اگر دولت‌های افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافق‌نامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظه‌ای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم.

 

اگر دولت‌های افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافق‌نامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظه‌ای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم.

اشاره:
چندی پیش بود که استاندار مازندان از عدم ورود اتباع افغان در مازندان بدون داشتن مجوز خبر داد، پس از آن خبرهایی از استان فارس هم درباره برخورد با مهاجران افغان شنیده شد، در آن زمان موسی غنی نژاد یادداشتی را برای روزنامه دنیای اقتصاد ارسال و در آن از این رویکرد انتقاد کرد. انتقادی که بسیاری از اهالی اندیشه از آن استقبال کردند و پس از آن زبان اعتراض به این برخوردها گشودند، مخالفان اما از کاهش امکان اشتغال برای شهروندان ایرانی می گفتند و دلایل خودشان را مطرح می کردند. حال در مصاحبه با پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی، استدلال های مطرح شده از سوی موافقان خروج اتباع افغان را به چالش می کشیم، در این گفت و گو ابتدا مزیت های تجاری میان ایران و دو کشور عراق و افغانستان مورد بحث قرار گرفته و در پایان نیز چگونگی مواجهه با اتباع افغان در کشورمان را از زاویه هزینه و فایده از دیدگاه این عضو اتاق بررسی خواهیم کرد.

حجم صادرات غیرنفتی ایران به افغانستان و عراق، در دو سال اخیر با رشد خیره‌کننده‌ای همراه بوده، به نحوی که در هفت‌ماهه نخست سال جاری، بنا به آمار رسمی گمرک، به طور میانگین ماهانه 730 میلیون دلار کالای غیرنفتی به عراق و افغانستان صادر شده است. اگر همین روند در ماه‌های باقی‌مانده سال هم ادامه یابد، مجموع صادرات غیرنفتی ایران به عراق و افغانستان در سال جاری، به حدود 8 میلیورد و 500 میلیون دلار خواهد رسید، یعنی فقط 20 درصد کمتر از کل درآمد صادرات نفتی کشور در سال 1377!
به نظر شما، این موفقیت محسوس صادرکنندگان ایرانی در بازار عراق وافغانستان، از وجود نوعی «مزیت تجاری» بین ایران و این کشورها خبر می‌دهد؟ و به نظر شما منطقی‌ست که این کشورها در بلندمدت به سمت توافق‌نامه تجارت آزاد پیش بروند؟ مزایای بالقوه انعقاد این پیمان تجارت آزاد، چه خواهد بود؟

قطعا در روابط تجاری با همسایگان مزیت های تجاری نظیر همجواری، کوتاهی مسافت، اشتراکات قومی، مذهبی، آداب و سنن و… وجود دارد که تمام اینها زمینه ای را برای تجارت فراهم می کند. به این ترتیب که این اشتراکات، سلایق مشابه را به همراه داشته و همچنین کوتاهی مسافت، انتقال کالاها را تسریع می کند. در رابطه با ایران این مزیت تجاری به ویژه با توجه به تحریم های حمل و نقل دریایی وجه دیگری نیز خواهد داشت. تجارت ما با عراق و افغانستان از طریق مرزهای زمینی است و این امر محدودیتهای حمل و نقل دریایی را ندارد. از سوی دیگر در تبادلات پولی ما با این دو کشور پول ایران مورد مبادله قرار می گیرد و این امر محدودیت های بانکی که ما با آن مواجهیم را نیز از بین می برد. با توجه به آنچه گفته شد می توانیم نتیجه بگیریم که در شرایط کنونی تجارت میان ایران و دو کشور افغانستان و عراق مزیت بیشتری به نسبت تجارت با سایر کشورها دارد. این همجواری همچنین موجب حضور تاجران این کشورها در ایران شده و فرصت ها و ظرفیت هایی را برای تولید و تجارت کالا بیش از پیش نمایان کرده است. از این روست که ما می بینیم درصد رشد صادرات غیرنفتی ایران به این دو کشور بیش از متوسط کل رشد صادرات غیرنفتی به سایر کشورهاست.

به نظر شما، اگر ایران بخواهد در آینده بلندمدت، به سمتی برود که پس از رفع تحریم‌های تجاری فعلی بتواند یک تعامل اقتصادی برنده_برنده را با عراق و افغانستان در چارچوب یک توافق‌نامه تجارت آزاد شکل دهد، باید چه برنامه‌هایی در دستور کار مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی کشور قرار گیرد؟ چگونه می‌توان برای شکل‌گیری تجارت آزاد در چند سال اینده، زمینه‌سازی مناسب انجام داد؟
ما باید در “کوتاه مدت” به سمت انعقاد توافق نامه تجارت آزاد با عراق و افغانستان برویم چرا که از آن سود وافر می بریم. اگر دولت های این کشورها مایل به انعقاد این توافق نامه باشند ما نباید لحظه ای درنگ کنیم، در شرایط فعلی ظرفیت تولید و ارائه خدمات در کشور ما بیشتر است و ما برنده این کار خواهیم بود. حتی در شرایط کنونی که توافق نامه تجارت آزاد میان ایران و این دو کشور وجود ندارد، حجم صادرات ما به این کشورها بسیار بیش ا زآنهاست. این نشانه خوبی است و نشان می دهد اگر ما به سمت تجارت آزاد برویم می توانیم توسعه تجارت را داشته باشیم. اقدامی که به نظر من باید انجام شود، عزم جدی برای شروع این حرکت لازم است هرچند که تاکنون ما شاهد این عزم از سوی وزارت صنایع و معادن و وزارت امور خارجه و وزراتخانه های پشتیبان نظیر وزارت کشاورزی و اقتصاد نبوده ایم. به نظر من، ما باید سایه سنگین سیاست را از روی تجارت برداشته و روحیه سازنده و مثبت جهت حرکت به سوی این توافق نامه را جایگزین آن کنیم. گام بعدی در این راه مطالعه روی پتانسیل های اقتصادی این کشورها و آماده سازی و ورود بخش خصوصی برای سرمایه گذاری است. با بالا رفتن میزان سرمایه گذاری و تبدیل ایران به بازیگر فعال اقتصادی در این دو کشور ما قادر خواهیم بود به اقتصاد این کشورها شکل متناسب اقتصاد خودمان را بدهیم. چرا که ظرفیت اقتصادی این کشورها در حال حاضر پایین تر از ماست و این امر توان تاثیرگذاری ما را بالا می برد. به نظر من با در پیش گرفتن این راهکار ما مرزهای اقتصادی خود را بسیار بیش از مرزهای سیاسی در این کشورها پیش خواهیم برد.

