بازخوانی ماجراهای هشتمین دوره هیات نمایندگان اتاق بازرگانی / ائتلاف فردا دو خط موازی سنتیها و تحولخواهان اتاق بازرگانی را به هم رساند
انتخابات هشتمین دوره هیأت نمایندگان اتاقهای بازرگانی سراسر کشور، ۱۸ اسفند سال ۱۳۹۳ در شرایطی برگزارشد، که فعالان بخش خصوصی پایتخت اتفاقی دور از انتظار را رقم زدند.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، در نگاهی به ترکیب هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در سالهای پس از پیروزی انقلاب، در چهار دوره اول که با ریاست علینقی خاموشی همراه بود، ترکیب هیأت نمایندگان در هر دوره از انتخابات با تغییرات اندکی همراه بود.
در دوره پنجم با شکلگیری گروهی با عنوان خواستاران تحول که اعضای ارشد آن چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان بودند، ترکیب هیأت نمایندگانی با تغییراتی همراه شد، اما همچنان اکثریت با طیف سنتی بود و همین ساختار موجب شد تا پیش از پایان دوره، تحولخواهان از مدیریت اتاق کنار گذاشته شوند.
در دورههای ششم و هفتم نیز اگرچه چهرههای جدیدی وارد هیات نمایندگان شدند، اما همچنان اکثریت با طیف سنتی بود و سهم تحولخواهان از هیات نمایندگان اتاق تهران به حداقل رسیدهبود.
اما هشتمین دوره انتخابات هیات نمایندگان اتاق تهران به گونهای دیگر رقم خورد و با پیدایش طیف جدیدی که عنوان ائتلاف فردا را برای خود انتخاب کرده بودند، نه تنها تحولخواهان که طیف سنتی اتاق نیز سهم چندانی در هیأت نمایندگان نداشت و ائتلاف فرداییها با به دست آوردن ۳۶ کرسی از ۴۰ کرسی اتاق تهران، ترکیب هیأت نمایندگان اتاق پایتخت را به طور کلی تغییر دادند.
تفکر ائتلاف فردا در اتاقهای بازرگانی دیگر نیز با اقبال خوبی همراه شد تا جاییکه محسن جلالپور رئیس اتاق کرمان با حمایت این جریان ریاست اتاق ایران در دوره هشتم را در دست گرفت و پدرام سلطانی، مسعود خوانساری و محمدرضا انصاری از اعضای این ائتلاف و هیات نمایندگان اتاق تهران به عنوان نواب رئیس وارد هیات رئیسه اتاق ایران شدند و با ورود کیوان کاشفی رئیس اتاق کرمانشاه به هیات رئیسه اتاق ایران، ۵ کرسی از هفت کرسی هیات رئیسه پارلمان بخش خصوصی به نام ائتلاف فرداییها ثبت شد.
با استعفای محسن جلالپور از ریاست اتاق بازرگانی ایران، مسعود خوانساری و غلامحسین شافعی نواب رئیس این اتاق نامزد جانشینی وی شدند که البته هر دوی ایشان شایستگی ریاست بر عالیترین نهاد بخش خصوصی کشور را داشتند، اما اینبار ائتلاف فرداییها اقبال قبل را نداشتند و رقابت را به رقیب واگذارکردند.
این در حالی بود که با نشستن شافعی بر مسند ریاست، باید با برگزاری انتخاباتی دیگر یکی از اعضای هیات نمایندگان به عنوان نائب رئیس وارد هیات رئیسه میشد و بهرغم شکست قبلی، بار دیگر ائتلاف فرداییها پیروز شدند و حسین سلاحورزی رئیس اتاق بازرگانی خرمآباد نائب رئیس اتاق ایران شد.
با تأکید براینکه هدف این گزارش زیرسؤال بردن توانمندی و شایستگیهای غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران نیست، اما این سؤال مطرح است که چرا زنجیره پیروزی انتلاف فرداییهایی در یک مرحله شکسته میشود و آراء هیات نمایندگان که در انتخابات قبلی و بعدی با ائتلافیها بوده، در یک مقطع میشکند.
برای یافتن این سؤال باید به دوره ششم هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران بازگشت، مقطعی که بهرغم تضعیف جایگاه خواستاران تحول در دوره پنجم، پدرام سلطانی به عنوان یکی از جوانترین اعضاء وارد هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران شد.
حضوری که در دوره هفتم نیز تمدید شد و پدرام سلطانی به عنوان عضوی از هیأت نمایندگان که بر تحولخواهی خود پافشاری داشت بهرغم در اقلیت بودن این گروه موفق شد به عنوان نائب به هیأت رئیسه اتاق ایران راه پیداکند.
اگرچه دراین دوره نیز چون تمامی دورههای قبلی اتاق بازرگانی تک صدایی بود و همه امور با محوریت رئیس اتاق به گردش درمیآمد، اما پدرام سلطانی با حضور در اتاق شهرستانها و ارتباط نزدیک با رسانهها تلاش کرد تا صدای دیگری هم از اتاق شنیده شود و البته صدای ضعیف بخش خصوصی را به گوش مدیران دولتی برساند.
