توافق نامه «تجارت آزاد»، هزينه هاي هنگفت ما براي ايجاد امنيت در مرزهاي شرقي را کاهش خواهد داد
دکتر پدرام سلطاني: اجازه ندهيم سياست هاي نسنجيده در قبال مهاجران افغانستان، به منافع ملي و صادرات دو ميليارد دلاري ما به افغانستان لطمه بزند
توافق نامه «تجارت آزاد»، هزينه هاي هنگفت ما براي ايجاد امنيت در مرزهاي شرقي را کاهش خواهد داد
دکتر پدرام سلطاني: اجازه ندهيم سياست هاي نسنجيده در قبال مهاجران افغانستان، به منافع ملي و صادرات دو ميليارد دلاري ما به افغانستان لطمه بزند
اشاره: « افزايش شکاف سطح توسعه اقتصادي بين ايران با کشورهايي مانند افغانستان و عراق، به هيچ عنوان به سود ايران نخواهد بود.» تاکيد دکتر پدرام سلطاني بر اين مطلب، با ذکر اين نکته همراه است که اگر ايران مي خواهد در چشم انداز سال 1404 به جايگاه نخست منطقه برسد، بايد رفتار مسووليت پذيرانه تري در قبال کشورهايي مانند افغانستان و عراق داشته باشد و اگر بخواهيم اين رويکرد مسووليت پذيرانه را در چارچوبي مبتني بر منافع دوجانبه پيگيري کنيم، انعقاد توافق نامه تجارت آزاد، يک رويکرد هوشمندانه و منطقي خواهد بود که مي تواند به سود ديپلماسي سياسي و اقتصادي ايران در قبال کشورهاي همسايه عمل کند. نايب رييس اتاق بازرگاني ايران، معتقد است ايران براي ارتقاي جايگاهش در سطح منطقه خاورميانه، بايد مناسباتي منطقي و معقول در قبال همسايگان کم تر توسعه يافته اش اتخاذ کند. با دکتر پدرام سلطاني، در رابطه با رويدادهاي اخير پيرامون روابط ايران و افغانستان به گفت و گو نشستيم و از او درباره تاثير مناسبات اقتصادي در بهبود جايگاه ايران، حل مشکل مهاجران افغان، افزايش امنيت مناطق مرزي و در نهايت توسعه پايدار دو کشور پرسيديم:
_ آقاي دکتر سلطاني، همان طور که مي دانيم در سال هاي جنگ افغانستان با روسيه و نيز در سال هاي حکومت طالبان در افغانستان، شمار زيادي از مردم اين کشور به ايران مهاجرت کردند. اما فقدان برنامه ريزي هاي دقيق در مورد نحوه سياست گذاري در قبال اين مهاجران، باعث شده است که در 30 سال اخير، بسياري از نابساماني هاي اجتماعي و حتي اقتصادي را به ايشان نسبت دهند.
در طول سه سال اخير هم شاهد سخت گيري هاي زيادي در قبال اين مهاجران افغانستاني هستيم، از محدوديت در تحصيل کودکان آنها گرفته تا محدوديت در سفر آنها به برخي استان هاي کشور از جمله مازندران، ممنوع ساختن افتتاح حساب بانکي، ملزم ساختن مهاجران افغانستان به پرداخت مبالغ سالانه براي تمديد کارت اقامت و امثالهم.
شما اين سخت گيري ها در قبال مهاجران افغانستان را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
اگر از سياست هاي سختگيرانه نه چندان پخته سال هاي اخيرمان در قبال مهاجران افغانستاني صرف نظر کنيم، واقعيت اين است که در 30 سال اخير ما مجموعا تعامل خوبي با مهاجران افغانستاني داشته ايم و همين مساله يکي از عواملي بوده است که باعث شده هم اکنون توليدکنندگان ايراني جاي پاي بسيار قوي در بازار افغانستان داشته باشد. در سال 1390، ما حدود 2 ميليارد و 100 ميليون دلار انواع کالابه بازار افغانستان صادر کرده ايم (معادل هشت برابر صادرات تركيه به افغانستان در همين سال) و نرخ رشد صادرات ما به اين کشور در سال هاي اخير، بسيار سريع بوده است. در واقع شرايط رو به بهبود امنيت و بهبود تدريجي وضعيت اقتصادي در افغانستان، باعث شده است که ما به تدريج ميوه هاي اقتصادي آن بذرهايي را که در طول سي سال گذشته کاشته ايم، بچينيم و از اين ارتباط و علاقه و احساس دين که در همسايگان افغان ما نسبت به ايران به وجود آمده، استفاده کنيم.
