«دکتر پدرام سلطانی» نایب رئیس اتاق ایران و عضو هیات نمایندگان اتاق های بازرگانی ایران و تهران در هشتمین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران که آبان ماه سال جاری با محوریت صادرات و توسعه صادرات غیر نفتی در محل این تهران تشکیل شد، به بیان مطالبی درخصوص پتروشیمی به عنوان یک مزیت نسبی، مسایل ناشی از تحریم و مشکل صادرات و تولید در صنایع کوچک و متوسط (SME ها) پرداخت.
«دکتر پدرام سلطانی» نایب رئیس اتاق ایران و عضو هیات نمایندگان اتاق های بازرگانی ایران و تهران در هشتمین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران که آبان ماه سال جاری با محوریت صادرات و توسعه صادرات غیر نفتی در محل این تهران تشکیل شد، به بیان مطالبی درخصوص پتروشیمی به عنوان یک مزیت نسبی، مسایل ناشی از تحریم و مشکل صادرات و تولید در صنایع کوچک و متوسط (SME ها) پرداخت.
متن کامل این سخنرانی را که پس از تشکر وی از توضیحات «حمید صافدل» رئیس سازمان توسعه تجارت کشور درخصوص عملکرد سازمان تحت مدیریت اش آغاز شد، در ادامه می خوانید:
« این نکته را برای چندمین بار عرض می کنم که سازمان توسعه تجارت، چه در گذشته – در زمان ریاست جناب آقای خسروتاج- و چه بعد از آن و تا به امروز یکی از نزدیک ترین سازمان های دولتی به بخش خصوصی بوده و این موضوع همواره نکته مثبتی بوده است.
در اتاق بازرگانی و نیز در فضای کلی در سطح کلان کشور، بیش از آنچه که باید راجع به صادرات، تفکر و اندیشه کرده و تجارب سایر کشورها را در ایران بومی کنیم؛ تنها صحبت می کنیم و حرف می زنیم و این یکی از مشکلات اصلی ما است. این در حالی است که پاسخ برخی از مسایلی که در جلسات مطرح می شود، در تجارب کشورهای دیگر وجود دارد و نیاز نیست که مجددا این چرخ را از نو اختراع کنیم.
در ارتباط با تغییر دائمی ترکیب کالاهای صادراتی کشور، باید نگران مسایل ناشی از مشکلات فضای کسب و کار یا آسیب های اقتصاد مانند نرخ ارز و امثالهم باشیم و برای آن فکر جدی کنیم، ولی ترکیب کالای صادراتی هیچ کشوری در طی سالها، دهه ها، اعصار و قرون ثابت نمانده است، کما اینکه امروز دیگر هیچ کس حله یمانی را تجارت نمی کند و فرآورده ها و کالاهای جدیدی وارد می شوند؛ صنایع جدید در کشور به وجود می آید و مزیت های نسبی و رقابتی کشورها تغییر می کند.
مشکل ما این است که حتی همین امروز هم توافقی در سطح ملی بر روی مزیت های نسبی تولید در کشورمان نداریم. اگر بپذیریم که تولید فرآورده های نفتی و پتروشیمی یک مزیت نسبی است، باید آن را تقویت کنیم. یکی از کارهای خوبی که در دوران گذشته در برنامه سوم توسعه اقتصادی بیش از همه انجام شد، این بود که زیرساخت های صنایع پتروشیمی را توسعه دادیم و امروز می بینیم که بیش از 60 درصد صادرات اصطلاحا غیرنفتی ما، « پتروشیمی» است. اگر همین الگو را در سایر صنایعی که در آنها مزیت نسبی داریم می بردیم، امروز صادرات ما به جای 20 میلیارد دلار، 60 میلیارد دلار بود، لذا نباید بگوییم پتروشیمی اشتباه بود، بلکه باید بگوییم ادامه ندادن آن راه اشتباه بود که البته به نظر من بعد از آن زمان، متاسفانه سیاست ها عوض شد، ضمن اینکه نباید فراموش کنیم در چه فضایی هستیم، در یک چنین فضایی انجام دادن کار روزمره هم مشکل است چه رسد به صادرات!
چنانچه بخواهیم درباره صادرات و مشکلات آن در فضای فعلی، حساسیت به خرج داده یا بزرگنمایی کنیم مانند این است که همه چیز را فراموش کرده ایم و فکر می کنیم در کشوری مثل ژاپن یا آمریکا نشسته ایم، در حالیکه ما در کشوری هستیم که امروز «تحریم» مشکل اصلی آن است، یعنی اگر به جای پرداختن به موضوع صادرات به مساله تحریم فکر می کردیم و آن را حل می کردیم، امروز صادرات ما بیش از این رشد می کرد.
در ارتباط با تجارب کشورهای دیگر، موضوع جدی و اساسی این است که صادرات اصولا کار شرکت های بزرگ است و اگر ترکیب صادرات کشورهایی را که در این زمینه موفق بوده اند، ملاحظه کنید حدود 70 تا 80 درصد صادرات آنها توسط 10 درصد از بنگاه ها انجام می شود.
ما در اتاق بازرگانی نماینده SME ها هستیم، در حالیکه اصولا شرکت های بزرگ صادراتی در دنیا، خیلی از تریبون اتاق های بازرگانی استفاده نمی کنند و لابی های خود را دارند.
اگر ما اتاق صنایع کوچک و متوسط هستیم، باید بدانیم که مشکل صادرات و تولید در صنایع کوچک و متوسط با شرکت های بزرگ فرق می کند. یکی از این مسائل در روز ملی صادرات نمود پیدا کرد.
جناب آقای صافدل! ما جایزه صادراتی را اصلا نباید به بنگاه بزرگ صادراتی بدهیم، زیرا بنگاه بزرگ برای صادرات، تشکیل و تاسیس می شود. اگر شما امروز به یک پتروشیمی جایزه صادراتی ندهید یا آن را به عنوان صادرکننده نمونه شناسایی نکنید چه اتفاقی می افتد؟ آیا آن بنگاه صادرات را قطع می کند؟ اصلا شریان حیاتی بنگاه های بزرگ اقتصادی، « صادرات» است، زیرا اندازه تولید آنها از اندازه بازارشان بسیار بزرگ تر است.
در تمامی کشورهای موفق دنیا، روز صادرات یا جایزه صادراتی به SME ها تعلق دارد؛ به شرکت های کوچک و متوسطی که در مقایسه با بنگاه های بزرگ، توان تولید برای صادرات را به زحمت به دست آورده اند، این درحالی است که در کشور ما تمام غول های بزرگ تولیدی به عنوان صادرکننده نمونه در روز ملی صادرات معرفی می شوند و به این موضوع افتخار هم می کنیم!
یک بنگاه بزرگ تولیدی باید بسیار ناتوان باشد که نتواند صادرات انجام دهد. در حوزه تولید هم ما این مشکل را داریم به نحوی که در اتاق بازرگانی نیز، مسائل و مشکلات بنگاه های بزرگ را با مشکلات بنگاه های کوچک درهم آمیخته ایم.
امروز مساله تامین نقدینگی مشکل بنگاه های بزرگ نیست، چون آنها نسبت به بنگاه های کوچک و متوسط ابزارهای بسیار بیشتری دارند. لذا وقتی به این موضوع می پردازیم باید بدانیم راجع به چه صنعتی سخن می گوییم. اگر بخواهیم یک حکم کلی برای تولید یا صادراتمان بدهیم، همیشه این حرف ها و بحث ها را در روز ملی صادرات باید تکرار کنیم، به خاطر بیاورید سال گذشته و سالیان گذشته درباره صادرات در اتاق چه گفتیم؟ هنوز هم همان حرف ها را می زنیم و از نظر حرف زدن در یک جایگاه ایستاده ایم. علت این مساله علاوه بر موضوعاتی که عنوان شد، به دلیل روزافزون بودن مشکلات بخش خصوصی است و ما در چالشی گرفتار شده ایم که باید با روزمرگی امورات خود را بگذرانیم.
در واقع موضوعاتی مانند صادرات که نیاز به چشم انداز طولانی دارند، اصلا در چنین شرایطی قابل گفت و گو و ارزیابی نیستند.
و نکته آخر این که برای حرف تازه، باید فکر تازه داشته باشیم، هرگاه در سازمان توسعه تجارت و اتاق بازرگانی و در تلفیق این دو بخش دولتی و خصوصی فکر تازه کردیم، آن وقت می توانیم چالش های روز صادرات را به بحث و تبادل نظر بگذاریم.
بدون دیدگاه