در این دوره نیز اکثریت هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی ایران و تهران در اختیار طیف سنتی بود و بسیاری از ایشان از اینکه بر صندلی هیات نمایندگان بنشینند و جوانی تحولخواه بر یکی از کرسیهای هیات رئیسه جلوس کند، دل چرکین بودند.
ارتقاء بخش خصوصی و احیاء جایگاه اتاق بازرگانی دراقتصاد کشور موجب شد تا انتخابات هشتمین دوره هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی خصوصا در پایتخت با استقبال بالای بخش خصوصی همراه شود و در تهران طیفهای مختلف با ارائه لیستهای انتخاباتی حضوری پررنگی در انتخابات داشته باشند.
این در حالی بود که دو گروه طیف سنتی اتاق به پشتوانه حضور حداکثری در هفت دوره گذشته و خواستاران تحول به پشتوانه مقبولیت عمومی که در دوره پنجم به دست آورده بودند، خود را از پیش برنده میدانستند.
از آنجاییکه تعداد نامزدهای حاضر در انتخابات بیش از انتظار بود و هر گروه تنها میتوانست ۴۰ نفر در لیست خود جای دهد، میان اعضای ارشد این دو گروه اختلاف نظرها بالا گرفت و این اختلافات تا به آنجا رسید که برخی افراد از این دو گروه جداشدند.
در این میان اختلاف نظر میان چهرههای شاخص گروه خواستاران تحول جدی بود و عدهای از بنیانگذار تحول خود را محق میدانستند که برای جمع تصمیمگیری کنند و در مقابل تحولخواهانی که در اتاق حضور داشتند نیز این حق را برای خود محفوظ میدانستند که در تصمیمگیریها صاحب رأی باشند.
این اختلاف تا آنجا پیش رفت که تعدادی از تحولخواهان از جمله پدرام سلطانی و مسعود خوانساری جداشده و از آنجاییکه مصمم به حضور در انتخابات بودند، گروه جدیدی با نام ائتلاف فردا را بنیان گذاشتند.
ائتلافی که برخلاف دیگر گروهها از افراد و نامها گذرکرده و بر عملکرد گروهی تأکید داشت و این حرکت مورد استقبال برخی چهرههای شناخته شده اتاق بازرگانی و بخش خصوصی نیز قرارگرفت و در نهایت موفق شد تا ۳۶ نفر از اعضا خود را وارد اتاق کند.
این اتفاق موجب شد دو گروه طیف سنتی و تحولخواهان مواضعی جدی نسبت به ائتلافیها در پیش گیرند و از میان ائتلافیها بیش از همه در برابر پدرام سلطانی که از وی به عنوان مغز متفکر و تئوریسین ائتلاف فردا یاد میکنند، موضعگیری کنند.
گذشته از شکست در انتخابات، برخی دیگر از رفتارهای ائتلافیها به مذاق ایشان خوش نیامد از جمله اینکه در میان اعضای راه یافته به اتاق بازرگانی تهران چهرههای جوانی چون کاوه زرگران، حسن فروزان فرد و علیرضا کلاهی صمدی حضور دارند، فعالان اقتصادی که در سنین جوانی به مراتب و مدارجی رسیدهاند که برای مغلوبین انتخابات اتاق بازرگانی تداعی کننده مسیری است که پدرام سلطانی پشت سرگذاشته و امروز موفق شده با ایجاد ائتلافی نوپا ترکیب هیات نمایندگان اتاق تهران را به طور کلی تغییردهد.
همه این ناراحتیها جمع و موجب شد تا در انتخاباتی که برای تعیین رئیس اتاق ایران برگزارشد، جمعی از اعضای طیف سنتی و تحولخواهان گرد هم آمده تا تمام توان خود را به کار گرفته و با رأیزنی با اعضای هیأت نمایندگان اجازه ندهند مسعود خوانساری رئیس اتاق شود.
آنچه در جریان این انتخابات گذشت مبین این واقعیت است که برای ایشان فرقی نداشت چه کسی رقیب است و تنها هدف تعریف شده، ممانعت از ریاست خوانساری بر اتاق ایران بود و البته ایشان با مسعود خوانساری نیز چندان زاویهای نداشتند و نگرانی اصلی پدرام سلطانی بود.
ایشان براین باور بودند که ریاست خوانساری بر اتاق ایران، یعنی تبدیل شدن ائتلاف فردا و پدرام سلطانی به قدرت مطلق اتاق بازرگانی و این برای برخی که نشستن مادامالعمر بر صندلی هیات نمایندگان اتاق بازرگانی را حق خود میدانستند، اتفاقی بسیار ناخوشایند بود، چرا که سلطانی را عامل از دست دادن این امیتاز میدانند.
در گزارشهای بعدی از بازخوانی اتفاقاتی که طی دو سال فعالیت اتاق بازرگانی در دوره هشتم رخ دادهاست، به موضوعاتی چون آنچه میان رئیس اتاق بازرگانی ایران و افرادی که از وی حمایت کردند گذشت، می پردازیم.
منتشر شده در روزنامه جهان اقتصاد
بدون دیدگاه