اما متاسفانه سياست هاي دو سه سال اخير ما در قبال مهاجران افغانستاني، به هيچ عنوان سياست هاي مناسبي نيستند و در صورت استمرار، ما همه آن تلاش ها و هزينه هاي سال هاي پيش مان را، داريم ضايع مي کنيم و با لطمه به تعامل اقتصادي پرسودي که با افغانستان داريم، به منافع ملي خود لطمه مي زنيم.
به ويژه بايد توجه کنيم که در شرايط فعلي، افغانستان يکي از گزينه هاي بسيار مناسب ايران براي اتحاد اقتصادي و امضاي توافق نامه «تجارت آزاد» محسوب مي شود و امضاي چنين توافق نامه اي مي تواند منافع گسترده اي را هم براي ايران و هم براي افغانستان به دنبال داشته باشد.
_ چرا افغانستان گزينه مناسبي براي انعقاد پيمان تجارت آزاد است؟ در صورت شکل گيري چنين پيماني، چه منافعي براي ايران و افغانستان به همراه خواهد داشت؟
به نظر بنده انعقاد پيمان تجارت آزاد بين ايران و کشورهاي همجوار ما خصوصا افغانستان، عراق و پاکستان قطعا منافع بسيار زيادي براي ما به همراه دارد.
در اين زمينه بايد توجه کنيم که اولادر حال حاضر ميزان صادرات ايران به کشورهايي مانند عراق و افغانستان بسيار بالااست که بخشي از اين مساله به اشتراکات فرهنگي و مذهبي بين اين کشورها مربوط مي شود. انعقاد پيمان تجارت آزاد، مي تواند مزيت ايران در زمينه حضور در بازار اين کشورها را تقويت کرده و جاي پاي شرکت هاي ايراني در اين کشورها را مستحکم تر کند.
ثانيا، افغانستان و عراق، مانند ايران، هنوز عضو سازمان تجارت جهاني نيستند بنابراين اگر ما با اين کشورها وارد پيمان «تجارت آزاد» شويم، بر مسير مذاکرات ما براي الحاق به سازمان تجارت جهاني تاثير جدي نخواهد گذاشت.
نکته سوم اين است که ميزان توسعه يافتگي صنعت و اقتصاد ما در مقايسه با اين کشورها بالاتر است. بنابراين در جريان کاهش تعرفه هاي صادرات و واردات در چارچوب تجارت آزاد، لطمات توليد و صنعت در کشور ما بسيار پايين خواهد بود و شايد فقط محدود به برخي محصولات خاص کشاورزي و دامي شود. اين مساله هم کاملاطبيعي است که اگر ما از يک پيمان تجارت آزاد مي توانيم بهره برداري گسترده اي براي رونق توليد و اشتغال در کشور خود داشته باشيم، بايد بپذيريم که آنها نيز بتوانند دسترسي آسان تري به بازار ايران داشته باشند.
همچنين توافق نامه تجارت آزاد بين ايران و افغانستان، مي تواند رونق اقتصادي در مناطق مرزنشين دو کشور ايجاد کرده و به اين ترتيب به ارتقاي امنيت مرزهاي مشترک دو کشور هم کمک کند. به علاوه نزديکي جغرافيايي کشورهاي ايران و افغانستان (مشابه ايران و عراق) مي تواند منافع توافق نامه تجارت آزاد بين اين کشورها را افزايش دهد.
_ نزديکي جغرافيايي دو کشور ايران و افغانستان، چه تاثيري بر افزايش منافع توافق نامه تجارت آزاد بين اين دو کشور خواهد داشت؟
اصولاگسترش تعامل و همکاري با کشورهاي همسايه و همجوار، همواره بايد در راس تدابير ديپلماتيک يک کشور قرار داشته باشد؛ به ويژه آن دسته از کشورهاي همسايه اي که بيشترين اشتراکات را از نظر تاريخي، فرهنگي، زباني، مذهبي و… با هم دارند.
در حوزه اقتصاد هم به جهت نزديکي جغرافيايي، بيشترين فرصت جهت همکاري اقتصادي بين کشورهاي همسايه وجود دارد. کما اينکه در مطالعه اي که چند سال پيش در دانشگاه هاروارد به عمل آمده بود، به اين نکته اشاره شده بود که به ازاي هر هزار کيلومتري که فاصله جغرافيايي افزايش پيدا بکند، به طور متوسط 20 درصد از حجم تجارت بالقوه کشورها کاسته مي شود.