ایران در دهه 60 سیاست درهای باز را درباره مهاجران افغان به کار گرفت. صرف نظر از درست یا غلط بودن این سیاست، چنین سیاستی باعث شد که مهاجران افغان زیاد به ایران وارد شوند و در حال حاضر با انبوه مهاجرانی مواجه هستیم که بخش بزرگی از آنها هم متولد ایران و هم بزرگ‌شده ایران هستند. اما این سیاست در سال های پایانی دهه 80 و سال ابتدایی دهه 90 با یک چرخش کامل مواجه شد و به این ترتیب شاهدیم که برای مثال مهاجرانی که بیش از دو دهه در ایران به سر می بردند، برای خروج از استان محل اقامت خود نیازمند مجوز وزارت کشور هستند و در آخرین نمونه آن از ورود به استان مازندان منع شدند. به نظر شما این چرخش شدید سیاست های ایران در سال های اخیر در قبال مهاجران افغان، تاثیری در روابط اقتصادی دو کشور نیز دارد؟ آیا چنین سیاست‌هایی می‌تواند منافع ملی ما در توسعه تجارت با افغانستان را به خطر اندازد؟
ما در دهه های گذشته و زمانی که مهاجران افغان و عراقی نیازمند کمک بودند و اقتصاد ما نیز کوچک تر از زمان حاضر بود به آنها اسکان دادیم. این کار اگرچه ضررهایی را به لحاظ اقتصادی به ما تحمیل می کرد، اما در کنار آن موجب علقه و نزدیکی بین مردم و مسئولین این کشورها با ایران شد. همانطور که شاهد هم بودیم بسیاری از مسئولین این دو کشور زمانی خودشان در ایران اقامت داشتند. سال ها از آن زمان می گذرد، این هزینه صرف شده و افراد مهاجر برای کارهای مختلف در ایران آموزش دیده و کارها را یاد گرفته اند، حال زمان آن است که ما از توان این افراد ماهر استفاده کنیم. به نظر من نباید نگاه یکسان و واحدی به تمام مهاجران اعم از متخصص و غیرمتخصص داشت، ما نباید به بهانه افزایش فرصت های شغلی این افراد را از کشورمان اخراج کنیم، چرا که در برخی از مشاغل این افراد ماهرتر از نیروی کار ایرانی هستند و برخی از واحدهای صنعتی با اخراج این افراد صدمه جدی خواهند خورد. این دو کشور از سال های هرج و مرج ناشی از جنگ بیرون آمده اند و رشد اقتصادی آنها از ما پیشی گرفته است، از این رو ما نباید با تصمیم ها و حرکت های یکسونگرانه باعث رنجش مسئولان و مردم این کشورها از خودمان شویم و فرصتی را که طی 30 سال فراهم کرده ایم را از دست دهیم.
همچنین بسیاری از مهاجران افغانی در رفت و آمدهای خود فرصت های تجاری و سرمایه گذاری را در دو کشور به وجود آورده و آنها را معرفی می کنند. این افراد در سفرهای خود اطلاعات و کالاهای تجاری و اقتصادی را جابجا می کنند، لذا سیاست کاهش مهاجران افغان باید یک سیاست مدبرانه و آهسته باشد. آن بخش از مهاجران که هزینه ای اقامت آنها هزینه های جبران ناپذیری نظیر ناامنی، جابجایی مواد مخدر یا حاشیه نشینی را به دنبال دارد، باید در یک جریان مدبرانه از کشور خارج شوند. اما جدا از این بخش ، برای جابجایی دیگران نگاه ما باید به شکل هزینه- فایده باشد و اینکه حضور بسیاری از این افراد فایده های بیشتری از خروج آنها دارد. مادامی که ما به جای این افراد نیروی تخصصی ماهر تربیت نکرده ایم نباید روند جایگزینی انجام شود. به نظر من برای مسئله ای که 30 سال اتفاق افتاده نمی توان طی چند ماه راه حل پیدا و آن را اجرا کرد و خروج این افراد باید روند طولانی تری داشته باشد.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

استفاده شده در :
سایت ها: اتاق نیوز – اتاق ایران

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *