کار جواب می دهد. مثل این است که به جریان راکد آب، حرکتی بدهیم که موج ایجاد می کند و موج به مرور بزرگ تر می شود.
منبع: ماهنامه عصر کیمیاگری
بدون دیدگاه