در شماره گذشته قسمت اول گفت وگو با دکتر پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران؛ عضو هیأت نمایندگان اتاق های بازرگانی، صنایع و معادن تهران و ایران را خواندید. اینک قسمت دوم و پایانی این گفت و گو را در خصوص اقتصاد ایران و جهان، به ویژه از منظری که به بازار ساختمان و مسکن مرتبط است، می خوانید.
در شماره گذشته قسمت اول گفت وگو با دکتر پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران؛ عضو هیأت نمایندگان اتاق های بازرگانی، صنایع و معادن تهران و ایران را خواندید. اینک قسمت دوم و پایانی این گفت و گو را در خصوص اقتصاد ایران و جهان، به ویژه از منظری که به بازار ساختمان و مسکن مرتبط است، می خوانید.
• فکر می کنید دولت تا کجا می تواند پرداخت نقدی یارانه ها را ادامه دهد؟
دولت الان هم به نظر می رسد کسری بودجه جدی ناشی از پرداخت نقدی یارانه ها در سال 90 دارد. همین چندی پیش که صحبت از عدم واریز چهار میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به خزانه بود من اولین موضوعی که به ذهنم رسید این بود که احتمالا دولت این پول را به عنوان یارانه پرداخت کرده است! چون بعید به نظر می رسد که این مبلغ گم شده یا خدای نکرده سوءاستفاده شده باشد.
نمایندگان مجلس هم این موضوع را از ابتدای سال 1390 و با صدای بلندتری در اواخر سال 90 مرتب یادآوری می کردند که دولت کسری بودجه جدی دارد که ناشی از پرداخت یارانه هاست و این مقدار یارانه با درآمدهای دولت تناسبی ندارد. اما دولت به این شیوه مصر و معتقد است که این اجرایی است. این که دولت تا کجا می تواند، برای خود من هم مشخص نیست چون موضوع این است که دولت تا کجا زورش می رسد که از جاهای دیگر بردارد و خرج یارانه بکند. من نمی دانم زور دولت چه قدر است ولی اگر این مسیر را بخواهد جلو برود شاید فعلا بتواند ادامه بدهد.
می دانید که در قانون هدفمندسازی آمده که باید عواید حاصله از حذف یارانه ها به عنوان یارانه نقدی پرداخت شود و آن درآمد، تناسبی با این میزان پرداخت ندارد.
باید به این نکته هم توجه کرد که یارانه سهم تولید در سال 90 پرداخت نشده است. علیرغم اینکه بارها هم این ادعا شده ولی ما مرتبا خواسته ایم گزارشی داده شود و مصداقا مشخص شود که کی و کجا پرداخت شده است. ما هیچ گاه این را دریافت نکردیم. اگر هم دولت تا به حال واقعا چیزی پرداخت کرده، بررسی ها و اطلاعات ما حاکی از این است فاصله زیاد است، اگر هم می خواست آن را به تمامی پرداخت بکند که قطعا میزان کسری بودجه اش بیشتر می شد.
• آیا دولت در خصوصی سازی و اجرای اصل 44 قانون اساسی موفق بوده و اجرای آن محقق شده است؟
در بخش واگذاری ها اعداد و ارقام به خوبی می توانند شهادت بدهند و نیاز به نظر کارشناسانه هم نیست که چیزی به آن معنا خصوصی نشد، بلکه بخشی به عنوان سهام عدالت پرداخت شده که چون مشخص و منقح نیست اصلا معلوم نیست صاحب و مالک و مدیر کیست و چنین واگذاری هایی را نمی توان اسم خصوصی سازی گذاشت. بخش دیگر هم با رد دیون و فروش از طریق بورس، تحت مالکیت سازمان ها و بنگاه های شبه دولتی و عمومی درآمده است که آنها هم مدیرانشان مستقیم یا غیرمستقیم از سوی دولت انتخاب می شوند. بنابراین چون این اتفاق افتاده و آن میزانی که خصوصی شده واقعا در اقلیت است پس دیگر این خصوصی سازی نیست.
اما به نظر من این، بخش مهم قضیه نیست، یعنی برای یک شهروند و فعال اقتصادی آنچه مهم است این است که فرایند اجرای سیاست های اصل 44 منجر به این شود که نرخ رشد در اقتصاد کشور افزایش پیدا کند، شرایط سرمایه گذاری برای بخش خصوصی و ورود سرمایه گذاری خارجی جذاب شود و در همه بخش هایی که در اصل 44 مطرح بوده آسان شود که این اتفاق ها نیفتاده است. باید بهره وری در اقتصاد کشور افزایش پیدا کند که شاخص های بهره وری تفاوت معناداری در این چند سال پیدا نکرده اند. نهایتا این فرایند باید منجر به بهبود شاخص های کلان اقتصادی کشور شود و نرخ تورم کنترل شود و نرخ بی کاری کاهش پیدا کند، یعنی ما بهره مند شویم از نتایج مثبت حرکت اقتصادمان به سمت اقتصاد خصوصی. اصلا بحث مالکیت در مقام دوم اهمیت قراردارد. ما می خواهیم از این بن بستی که اقتصاد ما در حرکتش داشت خارج شویم. واقعا اگر امروز را با شش سال پیش که ابلاغ سیاست های اصل 44 صورت گرفت مقایسه کنیم، قضاوت این که ما حرکت جدی به آن سمت نداشته ایم خیلی مشکل نیست. راهی که در این شش سال باید می پیمودیم خیلی بیشتر و فراتر از آن چه تا به حال انجام شده باید می بود.