همچنين توجه کنيم مساله ديگري که منافع بالقوه اتحاد اقتصادي ايران و افغانستان را افزايش مي دهد، به اشتراکات وسيع تاريخي و مذهبي و زباني مربوط است. يعني افغانستان براي مدت هاي طولاني بخشي از خاک ايران بوده و لذا بخش بزرگي از تاريخ دو کشور مشترک است. همچنين ما با افغانستان اشتراک زباني داريم و اين امر روابط دو کشور را بسيار تسهيل مي کند. در حوزه دين و مذهب هم به همين ترتيب است. به ويژه اينکه در جريان جنگ داخلي افغانستان، ايران از شهروندان اين کشور حمايت هاي زيادي به عمل آورد و تعداد زيادي از پناهندگان افغان را اسکان داد. اين امر موجب شده است که علاقه و ارتباط بين دو کشور افزايش پيدا کند و همين مساله مي تواند شرايط بالقوه مناسبي براي اتحاد اقتصادي دو کشور در چارچوب پيمان تجارت آزاد را فراهم سازد.
_ شما به تاثير تجارت آزاد بر ارتقاي امنيت مرزهاي ايران و افغانستان هم اشاره کرديد؛ مرزهايي که کانون مبادله مواد مخدر تلقي مي شود و تامين امنيت اين مرزها هزينه هنگفتي را در پي دارد.
ممکن است در اين زمينه قدري بيشتر توضيح بدهيد؟ توسعه تجارت، چه نقشي در افزايش امنيت مرزها مي تواند بازي کند؟
مرزهاي ما با افغانستان، مرزهاي ناامني هستند و از اين مرزها اعتياد، ناامني و تروريسم عبور مي کند. ما هر چقدر بتوانيم اين مجال را ايجاد کنيم که از اين مرز کالاعبور کند و تعاملات اقتصادي ساکنان دو طرف اين مرز را به هم پيوند بزند، و رونق اقتصادي در وضعيت ساکنان مناطق مرزي دو کشور پديد آيد، خود به خود جريان ناامني و عبور مواد مخدر و حرکت هاي تروريستي هم کاهش مي يابد.
ما هر ساله هزينه هنگفتي را براي امن کردن مرزهاي خود پرداخت مي کنيم. نيروهاي نظامي و انتظامي ما در سطح گسترده در اين منطقه مستقر هستند و بعضا مرزها را با خندق و ديوار و با صرف هزينه هاي فراوان مسدود کرده اند. گاهي نيز نيروهاي انتظامي ما هزينه هاي جاني بر سر اين موضوع پرداخت مي کنند. به رغم تمام اين هزينه ها مي بينيم که نتيجه مساعد و قابل قبولي نگرفته ايم. در حالي که مي توانيم با توسعه هدفمند تجارت دوجانبه در چارچوب توافق نامه تجارت آزاد، اين معضل را تا حد خوبي حل کنيم.
_ آيا توسعه روابط اقتصادي ايران و افغانستان در چارچوب انعقاد پيمان تجارت آزاد، در مساله مهاجرين افغانستاني مقيم ايران هم تاثيري دارد؟
بله، همين مهاجران افغانستاني که امروز قصد داريم با ضرب و زور و برخوردهاي پليسي آنها را از کشورمان برانيم و متاسفانه به تاثيرات منفي جدي چنين رفتارهايي در روابط ديپلماتيک دو کشور کم توجه هستيم را، مي توانيم با ايجاد شغل و کمک به رونق اقتصادي در داخل خاک افغانستان، بستر اقتصادي بازگشت آنها به افغانستان را فراهم کنيم. در اين راستا، انعقاد پيمان تجارت آزاد و ايجاد دسترسي توليدکنندگان افغانستاني به بازار ايران، مي تواند هم نقش مثبتي در ايجاد اشتغال در داخل افغانستان و هم نقش مثبتي در بهبود امنيت در اين کشور ايفا کند و در مجموع باعث شود مهاجران افغانستاني به دلخواه خود و با رضايتمندي بيشتري به افغانستان بازگردند.
_ آقاي دکتر، در حال حاضر وضعيت مبادلات تجاري ميان ايران و افغانستان چگونه است؟
در چهار سال گذشته ميزان تجارت ما با افغانستان افزايش چشمگيري پيدا کرده و از رقم 600 ميليون دلار در سال 1385 به بيش از 2 ميليارد و 200 ميليون دلار در سال 1390 رسيده است. بخش عمده اين تجارت هم، صادرات ايران به افغانستان بوده است. براي مثال در سال 1390، ما حدود 2 ميليارد و 100 ميليون دلار کالابه افغانستان صادر کرده ايم و حدود 100 ميليون دلار کالااز اين کشور وارد کرده ايم.
قطعا با تکيه بر ظرفيت هاي ناشي از اشتراکات وسيع ايران و افغانستان و حرکت به سمت انعقاد يک پيمان تجارت آزاد، خواهيم توانست که جا پاي توليدات ايراني را در بازار افغانستان تثبيت کنيم و خيلي سريع تر و آسان تر از ساير کشورهاي منطقه، سهم خود در بازار افغانستان افزايش دهيم.
_ به عنوان پرسش آخر، شما چشم انداز آينده روابط ايران با کشورهاي هم جوار را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ اصولااين روابط چه تاثيري در جايگاه ايران در منطقه و به طور کلي در سطح جهان دارد؟
ما اگر به دور و بر خودمان در منطقه خاورميانه بنگريم، مي بينيم شرايط به گونه اي است که ما به اتکاي منابع، ظرفيت ها، سرمايه هاي اجتماعي، منابع انساني، حجم توليد اقتصادي و جايگاهمان در موقعيت ژئوپليتيک منطقه، به سادگي مي توانيم پيشاهنگ و رهبر اقتصادي منطقه خاورميانه باشيم، درست همان طور که در سند چشم انداز سال 1404، اين هدف را براي خودمان در نظر گرفته ايم.
اما اگر مي خواهيم به جايگاه اول منطقه خاورميانه برسيم، طبيعتا بايد در سطح منطقه مسووليت پذيري بيشتري هم داشته باشيم و يکي از جنبه هاي مسووليت پذيري يعني آن که ما دست کشورهايي را که از ما عقب افتاده تر هستند، بگيريم. اگر خيال کنيم که ايجاد شکاف شديد روزافزون بين سطح توسعه اقتصادي ايران و کشورهاي همسايه خصوصا افغانستان و عراق نتيجه مثبتي براي ما به همراه دارد، کاملااشتباه انديشيده ايم. زيرا اقتصاد کشورهاي يک منطقه به مانند حلقه هاي زنجير متصل به هم هستند. يعني هر چقدر کشورهايي مثل عراق و افغانستان عقب بمانند، وزن آنها روي رشد اقتصادي ما سنگين تر مي شود و اين فنر تا يک جايي امکان کشيدن دارد و از آن به بعد ديگر تاثير محسوس خود را روي آهنگ رشد اقتصادي ما خواهد گذاشت.
دقيقا به همين دليل است که امروز در اقتصاد جهاني شاهديم که کشورهاي توسعه يافته برنامه هايي را براي رشد و توسعه کشورهاي عقب افتاده دنيا در چارچوب سازمان ملل متحد و نيز سازمان تجارت جهاني پياده مي کنند و امتيازهاي ويژه اي به اين کشورها مي دهند، به جهت اينکه مي دانند عقب افتادگي اين کشورها آهنگ رشد اقتصادي جهان را کند خواهد کرد و بايد به آنها کمک شود تا اقتصادشان رشد کند و در بلندمدت با قوت گرفتن اقتصاد آنها و افزايش قدرت خريد شهروندانشان، بتوانند بازار مصرف مناسب تري هم براي کشورهاي توسعه يافته تر باشند و در نتيجه به موتور محرکه اي بدل شوند براي رشد بيشتر کشورهاي توسعه يافته.
در نتيجه ما هم بايد توجه کنيم که کمک به رشد اقتصادي کشورهايي مانند عراق و افغانستان، در بلندمدت باعث رونق اقتصادي بيشتر کشور خودمان مي شود. ضمنا اگر ما ادعا مي کنيم که مي خواهيم کشور شماره يک منطقه باشيم، بايد شرايطي ايجاد کنيم که از طريق مشارکت گسترده در همکاري هاي دوجانبه و چند جانبه در منطقه که نماد بارز آن انعقاد توافق نامه تجارت آزاد با کشورهاي منطقه است، شرايط را براي پذيرش جايگاه ايران از سوي کشورهاي منطقه نيز فراهم سازيم تا خود آنها حمايت گر پيشاهنگي ايران در اقتصاد منطقه خاورميانه و نيز در معادلات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي اين منطقه باشند.
بدون دیدگاه