به نظر من اگر ما در اجرای سیاست های اصل 44 چابکی داشتیم و آن تفکر و فرهنگ را به معنای واقعی در مدیران دولتی نهادینه می کردیم امروز اثرات این مشکلات اقتصادی بر اقتصاد ما کمتر می شد چون چابکی اقتصاد خصوصی انعطاف بیشتری را به همراه خود می آورد و آن انعطاف می تواند از خیلی از کوچه پس کوچه هایی که اقتصاد دولتی رد نمی شود عبور کند. نمونه اش این که ما هنوز در اوج تحریم های اقتصادی داریم تجارت خارجی می کنیم و حجم صادراتمان افزایش پیدا می کند، پیشران این موضوع بخش خصوصی است و اگر این موضوع در شاکله اقتصاد ما نفوذ بیشتری پیدا می کرد مطمئنا شرائط امروز برای ما سهلتر بود.
• آیا جنبش اعتراضی وال استریت به معنای شکست کاپیتالیسم و جهان سرمایه داری است؟
شکست به معنای این که به بن بست رسیده باشد و در معرض نابودی قریب الوقوع باشد که خیر. اولین پاسخ این است که مگر الان الگوی دیگری در اقتصاد وجود دارد که بیاید و جایگزین بشود؟ چون زمانی که کمونیسم شکست خورد و بساطش برچیده شد به معنای این بود که سرمایه داری بدیل بهتری است برای اداره اقتصاد و کشورها به آن سمت رفتند. ولی امروز ما الگوی تجربه شده و دست بالاتری در اقتصاد از سرمایه داری در دنیا نداریم که بخواهیم آن را جایگزین بکنیم.
هر مکتب اقتصادی زاییده فکر بشر است و اصولا اقتصاد هم یک موجود زنده است و خلق خیلی از تئوری ها و نظریه ها در جریانات اقتصادی با آزمون و سعی و خطا انجام شده است، تعدادی به شکست انجامیده، بعضی اصلاح شده و بعضی متوقف شده و … اتفاقا این از ویژگی های اقتصاد پویاست، اقتصادی که هر از گاهی می رسد به جایی که بحران های جدی برایش به وجود می آید و درس های درست و حسابی به نظریه پردازان آن مکتب می دهد که چه چیزهایی خطاست و باید اصلاح شود. من فکر می کنم اقتصاد سرمایه داری در امریکا و بخشی در اروپا به اینجا رسیده است.
البته خود اقتصاد سرمایه داری یک مکتب نیست. آن چه که در امریکاست با آن چه در اروپاست فرق های اساسی دارد و اصلا قابل مقایسه نیستند. حتی در خود اروپا هم اقتصاد کشورهای اسکاندیناوی خیلی چپ تر است با اقتصاد کشورهای جنوب یا غرب این قاره. لذا سرمایه داری هم یک مفهوم عام است که خودش به مکاتب و زیرشاخه های مختلف تقسیم می شود و هرکدام هم معایب و محاسن خودش را دارد.
من فکر می کنم این اتفاق خوبی است که برای اقتصاد کشورهای دموکراتیک افتاده، این که مردم مطالبه گر حقوق بیشتری در اقتصاد هستند و خواستار تغییر و رفرم در اقتصاد هستند. این حقشان است و باید به حرفشان توجه شود. انکار ناپذیر است که بعضی مسیرها که دولت ها رفته اند با حربه و زور پول بوده و لابی پول و ثروت، قدرت دارد و لابی شهروندی هم در کنار این می تواند توازن به وجود بیاورد. من در حیث المجموع این موضوع را مثبت می بینم و اصلاح کننده بعضی افراط هایی که در اقتصاد سرمایه داری وجود دارد.
• نمایشگاه هایی را که ایران در خارج از کشور دارد چگونه می بینید؟
ما قبلا تعدادی نمایشگاه موسمی کوتاه مدت در حد پنج تا شش روزه داشتیم که زمانی در کشور خیلی زیاد برگزار می شد ولی الان کم شده و تبدیل شدند به حضور تخصصی و حرفه ای ایران در نمایشگاه های تخصصی سایر کشورها. این طور خیلی بهتر است چون نمایشگاه تخصصی است. همه جای دنیا هم برگزار می شود و به همین شکل است و دستاوردهای خوبی دارد، گردهمایی صاحبان فن و تخصص در آن حوزه و محلی برای عرضه جدیدترین کالاها و فناوری ها و تبادل نظر است. برای این حضور باید شرکتمان را جدی تر و تخصصی تر با برنامه تر و با آمادگی بیشتر کنیم.
شکل دیگر که جسته گریخته انجام می شود ایجاد مراکز تجاری و نمایشگاه های دائمی در سایر کشورها است. واقعیت این است که در این زمینه تجربه موفق و فراگیری در دنیا وجود ندارد و بیشتر ابداع ماست و شاید هم الگوبرداری ناقصی از سایر کشورهاست. این تجربه در برخی کشورها می تواند موفق باشد به ویژه در کشورهایی که توسعه یافتگی کمتری دارند نظیر عراق و افغانستان و کردستان عراق و بازارهایی که به تازگی بر روی ما باز شده اند. ولی در همه جا نمی توانیم این الگو را پیاده کنیم. مدیریت در این نمایشگاه ها خیلی مهم است و اگر پایه اول بر مبنای سودآوری باشد و نگاه استراتژیک پشت آن نباشد این پروژه ها موفق نمی شوند.
اما در صنعت ساختمان، ما بیشتر در زمینه صدور خدمات فنی و مهندسی موفق هستیم و این، کار نمایشگاهی نمی طلبد بلکه روش بازاریابی مختص خودش نیاز دارد: داشتن اطلاعات به روز و منظم از بازارهای هدف و حضور در آنجا، استفاده از لابی های اثرگذار و کانون های قدرت در آنجا، حمایت همه جانبه دولت و نمایندگی های ما در آنجا، به روز نگه داشتن علم و تخصص خودمان و بالا بردن بهره وری.
در شرایط فعلی که نرخ ارز بالا رفته فرصت بسیار خوبی است برای این که بتوانیم در صدور خدمات فنی و مهندسی پای خودمان را بیشتر باز کنیم. البته برای صدور مصالح ساختمانی هم فرصت بسیار خوبی است. من فکر می کنم که اگر بخواهم منتظر این باشیم که در جایی نمایشگاه دائمی تاسیس شود و ما در آنجا توانمندی خودمان را به نمایش بگذاریم فرصت های بسیار زیادی را در خیلی از کشورها از دست می دهیم. در مقطعی که فکر می کنیم فرصتی ایجاد شده باید تهاجمی به آن سمت برویم. الان با نرخ جدید ارز، فرصت بسیار خوبی برای صنعت ساختمان به خصوص برای حضور در کشورهای همسایه به وجود آمده، هم در صدور خدمات فنی و مهندسی و هم در بخش صدور کالا. لذا اصلا نباید منتظر باشیم، بلکه لحظه به لحظه باید در آنجا حضور داشته باشیم.
• حمایت اتاق بازرگانی از صدور خدمات فنی و مهندسی چگونه است؟
ما به صدور خدمات فنی و مهندسی اعتقاد داریم و موضوعات و مشکلاتش را پیگیری کنیم و قطعا تمام توان خودمان را تا جایی که ممکن باشد در این مسیر خواهیم گذاشت. کمیسیون خدمات خدمات فنی و مهندسی در این دوره در اتاق تشکیل شده و علاقه مند و روی این موضوعات فعال هستند. لذا ما هر کاری که از دستمان بر بیاید انجام می دهیم.
• سال 2012 میلادی سال بین المللی تعاون است. اتاق تعاون ایران قصد دارد با تقویت تعاونی ها، زمینه دور زدن تحریم ها را ایجاد کند. به نظر شما این طرح تا چه حدی عملی است؟
الان سهم تعاونی ها در کشورهای دیگر در وضعیت موجود زیاد نیست و بین یک تا پنج درصد در اقتصاد آن کشورها سهم دارند؛ در ایران هم اظهار می شود که به بالای 10 درصد رسیده ولی هدفگذاری این است که حداقل 25 درصد اقتصاد کشور سهم تعاونی باشد. من این کار را عملی و عملیاتی نمی بینم به جهت این که فلسفه حاکم بر کار تعاونی مقداری با انتظارات افراد از کسب سود و داشتن حق رای به همان میزان، تفاوت دارد. لذا ترجیح سرمایه گذاری که بخواهد انتخاب بکند این است که به سمت شرکت های سهامی حرکت کنند تا شرکت های تعاونی.
ما هر قدر تعاونی ها را تقویت کنیم کار خوبی است ولی سعی نکنیم فضای بیش از حد حمایتی و رانتی به وجود بیاوریم که اگر به دلایلی هر گاه این حمایت را برداشتیم متلاشی شوند. تعاونی ها باید بتوانند در یک سیستم رقابتی روی پای خودشان بایستند و پویا و سودآور باشند.
منبع: ماهنامه پیام ساختمان
بدون دیدگاه